گزارشی از پیامد عادی‌انگاری‌ها در کرمان یک احوالپرسی ساده؛ ۳ فوتی، ۷ بستری و ۱۵ مبتلای کرونایی نجمه حسنی

گروه اجتماعی الف،   4000631034 ۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

یک احوالپرسی ساده و سرکشی به دختر خاله بیماری که دیگر توان راه رفتن نداشت، مرگ را برای سه تن از اعضای یک خانواده در کرمان به همراه داشت؛ هفت نفر نیز روانه بیمارستان و بستری و ۱۵ نفر دیگر درگیر ویروس کرونا شدند.

یک احوالپرسی ساده؛ ۳ فوتی، ۷ بستری و ۱۵ مبتلای کرونایی نجمه حسنی

سکوت محض خانه‌ای قدیمی که درش به راهرویی فراخ باز می شد دلم را لرزاند، خانه ای که همیشه صدای صاحبانش بعد از پا نهادن به درگاه خانه‌ به میهمان نوازی بلند بود.

شمعدانی های پلاسیده دو طرف راهرو و خاکی که بر در و دیوار خانه نشسته حکایت از بی کسی خانه ای دارد که روزگاری نه چندان دور، دخترانی با سلیقه آن را آب و جارو می کردند و صفایش می دادند؛ آنطور که دلت مهمانی آن خانه را طلب می کرد.

هنوز پلاسیدگی شمعدانی ها دست از سر چشمانم بر نداشته بود که "دف" آویزان بر دیوار و خاکی که روی جلدش را پوشانده بود، توجهم را به خود جلب کرد و دلم را شاید به ۲۰ سال قبل برد. همان زمان که دختر کوچک این خانواده با موهایی که فر دلربایی آنها را احاطه کرده بود، به محض جمع شدن دخترهای فامیل و به اصرار آنان دف را به دست می گرفت و با شادمانی می نواخت. درست همان زمان که محو هنرمندی انگشتان ظریف و باریکش می شدم، صدای زیبایش بلند می شد «عقرب زلف کجت با قمر قرینه، تا قمر در عقربه، کار ما چنینه، کیه کیه در می زنه من دلم می لرزه».

و اینجا بود که همه دختران فامیل با سرخوشی همراهیش می کردند و این حکایت ادامه می یافت.

آه که چه روزگار عجیبی شده است، هنوز در روزگار گذشته سیر می کردم که بانویی خمیده خمیده با لباس هایی سراسر مشکی از در اتاق سمت چپ راهرو که پذیرایی خانه به شمار می آمد خارج شد؛ سنگینی آفتاب ظهر شهریور و سایه زمخت داخل راهرو مانع دیدن واضح چهره اش می شد. به نظر ۵۰ یا ۶۰ ساله می آمد، اول فکر کردم مهمان یا دوست خانوادگی است اما کمی که جلوتر آمد شناختمش. دختر سوم خانواده بود «مهربانو»؛ بانویی فرهیخته و زیبا که حدود ۳۰ سال سن داشت اما حالا انگار ۵۰ سال از عمرش را در ماه اخیر تجربه کرده است.

خمیده خمیده در حالی که برای راه رفتن دست به دیوار می گرفت، کنار دیوار، کمی دورتر از من ایستاد و مرا مثل همیشه دختر دایی صدا کرد در حالی که پدربزرگ من دایی آنان بود و سال ها قبل به رحمت خدا رفت.

مرا که دید زخم چرکین دلش سر باز کرد و هق هق گریه امانش را برید، او در گریه هایش بی کس شدنشان را ناله می کرد.

با اینکه بیش از یک ماه از ابتلایشان به کرونا گذشته بود اما باز مراعات می کرد و از همان انتهای راهرو با من صحبت می کرد، انگار کرونا درس سخت و بدی به آنان داده است.

 

مهربانو که سال گذشته، مادرش را از دست داد و سال ها قبل پدرش را، حالا در اندوه و سوگ ۲ خواهر بزرگ تر و یکی از برادرهایش اشک می ریزد. از سه هفته قبل هر هفته یکی از عزیزانش را به خاک سپردند و او مانده، یک خواهر و برادری که از او کوچک تر هستند.

در و دیوار خانه بوی مرگ می داد. مهربانو دلش از دست روزگار خون بود او که خود همیشه به دو خواهر و برادر بزرگش تکیه می کرد حالا خود تکیه گاه خواهر کوچک ترش شده و دل نگران برادری است که هنوز در چنگال دیو سیاه کرونا در بیمارستان بستری است.

