لودیتها مجلهای هم به نام «پلین» در ایالت اوهایو به چاپ میرساندند كه پنجهزار مشترك داشت. جالب اینكه دفتر این مجله با این اشتراك بالا، فاقد حتی تلفن بود! از جمله مواردی كه در این نشریه به مخاطبان توصیه میشد، عبارت بود از: مزارع كوچك، زندگی بدون وسایل ارتباط جمعی و خانههای كوچك. «ساویج» مدیر این مجله میگوید: «ما به جامعهای كه در آن هر روزه اطلاعات مربوط به مصرف هرچه بیشتر را دریافت میكنند، تعلق نداریم. ما به دنبال گوشهای دنج كه تصنعی نباشد، میگردیم تا روزگار خود را به سلامت در آن به سر آوریم.»8
دیری نپایید كه گروه «لودیتها» با آنهمه نفوذی كه در انگلستان داشت و انتظار میرفت كه از طریق نشریه خود حامیان بیشتری جذب كند، به دستور شاهزاده «لیورپول» درهم شكسته شد. وی در نقش مخالف این گروه، در یك اقدام هجومی، با اعزام چهاردههزار نیروی نظامی به مراكز تجمع این گروه، با هواداران آن به نبرد پرداخت. در نتیجه این نبرد از حامیان این گروه 15 تن كشته، 24 تن اعدام، 24 تن زندانی، و 37 تن نیز به استرالیا تبعید شدند!
اگرچه این گروه با دخالت نیروهای نظامی بالاخره قلع و قمع شد، اما چندی نگذشت كه گروه دیگری در دفاع از آن، به نام «نئولودیتها» (Neo-luddites) در صحنه اجتماع ظاهر شد. این گروه نیز به پیروى از لودیتها، به جدال با مظاهر علم همت مىگمارد. «کرک پاتریک سیل»، یکى از رهبران مطرح نهضت نئولودیت در آمریکا، اخیراً در اتاق جهانى کردن اقتصاد، نطقى ایراد کرد که با نظریهها و شعارهاى امروزى که عمدتاً بر توسعه اقتصادى، صنعت، فنّاورى و زندگى مدرن متمرکز است، نه تنها تفاوت فاحش داشت، بلکه این عناصر را زیر تازیانه تند انتقاد گرفت. کامپیوتر، تکنولوژى و تمدن امروز غرب هدفهاى اصلى حملات او بودند. مخاطبان نیز با ابراز احساسات موافقت خود را با نظریات او در این مورد که فنّاورى، بشریت را در آستانه مخاطراتى عظیم قرار داده است، نشان دادند.9
یكی دیگر از رهبران گروه نئولودیتها خانم «گلندنیگ» مقالهای را در یك مجله منتشر كرد كه بعدها به «منشور نئولودیتها» شهرت یافت. در این مقاله آمده است: «ما انسانهای مأیوسی هستیم كه پاسداری از زندگی، جوامع و خانوادهای را كه به آن عشق میورزیم، آرزو میكنیم. امروزه همه این ارزشها در آستانه نابودی قرار گرفته است... امروزه زندگی بسیاری از مردم از روستانشینان هندی تا ژاپنیهایی كه محل زندگی آنها در اطراف فرودگاه ناریتا قرار گرفته و یكمیلیون چینی كه زندگیشان را طغیان رودخانه یانگتسه به باد داده، قربانی فنّاورى شدهاند.»
وی وقتی از برنامههای آینده این گروه پرده برمیدارد: برنامه او و طرفدارانش برای آینده شامل محو فعالیتهای مربوط به فنّاورىهای هستهای، شیمیایی، كامپیوتر، الكترونیك و مهندسی ژنتیك است.10 چنین برنامهای كه همه دستاوردهای صنعتی را شامل میشود، چندان به ذائقه فعال محیط زیست «وندل بری»(Berry)نویسندهای از همین گروه خوش نمیآید. او طرفدار استفاده از ابزار در محدودهای كوچكتر و كمهزینهتر است و اعتقاد دارد كه «ابزار سادهتر با كاربردی محدودتر كارآیی بیشتری دارند، كمتر انرژی مصرف میكنند و تعمیر آنها از عهده افرادی با اطلاعات فنی اندك امكانپذیر است.»11
البته معارضان فنّاورى امروزه به «لودیتها» و «نئولودیتها» محدود نمىشوند؛ گروههای دیگری نیز هستند كه در عمل چنین شیوهای را دنبال میكنند. از جمله میتوان به گروه آمیشها اشاره كرد. «آمیش» (Amish) یك فرقه مسیحی «آناباپتیست» (Anabaptista) یا تعمیدگراست كه در سال 1693 به وسیله «یاكوب آمان» (1656ـ 1730) رهبر منونایتهای(Mennonite) سوئیس بنیان نهاده شد. این گروه بیشتر در آمریكا و كانادا زندگى مىکند.
