«سمفونی پاستورال»
نویسنده: آندره ژید
مترجم: اسکندر آبادی
ناشر: ماهی، چاپ اول 1397
126 صفحه، 6000 تومان
*****
یکی از رازهای محبوبیت کتاب « سمفونی پاستورال» گزارش کمرنگ آن است. زبان ساده، توصیفات ملموس توام با فضای معنوی مزین به روایتهای مذهبی و انسانی، خوانندگان مشتاق به این حوزهها را به خود جلب میکند.
نشر ماهی از حدود یک دهه قبل، آثار متعددی از ادبیات کلاسیک و مدرن به قلم نویسندگانی همچون «ایوان تورگینف»، «فرانتس کافکا»، «فیودور داستایفسکی»، «هرمان هسه»، «آنتوان چخوف»، «یوهان ولفگانگ فون گوته»، «کارلوس فوئنتس»، «میخائیل بولگاکوف»، «سیمون دوبوآر»، «جان اشتاین بک» و ...را در مجموعه کتابهای جیبی خود منتشر کرده است که به تازگی پنجاهمین کتاب از این مجموعه (بیوهها اثر آریل دورفمن) نیز به بازار آمد و مراسمی نیز به مناسبت آن برگزار شد. «سمفونی پاستورال» اثر «آندره ژید» با ترجمه اسکندر آبادی نیز یکی از کتابهای خواندنی این مجموعه پنجاه تایی است.
«سمفونی پاستورال» در کنار «مائدههای زمینی» از جمله موفقترین نوشتههای «آندره ژید» است که اقبال بسیاری را در میان خوانندگان آثار او یافته و با اقتباس از آن فیلم هم ساخته شده است. این رمان کوتاه حاصل یادداشت های کشیشی است که بر سر بالین پیرزنی حاضر میشود و او را مرده مییابد. تنها بازمانده او دختر نابینایی است که بر اثر زندگی با مادر بزرگ ناشنوای خویش، ارتباط با دنیای بیرون از دست داده است. راوی داستان در دوراهی بزرگی قرار میگیرد،اینکه دختر نوجوان را تنها رها کند تا به یتیم خانه برود یا او را به خانه ببرد و سرپرستیاش را به عهده بگیرد. سرانجام کشیش دختر را با خود به خانه میبرد؛ به همسر و فرزندانش معرفی میکند و تصمیم میگیرد مسئولیت سرپرستیاش را به عهده بگیرد. از آن پس، یادداشتهای کشیش خواننده را با نحوهی زندگی و ارتباط کشیش و خانوادهاش با دختر نابینا و کیفیت تربیت و آینده او در این خانه آشنا میکند.
از «آندره ژید» نویسندهی بزرگ فرانسوی و برندهی جایزهی نوبل، آثار گوناگونی برجای مانده که اقبال از آثارش باعث شده، مترجمان گوناگونی در دوره های مختلف این آنها را به فارسی برگردانند، از همین رو جای تعجب ندارد اگر همانقدر که ترجمه های خوب و مقبول از این آثار وجود دارد، ترجمه های مخدوش و نامقبول هم دربازار فراوان باشد!
«سمفونی پاستورال» نیز پیش از این با عناوین مختلف و به قلم مترجمانی همچون «عبدالحسین شریفیان»، «فریده مهدوی دامغانی»، «محمد مجلسی» و «علی اصغر سعیدی» ترجمه شده است. اما آنچه ترجمه حاضر را حائز اهمیت میسازد، برگردان روان و یکدست «اسکندر آبادی» است که با وسواس ناشر به شکلی ویراسته و پیراسته بدست مخاطب رسیده است. اهمیت برگردان یکدست و روان کتاب از آن روست که با با شیوه گزارشی روایت در این کتاب تناسب بسیار دارد و با خوشخوان کردن کتاب برای مخاطب بر جذابیتش افزوده است.
ساختار کتاب به گونه ای است که علاوه بر خط روایی داستان، متن کتاب از جملههای پر مغز و معنوی، برخوردار است. از این منظر علاوه بر کشش داستانی، «سمفونی پاستورال» سرشار از جملات و ایدههایی است که میتواند برای هر نوع سلیقه و معیاری، گنجینهای ارزشمند محسوب شود. نوعدوستی و امید به بهبود شرایط انسانها، پیام روشن کتاب است. آن چه امروزه کیمیایی شده است که با چراغ باید گرد جهان دنبالش رفت. این که اهل دل باشیم و همه جا به فرمان عقل و منطق خود عمل نکنیم. ژید در این باره مینویسد:
«به راستی چه قدر کارها آسان میشد؛ اگر انسانها بسیاری از سهل انگاریهای خود را به نام دوراندیشی و خیرخواهی توجیه نمیکردند. چه بسا از کودکی، ما را از کارهایی که شوق انجامشان را داشتیم، منع کردند؛ تنها به این بهانه که از پس آن کارها بر نمیآییم ... » (سمفونی پاستورال، ص 9)
یکی از دلایل ارتباط ژید با مخاطب در این کتاب، گزارشگونگی داستان یا وقایعنگاری راوی است. او با مخاطب به سادگی سخن میگوید و از شخصیت ها و روابط میگوید و داستان را پیش می برد، چرا که در این شیوه از روایت با لحنی صمیمی با مخاطب طرف صحبت شده است:
«برای آنکه در این گزارش چیزی جز حقیقت را بیان نکنم، ناگریزم آشکارا بگویم که هنگام رسیدن به خانه با استقبال ناخوشایندی رو به رو شدم. ناگفته نماند که همسر من فرشته است. حتی در سختترین لحظههایی که گاه از سر گذراندهایم، ذرهای هم در خوشقلبیاش تردید نکردهام؛ اما او خوش نمیدارد که کسی پیشاپیش از رقت قلبش مطمئن باشد.(همان، ص 10)
روایتهای مذهبی در این کتاب مناسب با موقعیتها ارائه شده و خواندنی هستند. برای نمونه در بخشی از داستانی به تمثیل «برهی گم شده» اشاره شده است. آنگاه که کشیش بر تردیدهای خود برای پذیرفتن مسئولیت دختر نابینا غلبه میکند این تمثیل مطرح میشود:
«به سختی میتوان باور کرد که گاه تنها یک گوسفند از نظر شبان مهمتر از تمام گله باشد. شاید اگر همان مومنان جرات داشتند، حرف دل خود را آشکارا بیان میکردند و این کلام سرشار از رافت و رحمت بیکران پروردگار را عین بیدادگر میدانستند: «اگر کسی را صد گوسفند باشد و یکی از آنها گم شود، آیا آن نود و نه را به کوهسار نمیگذارد و به جست و جوی آن گمشده نمیرود؟» (همان، ص 25)
کلام آخر این که «سمفونی پاستورال» آندره ژید با ترجمهی اسکندر آبادی، گنجینهای است از معرفت، انسان دوستی، روایت مذهبی، ایمان به هدف و به دنیایی برتر و ... که خواندن آن را می توان به اهل کتاب و دوستداران ادبیات داستانگو که دارای مضامین اخلاقی و انسانی باشد توصیه کرد.