می گوید: دختر خاله ام که حدود ۶۹ سال سن دارد و تنها زندگی می کند، برای خرید از خانه خارج و به کرونا مبتلا می شود؛ خواهر بزرگ‌ترم بعد از اطلاع از بیماری دختر خاله به خانه اش می رود تا از او مراقبت کند، غافل از اینکه نحیف شدن دختر خاله ام که آن روزها علائم زیادی نداشت به دلیل ابتلا به کروناست.

آنچه در ادامه بخش هایی از این گزارش می خوانید، درد دل و واگویه های اوست: حدود چهار روز بعد، خواهرم برای بردن برخی وسایلش به خانه آمد اما انگار حال خوشی نداشت، نگران شدم و از او خواستم بماند تا من برای مراقبت از دختر خاله ام بروم اما او با دلایلی که آورد مرا قانع کرد در خانه بمانم.  

آن روز گذشت و روز بعد خواهرم که حالا صدایش بالا نمی آمد به خواهر بزرگ ترم زنگ زد و گفت: حال دختر خاله مان بدتر شده و اورژانس او را به بیمارستان منتقل کرده، از او خواستیم زودتر به خانه برگردد اما او گفت ظاهرا دختر خاله به کرونا مبتلا بوده و من نیز مبتلا شده ام؛ او از ما خواست سمت خانه دختر خاله نرویم.

عصر همان روز سوپی تدارک دیدم و به بردار بزرگم دادم تا آن را برای خواهرم ببرد اما انگار برادرم که هیچ وقت کرونا را جدی نمی گرفت داخل خانه می شود و به قصد پرستاری از او چند ساعتی آنجا می ماند و این کار تا چند روز ادامه پیدا می کند. در کنار او برادر کوچک ترم نیز هر روز به خواهر سر می زد، به خانه ما هم می آمد. کم کم دو برادرم و بعد هم من و دو خواهرم گرفتار بیماری کرونا شدیم. اوایل فکر می کردم زود خوب می شویم، همه اعضای خانواده ما دو یا یک نوبت واکسن را دریافت کرده بودند.

روزها می گذشت اما از خوب شدن خواهر و دختر خاله ام خبری نبود، یک روز صبح که از خواب بیدار شدم صحنه ای وحشتناک دلم را لرزاند. خواهر بزرگم در حالی که کبود شده بود روی زمین کف راهرو افتاده بود، حال خودم را نمی فهمیدم، داد و فریاد کردم و با اورژانس تماس گرفتم. اندکی بعد خواهرم با تشخیص عوامل اورژانس راهی بیمارستان شد.

همان روز همسر برادرم که صدایش گرفته بود زنگ زد و از حال بد برادرم خبر داد و گفت: امروز ظهر در بیمارستان بستری شده است.

باورش برایم دشوار بود چه اتفاقی پیرامون من دارد می افتد؛ حالا دو برادر و همسرهایشان در بیمارستان بستری شده بودند، حال عمومی ما نیز خوب نبود خودمان را در خانه قرنطینه کرده بودیم و اجازه ورود به هیچکس نمی دادیم اما انگار خیلی دیر شده بود، تمامی اعضای خانواده ما از برادر و خواهرها و حتی سه برادر زاده ام به کرونا مبتلا شده بودند و بیشتر آنان حالشان خوب نبود.

کم کم خبر رسید که حال دختر خاله ام رو به بهبود است؛ این خبر خوشی بود که بعد از مدت ها می شنیدم، این خبر سوسوی امیدی را در دلم زنده کرد، فکر می کردم حالا که او با آن همه بیماری که از قبل داشت بهبود پیدا کرده حتما خواهرها و برادرها و خانم بردارانم خوب می شوند اما انگار دست تقدیر چیز دیگری رقم زده بود. این در حالی بود خواهر بزرگم یک هفته بود از دنیا رفته بود اما اطرافیان ما برای اینکه حال ما مساعد نبود به ما نگفته بودند. زمانی که خبر فوت خواهرم را بعد از یک هفته به ما دادند، خانه ما صحرای شام شده بود. دنیا روی سرم خراب شده بود، باور نمی کردم خواهر مهربان و حامی من که بعد از مرگ پدر و مادرم زندگیش را وقف من و خواهرهایم کرد دیگر کنارم نیست.

