«درخت نخل و همسایهها»
نوشته: غائب طعمه فرمان
ترجمه: موسی اسوار
ناشر: هرمس، چاپ اول 1400
324 صفحه، 80000 تومان
***
رمان «درخت نخل و همسایهها» یکی از صد اثر داستانی برتر ادبیات عرب و برجستهترین کتاب نویسندهی عراقی، غائب طعمه فرمان، به شمار میآید. نویسندهای که نمایندهی موج نوی رماننویسی عراق است که در دههی پنجاه میلادی شکل گرفت. دههای که برای نویسندگان همعصر او آبستن وقایعی سرنوشتساز در عرصهی سیاسی و تحولات اجتماعی بود. نویسندهای که خود در بغداد و در بطن این رویدادها بالیده و آنها را با پوست و گوشت لمس کرده و تجارب دست اولاش را به رمانهایش انتقال داده است. از همین رو کتابهای او را میتوان آینهی تمامنمای تحولات زمانهاش در نظر گرفت. طعمه فرمان از همان آغاز راه نویسندگی به ترجمهی آثار نویسندگان روس، همچون پوشکین و داستایوفسکی به عربی پرداخت و جوهرهای را که از آنان گرفته بود با تجارب داستاننویسیاش درآمیخت و سبکی منحصر به فرد برای خود آفرید. او میکوشید همچون بزرگترین رئالیستهای اروپا، پوستهی رویین جامعه را بشکافد و از زخم نهفته در استخوان برای مخاطباناش بگوید؛ زخمی که در عمق جان عراقِ اسیر استبداد و تشنهی جمهوریت نشسته بود. رمان «درخت نخل و همسایهها» نخستین اثر اوست که لایههای مختلف این زخم را میکاود.
وقایع رمان در دههی 1950 میگذرد. زمانی که عراق هنوز از زخمهای جنگ جهانی دوم خلاصی نیافته و اشغال انگلیسیها نیز بر مصائباش افزوده است. چهرهی بغداد و شهرهای اطراف آن و مناطق حاشیهی دجله، با جزئیات تصویری بسیار در این کتاب به نمایش گذاشته شده است. شخصیتهای داستان در کنار دجله و اندکی دورتر از مرکز زندگی میکنند. بافت شهر علیرغم پیشرفتهایی که در پایتخت رخ داده، همچنان قدیمی است و امکانات اندکی به آن رسیده است. مردم این شهر حسرت زرق و برق و رفاه بغداد را میخورند؛ شهری که بیش از همسایههایش از موهبت توسعه و مظاهر دنیای مدرن بهرهمند شده است. عراق در این دوره انتظار آبادانی و گشایش فضای سیاسی را میکشد. حضور انگلیسیها نیز که مدعیاند این انتظار را سریعتر از موعد برآورده خواهند کرد، بر امید مردم افزوده است. در چنین فضایی است که آدمها خود را برای زندگی مدرن آماده میکنند و میخواهند که از آن شکل سنتی بیرون بیایند. اما وضعیت اقتصادی نابسامان و فقری که گریبان جامعه را گرفته، راه تحقق رؤیای رفاه و مدرنیته را بسته است.
شخصیتهای اصلی رمان زنی به نام سلیمه که از نانوایی پای تنور به تنگ آمده، پسرش، حسین، که رؤیای یکشبه به ثروت رسیدن را در سر میپرورد و دوست شوهر سلیمه، مصطفی، که میکوشد به آرزوهای دور و دراز آنها پر و بال بدهد، در حاشیهی دجله گرد هم آمدهاند. سلیمه تلاش میکند با اندک پولی که پسانداز کرده کاری راحتتر از نانوایی پای تنور سنتی برای خود دست و پا کند. مصطفی که از این موضوع خبردار میشود، سلیمه را وسوسه میکند تا برای یک فر نان باگت که آن سوی دجله، به راحتی و با سرعت بسیار نان میپزد، سرمایهاش را خرج کند. سلیمه با مصطفی به آن سوی شط میرود و از مظاهر شهرنشینی مدرن لذت میبرد و هرآنچه دارد به مصطفی و شریکاش میدهد تا در کسب سود سرشاری که نان فانتزی عاید آنها میکند، همراه باشد. مقایسهی زندگی پرزحمت این سوی شط و فقری که پنجه بر گلوی شهر کوچک مخروبه انداخته، سلیمه را وامیدارد که هر آنچه در توان دارد برای خلاصی از فلاکت خود به کار گیرد. اما همهچیز به همین راحتی برای او پیش نمیرود. جامعهی بیمار از اشغال و زخمی از فساد و فقر، مشکلات را بیشتر میکند و بر پیچیدگی آنها میافزاید. سلیمه هم به همینخاطر در گردابی از حوادث میافتد که رهایی از آنها ناممکن است.
دست و پنجه نرم کردن با آرزوهای محال و غرق شدن در باتلاق فقر و فساد، تنها مختص سلیمه نیست. پسر او و تمام مردم شهر به نوعی درگیر این سیل بنیانکن هستند. حسین در تلاش است تا زن محبوب خود را از جماعت فاسدی که در کمیناش نشستهاند محافظت کند و مخارج او را بپردازد. اما فشار اقتصادی بر مردم چندان است که حسین نمیتواند شغل درآمدزایی داشته باشد و همیشه طفیلی مادر باقی میماند. زن محبوبش و او همواره در دور باطلی سیر میکنند که راه نجاتی از آن نمیتوان یافت. تلاشهای آنها همواره با موانعی جدی و بزرگ روبهرو میشود و مخاطب مدام با آنها برای رهایی از دامهای مختلف همراه میشود. وضعیت گاهی چنان بغرنج است که نمیتوان پیشبینی کرد که به توفیق آنها ختم میشود یا به اسارت بیشترشان دامن میزند. شخصیتهای کتاب، اغلب سرمایهای اندک و توانی ناچیز برای رسیدن به رؤیاهایشان دارند، هرچند که امیدوار و بلندپرواز هم هستند. آنها با چنگ و دندان به استقبال حادثه میروند و میکوشند به هر بهایی شده، به آرزوهای دور و دراز خود برسند. جسارت و سماجت را میتوان از بارزترین ویژگیهایی دانست که طعمه فرمان در شخصیتپردازی خود به آنها توجه داشته است.
رمان «درخت نخل و همسایهها» از آن جهت که تابلویی تمامعیار از تاریخِ عراقِ دههی پنجاه پیش روی مخاطب میگذارد، درخور تأمل است. طعمه فرمان در این کتاب به دل جامعهی سنتی و محروم عراق میزند و رنجها و آرزوهای آنها را به تصویر میکشد. او از ویژگیهای اقلیمی و مختصات قومی و فرهنگی مردم حاشیهی دجله حرف میزند و فضایی میسازد که با وقایع و شخصیتهای خاص آن دوره، همخوانیِ کامل دارد. برشی از عراقِ بیمار که در سودای دموکراسی و عدالت اقتصادی میسوزد. طعمه فرمان همواره این پرسش را در برابر مخاطب میگذارد که آیا در چنین فضای تاریک و آلودهای میتوان به رهایی امید داشت؟ و با چشماندازی که در پاسخ به این پرسش پیش روی مخاطبش قرار میدهد، کتاب را در ردهی برترین رمانهای عربی بالا میکشد.