«مسافرخانه‌ی سرخ»، اونوره دو بالزاک، ترجمه‌ محمد نجابتی، نشر ققنوس رازهای یک جنایت؛ یا دستور العمل مراقبت از اخلاقِ انسانی!

علیرضا پژمان،   3970601208

«مسافرخانه‌ی سرخ» تا پایان شما را در «تعلیق» نگاه می‎‌دارد. نویسنده به خوبی خواننده را بازی می دهد تا پیش بینی هایش را نقش برآب کند، با این حال تمامی این ماجرا خیلی زود تمام می‌شود؛ هر چه باشد این کتاب کوچک در مجموعه ای منتشر شده که ویژگی اش همین کوتاهی است که خورند مخاطبان این روزگار است، مخاطبانی که در وقت کوتاه و فشرده‌شان می خواهند آثاری ارزشمند را در یک نشست بخوانند

 رازهای یک جنایت؛ یا دستور العمل مراقبت از اخلاقِ انسانی!

«مسافرخانه‌ی سرخ»

نویسنده: اونوره دو بالزاک

ترجمه‌: محمد نجابتی

ناشر: ققنوس، چاپ اول بهار 1397

54 صفحه، 7000 تومان

 

****

 

اگر چند وقتی هست مخاطب داستانی جذاب و کلاسیک نبوده‌اید بد نیست سراغ داستانی موجز از اونوره دو بالزاک، نویسنده‌ی شهیر فرانسوی را بگیرید. داستان نویس پرکاری که در عمر 51 ساله‌اش تا دل‌تان بخواهد نوشت و نوشت و نوشت تا اینکه به یکی از مهم‌ترین نویسندگان قرن نوزده فرانسه و جهان بدل شد. داستان نویسی که انگار داستان نویس به دنیا آمده بود، چرا که از اولین قصه‌هایی که نگارش کرد ذات قصه‌گویی و نویسندگی‌اش را آشکار ساخت.

داستان کوتاه «مسافرخانه‌ی سرخ» به تازگی در انتشارات ققنوس منتشر شده است. این داستان بالزاک که محمد نجابتی فارسی‌اش کرده است در سری آثار پانورامای انتشارات ققنوس منتشر شده؛ مجموعه‌ای که در برگیرنده آثار مهم نویسندگان بزرگ است و در قالبی فشرده شاهکارهایی از ادبیات جهان را به مخاطبان معرفی می‌کند. اگر فکر می‌کنید مجال مناسبی برای خواندن کتاب ندارید، یا تنها اوقات فراغت‌تان، زمان‌هایی کوتاه مثل مسیر رفت و برگشت به خانه یا محل کار در مترو است کتاب‌های پانوراما انتخاب‌های بسیار مناسبی هستند. امروز یکی دیگر کتاب‌های این مجموعه‌ را به شما معرفی می‌کنیم: «مسافرخانه‌ی سرخ» اثر اونوره دو بالزاک.

قصه‌ی «مسافرخانه‌ی سرخ» از آنجا آغاز می‌شود که بانکداری پاریسی دوست آلمانی‌اش را در جشنی که برپا کرده، دعوت می‌کند. دختر آقای بانکدار از او می‌خواهد برای‌شان قصه‌ای تعریف کند. قصه‌ای که به سال تولد بالزاک یعنی 1799 برمی‌گردد. مرد آلمانی از دو جوان تعریف می‌کند که از بن، شهری آلمانی به  حوالی شهر آندرناخ عزیمت می‌کنند و شب در مسافرخانه‌ای به نام سرخ می‌مانند. ناقل این قصه نیز همچون بالزاک به توصیف خیلی اهمیت می‌دهد. این را از همان بدو امر می‌توان فهمید: «دره و کوره‌راه‌ها و درختانی که رایحه‌ی پاییز را در هوا می‌پراکندند انسان را در رویا فرو می‌بردند. نوک درختان کم کم داشتند طلایی می‌شدند و رنگ گرمی به خود می‌گرفتند که به قهوه‌ای می‌زد و خبر از پیر شدن‌شان می‌داد. برگ درختان می‌افتاد اما آسمان همچنان رنگ لاجوردی زیبایی داشت. راه‌ها خشک بودند  و زیر پرتوهای مورب خورشید در حال غروب شبیه خطوط زردی به نظر می‌رسیدند که در منظره‌ها می‌بینیم.» بالزاک پیش از آغاز قصه‌ی مرد آلمانی که در گیومه قرار می‌گیرد توضیح زیرکانه‌ای به مخاطب می‌دهد مبنی بر اینکه از آنجا که قرار نیست دائم قصه‌ی مرد آلمانی را قطع کند و قرار است تقریبا به صورت یکسره مخاطب داستان او باشیم، خود بالزاک تا حدودی در داستان دست برده و به  قصه «جذابیت» و «شاعرانگی» بخشیده است.