هنوز دشواری مرگ خواهر بزرگم روی دوشم سنگینی می کرد که خبر پر کشیدن خواهر بعدیم دنیا را برایم به آخر رساند. دیگر توان راه رفتن و ایستادن روی پاهایم را نداشتم اما باید به بیمارستان می رفتم، شاید اینها دروغی محض باشد، فکر می کردم اگر خودم بروم حتما آنان را در بیمارستان می بینم، بیشتر روز را با آمپول های آرامبخشی که به زور به من و خواهر کوچکم تزریق می کردند خواب بودم اما امان از بیداری و دیدن خانه ای بی کس.

هر لحظه احوال دو برادر و همسرانشان را می پرسیدم، اما آنان هنوز در بیمارستان بستری بودند و دل من در سینه بی تاب. زندگی، تیر خلاص را آن زمان به من زد که خبر پرکشیدن برادر بزرگم مرا به اورژانس کشاند. نمی دانم وقتی خبر فوت برادرم را شنیدم چه اتفاقی برایم افتاد حتی یادم نمی آید که گریه و زاری کرده باشم، وقتی چشم هایم را باز کردم چراغ های مهتابی سقف اورژانس بیمارستان افضلی پور را دیدم. تنم خیلی آرام و بی حرکت روی تخت افتاده بود، کمی چشم هایم را چرخاندم خواهر کوچکم را دیدم که بالای سرم ایستاده و اشک می ریزد، وای خدای من یادم آمد برادرم...

از جایم بلند شدم، پاهای نحیفم را از تخت پایین آوردم، من باید می رفتم حالا که در بیمارستان هستم باید بروم و خواهر و برادرهایم را ببینم، یقین داشتم که آنان هنوز اینجایند و حالشان خوب است. خبر رفتنشان برایم دروغی بیش نبود اما خواهرم با کمک پرستار مانع پایین آمدنم از تخت می شدند، نمی دانم چه شد اما دوباره به خواب رفتم، خوابی که هنوز ادامه دارد کاش یک نفر مرا از این خواب بد بیدار می کرد؛ کاش یک نفر صورتم را نیشگون می گرفت و می گفت چشم هایت را باز کن خواب می دیدی، اما انگار قرار نیست از این خواب بد بیدار شوم.

دخترک اینها را گفت و در حالی که به دیوار تکیه کرده بود ادامه داد: دختر دایی، بی کس شدم حالا من مانده ام و انبوهی از خاطراتشان.

پسر برادرم که تازه ۲۰ سالش تمام شده در این مدت سه خواهر و بردارم را به خاک سپرده و این بیشتر دلم را می سوزاند.

غم سنگینی بود، از مهربانو دلجویی و خداحافظی کردم اما انگار این داستان تلخ حال دلم را به حدی بد کرده بود که می خواستم تمام بود و نبود را عق بزنم؛ خدایا این چه حکایتی است، پس چرا اوضاع به حالت عادی بر نمی گردد اما خوب می دانستم که سهل انگاری و عادی انگاری های اطرافیانمان است که این شرایط را روز به روز وخیم تر می کند و نمی گذارد شرایط به حالت عادی برگردد.

آه که گاهی چقدر انسان ها می توانند اتفاق های بد برای خودشان و دیگران رقم بزنند و چقدر کم به این موضوع فکر می کنند.

برایم سئوال است، آیا آن فردی که با بی خیالی و عادی انگاریش باعث ابتلای یک خانواده و مرگ سه عزیز آنان شده است می تواند جواب این خون ها را بدهد؟

کمی عاقبت اندیش باشیم؛ کرونا در کمین است!

سخن از این مرگ و میرها و بی توجهی ها درحالی است که وضعیت کرونا در استان کرمان در شرایط نارنجی قرار دارد. موارد بستری قطعی اکنون در بیمارستان های کرمان ۵۵۹ مورد، موارد مثبت بستری در سطح دانشگاه های علوم پزشکی کرمان ۳۱۲ نفر و تعداد کل موارد بستری مثبت کرونا تاکنون در این استان ۳۸ هزار و ۷۲۸ مورد بوده است.

موارد جدید بستری ۲۴ ساعت گذشته نیز ۸۴ مورد اعلام شده که به ترتیب در کرمان ۵۹ مورد، رفسنجان ۲، جیرفت ۱۲، بم سه و سیرجان هشت مورد است.

تعداد فوتی های قطعی به علت ابتلا به کرونا در ۲۴ ساعت گذشته در استان کرمان ۲۰ نفر بوده که ۱۴ نفر حوزه دانشگاه علوم پزشکی کرمان، یک نفر حوزه دانشگاه علوم پزشکی جیرفت، ۲ نفر حوزه دانشکده علوم پزشکی سیرجان و سه نفر حوزه دانشگاه علوم پزشکی بم هستند.

