روزنامه گاردین در خبری اعلام کرده است که ثروت 42 نفر در جهان معادل نیمی از ثروت جمعیت جهان است. همزمان که این خبر را میدیدم یاد مقالهای افتادم با نام «کمک وارونه» که اخیراً خواندم. مقاله ادعای غریبی کرده بود و من هم ابتدا فکر کردم نویسنده، یکی از کسانی است که رسانههای مکتوب و غیر مکتوب طیفی سیاسی، آنها را دلواپسان! خطاب میکنند که بر این منوال طبیعتاً منبع آنهم باید کیهان و وطن امروز و فارس و ... باشد، اما دیدن نام فرنگی «جیسن هایکل» و نشریه «گاردین» کافی بود تا بهرسم تمام ذهنیتهای مرعوب غیر غربی، تردیدی در ادامه خواندن آن نداشته باشم و برای لحظهای هم که شده عینک توهم توطئه را کنار بگذارم و نظری از سر تعمق در آن بیندازم. مدعای مقاله این بود که خلاف تصور شایع، این کشورهای فقیرند که کشورهای غنی را توسعه میبخشند نه بالعکس. ادعایی عجیب که تمام پیشفرضهای ذهنیام را نسبت به داستانی که همه ما آن را شنیدهایم یا حداقل با شنیدن آن گمان اشتباهی در مورد آن نمیبریم به چالش میکشید.
داستانی که تصور آن برای همه ذهنیتهایی مثل خودم مساوی با تصدیق آن بود. این داستان که چقدر کشورهای غربی خوبند که به ملتهای مستضعف کمکهای مالی و اقتصادی میکنند تا آنها هم به کشوری توسعهیافته تبدیل شوند. شاید همین عجیب بودن، ترغیبم کرد برای خواندن، ولی اعداد، دروغ نمیگفتند و همگی مستند به آمارها و دادههای موسسهای آمریکایی به نام موسسه انسجام مالی جهانی با نام اختصاری و دهانپرکن جی اف آی شده بودند که خود حجتی بود مضاعف بر اینکه حتی در محتویات آنهم شکی نکنم. نویسنده با استناد به آمارهای موسسه مزبور ثابت کرده بود که جریان پول از کشورهای غنی بهسوی فقیر در برابر جریان عکس آن ناچیز است.
فرازی از مقاله حاوی این مطلب است که: ((... تنها در سال 2012 مجموع کمکهای دریافتی کشورهای درحالتوسعه مبلغ 1/3 تریلیون دلار بوده است که شامل تمام کمکهای و سرمایهگذاریها و درآمدهای خارجی میشده اما درهمان سال 3/3 تریلیون دلار از این کشورها خارجشده است. خالص و مابهالتفاوت پولی که از سال 1980 به اینسو به کشورهای غنی سرازیر شده است مبلغی بالغبر 16/3 تریلیون دلار بوده که برای درک بهتر این مبلغ کافی است بدانیم که این مبلغ، تقریباً معادل کل تولید ناخالص داخلی آمریکا است.
مطابق یافتههای مزبور کشورهای درحالتوسعه به ازای هر دلاری که دریافت میکنند 24 دلار در قالب مکانیسمهای آپارتایدی اقتصادی پیچیده حاکم بر دنیا از دست میدهند که عمدتاً شامل فرار سرمایههای غیرقانونی است که محصول رشد و گسترش فرایند لیبرالیسم اقتصادی و فربهشدن قلیلی از افراد جامعه است که برای فرار از پرداخت مالیات همگی روی به سمت بهشتهای مالیاتی میآورند. تقریباً 60 بهشت مالیاتی وجود دارد که اکثریت قریب بهاتفاق آنها را چند کشور معدود غربی کنترل میکنند.
لوکزامبورگ، بلژیک، دلاور و منهتن امریکا و بزرگترین شبکه بهشتهای مالیاتی که دورتادور شهر لندن جای گرفتهاند)). درحالیکه مقاله به اتمام میرسد اما مطمئنم جماعتی همچنان دلخوش به بهشت موعودی کردهاند که غرب برای آنها به تصویر کشیده است تا با دمیدن روح رخوت در مردم یک جامعه همچنان بهعنوان ملتی در حاشیه همواره در سودای رسیدن به متن باشد. همینانند که طی دو دهه گذشته یا در کسوت اجرایی و در قالب نسخههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی یا در مقام بسترسازان رسانهای و دانشگاهی مشغول تئوریزه کردن شکافهای طبقاتی ناشی از لیبرالیزم اقتصادی در حوزه فعالیت خود بودند.
فراموش نکنیم که روزی در همین رسانهها له شدن مردم ضعیف زیر چرخدندههای توسعه امری لاجرم و محتوم و درواقع تاوان رسیدن به توسعه محسوب میشد. تاوانی که رسماً و بدون هرگونه پردهپوشی، توسط اساتید سکولار در دانشگاه تئوریزه و در مرحله بعد توسط قلمبهدستان آنها از طریق رسانههای مکتوب و غیر مکتوبشان به بدنه آکادمیک و مدیریتی کشور تزریق میشد.
اینک نیز وقتی عواقب شوم و ناکارآمدی همان نسخههای لیبرالی آنها عیان شده است آدرس عوضی میدهند و مشکلات نظری و عملی این سیستم را بهپای نظامی مینویسند که از ابتدا ندای مخالفت با ساختارها و مناسبتهای جهانی را در تمام ابعاد فرهنگی و اقتصادی و نظامی، سیاسی آن را سر داده است. دزدان مدرنی که پشت نقابهای بیطرف و شیک اقتصاد آزاد رهاوردی جز تحکیم حاکمیت الیگارشی کاستهای قدرت و ثروت و تشدید روزافزون فقر و فلاکت در مقیاس کشوری و جهانی برای بشریت نداشتهاند. آیا راز آنهمه حساسیت رهبر پیشین و فعلی ایران در خصوص تحذیر و هشدار به جلوگیری از ورود جریان لیبرال به بدنه انقلاب اسلامی نیز ناظر به فهم همین آثار شوم آن در ساحت نظر و عمل و تغایر آن با مبانی و اغراض انقلاب اسلامی بود؟ نمیدانم!
پینوشتها:
* این مطلب را جیسن هایکل نوشته است و در تاریخ ۱۴ ژانویه ۲۰۱۷ با عنوان «Aid in reverse: how poor countries develop rich countries» در وبسایت گاردین منتشر شده است. وبسایت ترجمان در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۹۶ آن را با عنوان «کمک وارونه: چطور کشورهای فقیر کشورهای غنی را توسعه میدهند» و با ترجمه سید امیرحسین میر ابوطالبی منتشر کرده است.
** جیسن هایکل (Jason Hickel) نویسنده و پژوهشگری است که مدرک دکتری خود را در رشته مردمشناسی از مدرسه اقتصاد لندن دریافت کرده و بهعنوان دستیار آموزشی در همین دانشکده فعالیت میکند. نوشتههای او حوزههای توسعه، نابرابری و اقتصاد سیاسی جهانی را در برمیگیرد و آثارش را میتوان در نشریاتی مانند گاردین یافت.