آمیشها كه بیشتر خود را یك گروه مذهبی میشناسند تا نژادی، ترجیح مىدهند به جاى اتومبیل و تراکتور در بخش حمل و نقل و كشاورزی، همچون نیاكان خود از اسب استفاده کنند. استفاده از مظاهر مدرنی چون برق و تلفن و تلویزیون در خانه، برای این گروه ممنوع است. اجتناب از كمك مالی دولت، از جمله بیمه و مزایای تأمین اجتماعی و نیز عدم ورود به ارتش و كارهای نظامی در زمره مشخصات این گروه محسوب میشود. حداكثر تحصیل برای كودكان فرقه آمیش تا كلاس هشتم است. «تقریبا میتوان گفت هیچ آمیشی به دبیرستان یا دانشگاه نمیرود. بیشتر گروههای آمیش، خودشان آموزشگاههای یك اتاقه با آموزگاران آمیش را برای كودكان راهاندازی كردهاند.»12
آنها فرزندان خود را آزاد میگذارند تا از بین زندگی در دنیای مدرن و زندگی در جامعه آمیش یكی را انتخاب كنند. لذا آنان را مجبور نمیكنند تا زندگی آمیشی، یعنی زندگی بدون تكنولوژی را برگزینند. این گروه اخیراً تجربیات خود را در یک گزارش 62 صفحهاى که مطالبش در مخالفت با انقلاب صنعتى است، براى استادان دانشگاههاى آمریکا فرستادهاند.13 افزایش جمعیت از جمله برنامههای این گروه را تشكیل میدهد. بیشتر خانوادههای آمیشی مثل نسلهای گذشته 6 یا 7 فرزند دارند. از سال 1992 تا 2013 جمعیت این گروه 120درصد افزایش داشته است.
در این باره میتوان به گروههاى دیگرى نیز اشاره کرد که هر یک به نسبتهاى مختلف در مخالفت با دستاوردهاى علم و تمدن سهمى دارند. منونایتها از پیروان آموزههای یكی از كشیشان هلندی به نام «منوسیمونز» (1496ـ 1561) هستند كه از فنّاورىهای جدید مانند برق، تلفن و كامپیوتر اجتناب میورزند. آنان بر این عقیدهاند كه بدون یاری گرفتن از وسایل صنعتی نیز میتوان زندگی كرد. از كمكهای مالی دولت دوری میگزینند. از مزایای تأمین اجتماعی خود را محروم میدارند. وارد ارتش و كارهای نظامی و نیز مشاغل دولتی نمیشوند. مدارس محلی خود را دارند. فرزندان خود را تا 14 سالگی به آن مدارس میفرستند. دارای برخی مدارس عالی و كالجهای مخصوص خود نیز میباشند. اعضای این گروه در حال حاضر بیشتر در آمریكا، كانادا، هلند و روسیه زندگی میكنند.14
«نخست زمین» عنوان دیگرى از گروههاى موجود در غرب را تشكیل میدهد که طرفدار خشونت محدود علیه تکنولوژى و صنایع ماشینی میباشند. این گروه بر این اعتقادند که برای داشتن طبیعتی سالم و به دور از هرگونه آلودگی باید چرخهاى عظیم صنایع را از طریق خرابکارى از کار انداخت!
گروهى دیگر در «مریلند» زندگى مىکنند که به خود عنوان «خارج از شبکه» دادهاند. این گروه وابستگى خویش را به شبکههاى موجود آب و برق قطع کرده و روشنایى و حرارت مورد نیاز خود را از شمع و نفت تأمین مىکنند؛ سبزیجات مصرفى خود را مىکارند و به قول خودشان با استفاده از حداقل تکنولوژى، حداکثر لذت را از زندگى و فرهنگ زیستن در طبیعت مىبرند.