مجموع جانباختگان کرونا در استان کرمان چهار هزار و ۶۱۸ نفر، واکسن تزریق شده نوبت اول یک میلیون و ۱۲۲ هزار و ۸۵۶ مورد و نوبت دوم پنج میلیون و ۴۳۹ هزار و ۶۴ مورد است.

دیدگاه کاربران

ناشناس۲۲۰۹۸۳۶۱۲:۲۳:۱۷ ۱۴۰۰/۶/۳۱
کرونا را میتوان با یکسری درمان های سنتی و پزشکی کنترل کرد. از این وحشت آفرینی چه سود ؟ که تلویحا عدم تاثیر واکسن را نیز القا میکند در حالیکه به روایت امار اینچنین نیست .
ناشناس۲۲۱۰۰۷۶۱۴:۲۱:۳۰ ۱۴۰۰/۶/۳۱
انها باید جواب دهند که مانع طب سنتی و اسلامی شدند و شما
ناشناس۲۲۱۰۲۴۸۱۵:۵۳:۵۷ ۱۴۰۰/۶/۳۱
یک نتیجه از این خاطره میشه گرفت. که زدن واکسن به تنهایی مصونیت ایجاد نمی کند و حتی کسانی که واکسن زده اند ممکن اسنت اگر مبتلا شوند فوت کنند. پس باید بعد از زدن واکسن همچنان مراقبت های بهداشتی مانند زدن ماسک و عدم تجمعات و فاصله بهداشتی را رعایت کرد.
ناشناس۲۲۱۰۴۴۰۱۷:۴۳:۳۸ ۱۴۰۰/۶/۳۱
این رمان را هرکه نوشته تازه کاره. برای اینکه یک متن جذابی بتونه بنویسه که خواننده را بی اختیار دنبال خودش بکشه بازهم باید تلاش کنه.
ناشناس۲۲۱۰۶۰۱۲۰:۱۰:۰۷ ۱۴۰۰/۶/۳۱
تعلل در واردات واکسن و گره زدن آن به بحث FATF نتیجه اش مرگ بسیاری از هموطنان شد.
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های دیروز

  1. حرف طلافروشان را باید شنید، اما...

  2. آیا این دو زن در آمریکا زلزله به پا می کنند؟

  3. کنایه زاکانی درباره واگذاری ودیعه مسکن دوره‌های پیشین/ واکنش وحیدی به احتمال صدور گواهینامه موتور برای بانوان

  4. دستور ویژه رئیسی برای حل مشکل اشتغال استان‌های دارای نرخ بالای بیکاری

  5. دستور بسیج همه امکانات برای یافتن دختر ۲۴ ساله در میامی

  6. دستورالعمل دادستانی کل کشور درباره طرح نور به زودی ابلاغ می‌شود

  7. امیر تتلو آزاد می‌شود؟/ وکیل مدافع تتلو : موکلم توبه کرده/ نوجوانان برای آزادی اش دعا می کنند

  8. ساخت و ساز در پارک لاله با ورود شورای شهر متوقف شد

  9. فرار ۳۰۰ هزار نظامی اوکراینی از جنگ با روسیه

  10. بازگشت مهران مدیری با یک سریال و شروعِ پیش‌تولید «پایتخت»

  11. دختربچه ۱۰ ساله همبازی‌اش را سلاخی کرد

  12. ماجرای روغن‌های خام آفتابگردان/ خط قرمز سازمان غذا و دارو سلامت مردم است

  13. وزارت بهداشت: محموله روغن آلوده به سموم مجوز مصرف ندارد

  14. غربی‌ها قبل‌از عملیات وعدهٔ صادق به ما گفتند اگر می‌زنید، محکم نزنید!

  15. رئیس‌جمهور: منزوی کردن زنان را قبول نداریم

  16. مصرف انرژی کشور دو برابر استاندارد مصرف جهانی است

  17. دولت‌های غربی به دنبال ربایش نخبگان جوان هستند 

  18. فرار رو به جلوی متهمان مفاسد اقتصادی و دو برابر شدن تحریم‌ها

  19. سفیدشویان غرب  مشغول کارند

  20. بازگشت شاخص‌های پولی به پیش از تحریم

  21. ماراتن انتخابات مجلس شورای‌اسلامی در ایستگاه پایانی/ اسامی کاندیداهای حاضر در مرحله دوم/ شرایط شرکت در دور دوم انتخابات چیست؟

  22. بهادری: دولت در حوزه تسهیلات تکلیفی با کسی شوخی ندارد

  23. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی : حج به صحنه برائت از طواغیت تبدیل می‌شود

پربحث‌های هفته

  1. قبل از مهاجرت، بعد از مهاجرت!