بالزاک  در این کتاب معمولا در صحنه‌پردازی و توصیف موقعیت‌ آدم‌های داستان با ظرافت و پرجزئیات می‌نویسد. او از توصیف هیچ کدام از حالات افراد در محفل نمی‌گذرد. معمولا از بالزاک به عنوان نویسنده‌ی رئالیست یاد می‌کنند که در صحنه پردازی طرز نوشتاری استادانه برمی‌گزیند. یکی از مشخصه‌های داستانی که از بالزاک در «پانورامای» شماره 4 می‌خوانید این است که این ویژگی بارز آقای نویسنده را برای شما عیان می‌کند: «در آن لحظات مهمانان در رخوت و سکوت لذت‌بخشی فرو رفته بودند که پس از صرف غذایی لذیذ و اعتماد بیش از حد به قو‌ی هاضمه دست می‌دهد. همه به صندلی‌هایشان تکیه داده و بی حال دست‌هایشان را روی میز گذاشته بودند و بی حوصله با تیغه‌ی طلایی چاقویشان بازی می‌کردند. وقتی مراسم شام به این لحظات کلافگی می‌رسد، عده‌ای با هسته‌های گلابی بازی می‌کنند، عده‌ای دیگر خمیر نان را بین انگشت شست و سبابه‎شان می‌چرخانند، عاشق‌ها با ته مانده‌ی میوه حروفی نامشخص می‌کشند، افراد مال اندوز هسته‌ی میوه‌ها را می‌شمارند...»

در شرایطی که مرد آلمانی قصه‌اش را تعریف می‌کند، در سراسر کتاب، بالزاک بیش از همه به یکی از مهمانان که گویا مامور تهیه‌ی آذوقه ارتش امپراتوری بوده، ثروت و مکنتی به هم زده و اکنون چندی است در غم از دست دادن تک پسرش فرو رفته، توجه می‌کند. این مرد که تایفر نام دارد در تمام طول داستان انگار از چیزی در عذاب است. با این حال تمامی گزاره‌های مربوط به او بسیار خلاصه و منقطع است و ما تنها در لابه‌لای داستان آلمانی از زبان بالزاک که یکی از مهمانان آن محفل است از او می‌شنویم.

قصه‌ی مرد آلمانی رفته رفته شکل پیچیده‌ای به خود می‌گیرد. دو آدم که می‌توانند بهترین دوست‌های عالم باشند و برای همین هم یکی از آن‌ها آن قدر به دیگری اعتماد می‌کند که اعتراف می‌کند توشه‌ای پر از پول و طلا دارد، در مسافرخانه‌ی سرخ به هم برمی‌خورند. شخصیت اصلی داستان نیمه‌های شب فکر پلیدی به سرش می‌زند. او فکر می‌کند که اگر بتواند قتل تر و تمیزی مرتکب شود که کسی نفهمد می‌تواند صاحب ثروت فراوانی شود. از این جای قصه، موضوع داستان مرد آلمانی بیش از همه به سوی «جنایت» حرکت می‌‎کند و از آن مهم‌تر حدیث نفس‌های کارکتر اصلی داستان که هنوز نمی‌داند باید مرتکب قتل بشود یا نه. او با دوئالیته‌ی معروف و همیشگی بشری مواجه شده است: جنایت و متعاقب آن به دست آوردن ثروت، یا مراقبت از اخلاق انسانی. 

مرد آلمانی، یا به عبارت دیگر اونوره دو بالزاک داستان را طوری تعریف می‌کند که مخاطب فکر می‌کند از قوه‌ی پیش بینی بالایی برخوردار است، اما ظرفیت پیش بینی پذیری این داستان به این معنا نیست که شما مخاطب پیش از فرجامِ داستان می تواند سرنوشت آدم‌ها را حدس بزند؛ «مسافرخانه‌ی سرخ» تا پایان شما را در «تعلیق» نگاه می‎‌دارد. نویسنده به خوبی خواننده را بازی می دهد تا پیش بینی هایش را نقش برآب کند، با این حال تمامی این ماجرا خیلی زود تمام می‌شود؛ هر چه باشد این کتاب کوچک تنها 54 صفحه دارد و در مجموعه ای منتشر شده که ویژگی اش همین کوتاهی است که خورند مخاطبان این روزگار است، مخاطبانی که در وقت کوتاه و فشرده‌شان می خواهند آثاری ارزشمند را در یک نشست بخوانند.

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های اخیر

    پربحث‌های هفته

    1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

    2. بازی با کلمات

    3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

    4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

    5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

    6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

    7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

    8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

    9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

    10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

    11. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

    12. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

    13. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

    14. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

    15. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

    16. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

    17. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

    18. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

    19. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

    20. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

    21. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

    22. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

    23. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

    24. موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی ۶ سیلندر + تصاویر

    25. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

    آخرین عناوین