از گروههاى بسیار دیگرى هم میتوان نام برد که ضمن محکوم کردن کامپیوتر، طرفداران خود را به ایجاد «باشگاههاى قلم» و ترویج فرهنگ نوشتارى تشویق مىکنند. اینها به عنوان مخالفان وسایل ارتباطجمعی الكترونیك، با اشتیاق به رسانههای نوشتاری و كتاب روی آوردهاند و نویسندگانشان كتابهای متعددی را در ترویج افكارشان منتشر كردهاند. از جمله این آثار میتوان به «خانه مستقل»، «كشاورزی مخالف» و «خانه كاهی» اشاره داشت.15
«ایستا» روستایی عاری از تكنولوژی
جدال با مظاهر علم تنها در كشورهای مغربزمین محدود نمیشود، در ایران نیز میتوان بیش و كم رد پایی از آن پیدا كرد. برای مثال باید از روستایی واقع در شهرستان طالقان به نام «ایستا» نام برد كه اهالی آن در استفاده نكردن از محصولات فنّاورى ید طولایی دارند. مردم این روستا با زمان پیش نمیروند و سبك زندگی دوره قاجار را تجربه میكنند. هیچ نشانی از عبور و مرور خودروها در این روستا دیده نمیشود. برای تردد در كوچهها و خیابانهای روستا از اسب و قاطر استفاده میشود. مردم این روستا چنان بر حفظ فرهنگ و سنتهای گذشته خود اصرار میورزند كه در استفاده از مظاهر مدرنیته و فنّاورىهای روز، خود را محروم داشتهاند؛ به معنای دقیق كلمه یك زندگی ساده و معمولی را دنبال میكنند. پای تلویزیون نمینشینند، گوش به رادیو نمیدهند، شناسنامه و كارت ملی ندارند و بدون استفاده از خدمات دولتی و امكانات رفاهی جدید از قبیل: آموزش و پرورش، درمانگاه، ماشینآلات، آب لولهكشی، برق، تلفن، گاز و نیز مطبوعات و وسایل ارتباطی روزگار میگذرانند. کودکان این روستا به مدرسه نمیروند. به سبک سنتی در مکتبخانه درس میخوانند و با فراگیری اصول عقاید و مسائل شرعی، سواددار میشوند. مردم روستا با استفاده از وسایل ابتدایی روشنایی، از قبیل: فانوس و چراغ گردسوز ساعاتی از شب را سپری میكنند. از طریق كشاورزی و دامپروری امرار معاش میكنند. استفاده از روشهای درمانی جدید را جایز نمیدانند؛ مثلا تزریق خون را برای بیمارانی كه بدان نیازمندند بدعت دانسته، بر خود روا نمیدانند. گفته میشود مردم این روستا بر طبق نظر میرزاصادق مجتهد تبریزی (1237ـ1311) عمل میكنند؛ او كه در دوره مشروطه میزیست، تأکید فراوانی به صورت نظری و عملی بر روش«طرد مطلق اندیشه تجدد و پیامدهای آن» داشت و از مخالفان سرسخت مشروطه بهشمار میآمد و تا پایان عمر از هیچ یك از محصولات جدید علم تجربی استفاده نكرد و بر عدم مجوز استفاده از ابزار فنّاورانه نیز فتوا داد.
بنا بر نظر او جنـبش مشروطه از سوی كفار و اجانب شكل گرفت و انقلاب كبیر فرانسه در قرن هجدهم میلادی نقطـه عطـف رواج بیدینی و انحراف عقیدتی به شمار میآید. از این رو مردم این روستا در تأسی به نظرات او معتقدند كه اكنون دوره آخرالزمان است و سخت واقعه ظهور را انتظار میكشند. روستای ایستا سالهاست نظر گردشگران وطنی را به خود جلب كرده و هر از گاه در قالب گروههایی برای بازدید راهی آنجا میشوند؛ امری كه چندان هم به ذائقه اهالی روستا خوش نمیآید؛ تا جایی كه در برخی موارد با مخالفت برخی از اهالی روستا روبرو میشود.
پینوشتها:
8 تا 11. همان// 12. وحیدی مهرجردی، شهابالدین، «درآمدی به آیین پرونستان»، ص49// 13. ماهنامه گزارش، ش60 و 61، بهمن و اسفند 74، مبحث «جدال طبیعتگرایان با دستاوردهای تكنولوژی»// 14. درآمدی بر آئین پروتستان، صص47- 46// 15. ماهنامه گزارش، ش60 و 61، بهمن و اسفند 74، «مبحث جدال طبیعتگرایان با دستاوردهای تكنولوژی»، صص 105- 104.