  2. نیش و کنایه های «بومرنگی» روحانی!

  3. حقوق خبرنگار جنجالی صدا و سیما چقدر است؟/ پاسخ «یوسف سلامی» به میزان درآمد ماهیانه خود

  4. «عبدالحمید» تازه از کما بیدار شده/ مواضعش تلفیقی از بی‌خردی و بی‌سوادی است/ او هیچ‌چیز نمی‌داند

  5. چرا این همه بد اخلاقی؟

  6. جدال روایت ها در ماجرای مسمومیت پزشکان شیرازی

  7. درباره توبه تتلو

  8. حرف طلافروشان را باید شنید، اما...

  9. ادعای عجیب روحانی: ما بورس را رشد دادیم، اینها بورس را زمین زدند!

  10. هزینه ای که هیچ دولتی حاضر نشد بپردازد!

  11. نظرات برگزیده مخاطبان الف: دولت در گام اول باید مشکلات را انکار نکند/ رانندگان اسنپ و تپ‌سی باید حمایت شوند

  12. واکنش وزیر بهداشت به ماجرای مسمومیت پزشکان در شیراز

  13. بازداشت عوامل پشتیبان گروهک جیش‌الظلم در راسک

  14. هشدار دیوان کیفری بین‌المللی به آمریکا و رژیم اسرائیل

  15. راه‌حل ماجرای روحانی و شورای نگهبان چیست؟/ نظر ضرغامی درباره گسترش شادی و نشاط در جامعه

  16. کیهان: دیدید ورود زنان به ورزشگاه غلط بود؟!

  17. لایحه عفاف و حجاب ترویج‌کننده پدیده پلشت بی‌حجابی است/ امید است این لایحه ناکارآمد کنار گذاشته شود

  18. سردار رادان: کشف حجاب به خاطر مسائل اقتصادی نیست

  19. تنوری که هنوز سرد است...

  20. پیرامون پشت‌پرده افشای فایل‌صوتی «ظریف»...

  21. ایثارگران را بدنام نکنید !

  22. توضیحات «لیلاز» درباره فایل صوتی «ظریف»/ ادعای عجیب «آخوندی»

  23. تأملي در راهبرد ائتلاف از شاهزاده تا تاجزاده !

  24. افشای فایل صوتی ظریف عمدی بود؟

  25. آیا این دو زن در آمریکا زلزله به پا می کنند؟

پربحث‌های هفته

  1. جدال روایت ها در ماجرای مسمومیت پزشکان شیرازی

  2. لایحه عفاف و حجاب ترویج‌کننده پدیده پلشت بی‌حجابی است/ امید است این لایحه ناکارآمد کنار گذاشته شود

  3. سردار رادان: کشف حجاب به خاطر مسائل اقتصادی نیست

  4. امیر تتلو در مدح امام علی (ع) شعر سرود

  5. واکنش چمران به ودیعه میلیاردی به برخی مدیران شهرداری تهران

  6. ورود بانوان به ورزشگاه تصمیم نظام بوده است

  7. دستورالعمل دادستانی کل کشور درباره طرح نور به زودی ابلاغ می‌شود

  8. امیر تتلو آزاد می‌شود؟/ وکیل مدافع تتلو : موکلم توبه کرده/ نوجوانان برای آزادی اش دعا می کنند

  9. جزئیات تقسیم تهران به استان‌های شرقی و غربی

  10. یک دزدی ۱۰ میلیاردی از متروی تهران/ سارقان چه چیزهایی از مترو می‌دزدیدند؟

  11. ماجرای روغن‌های خام آفتابگردان/ خط قرمز سازمان غذا و دارو سلامت مردم است

  12. انتشار پیام مهم و معنادار نسرین به نیکا شاکرمی/ آتش چرا در شب مرگ نیکا او را از خانه بیرون کرده بود؟!

  13. خبری خوش درباره همسان‌سازی حقوق بازنشستگان

  14. غذارسانی به حیوانات محبت در حق آنها نیست

  15. سردار رادان: دشمن به دنبال کارزارهای خیابانی است

  16. جزئیات دستگیری دو عامل ربایش یسنا کوچولو/ دختربچه ۴ ساله، ۵ روز اسیر آدم‌ربایان بود

  17. رتبه‌بندی برترین دانشگاه‌های آسیا منتشر شد/ جایگاه ایران کجاست؟

آخرین عناوین