در پیام مهم رهبر انقلاب به مناسبت چهلمین روز شهادت فرماندهان و دانشمندان کشور، یکی از وظایف کلیدی که بر عهده نهادهای فرهنگی و رسانهای نهاده شد، «حفظ عزت و آبروی کشور و ملت» بود. این تکلیف، اگرچه ناظر به همه صاحبان قلم و بیان است، اما در سطح حاکمیتی بیش از همه متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ وزارتخانهای که باید دروازهبان و راهبر عرصه فرهنگ، هنر، رسانه و تبلیغ در جمهوری اسلامی باشد. اهمیت این مأموریت زمانی روشنتر میشود که شرایط پیچیده جنگ نرم و عملیات روانی دشمنان علیه ایران را در نظر بگیریم، زیرا امروز هجمهها صرفاً در میدانهای نظامی یا اقتصادی محدود نمیماند، بلکه ذهنها، قلبها و باورهای مردم، بهویژه نسل جوان، هدف قرار گرفته است. عمل به این وظیفه نه یک توصیه ساده، بلکه ضرورتی امنیتی، اجتماعی و سیاسی است که مستقیماً به اقتدار ملی و انسجام اجتماعی مرتبط است.
ضرورت حفظ عزت و آبروی کشور
حفظ عزت و آبروی کشور، پیش از هر چیز، به معنای صیانت از تصویر جمهوری اسلامی در ذهن ملتها و همچنین پاسداری از روحیه ملی در داخل کشور است. دشمنان ما طی دهههای گذشته دریافتهاند که جنگ نظامی و تحریم اقتصادی بهتنهایی کافی نیست؛ آنها برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود، باید ذهنها و دلها را تسخیر کنند. رسانههای وابسته به صهیونیسم و غرب با تولید انبوه محتوا از جمله فیلم، سریال، خبرسازی، کاریکاتور و موجآفرینی در شبکههای اجتماعی، تلاش میکنند چهرهای تیره و ناتوان از ایران بسازند و تصویر ملت ایران را بهگونهای تحریف کنند که استقلال، شجاعت و اقتدار تاریخی آن مخدوش شود. در چنین میدانی، وزارت ارشاد مسئول است که با سیاستگذاری هوشمندانه، تولید آثار فاخر و مدیریت فضای رسانهای، اجازه ندهد عزت ایران لکهدار شود.
بازتعریف مأموریت رسانهای وزارت ارشاد
اولین گام برای تحقق این هدف، بازتعریف مأموریت رسانهای وزارت ارشاد است. در گذشته، این وزارتخانه بیشتر به صدور مجوز و کنترل محتوا شناخته میشد و عمدتاً نقش نظارتی داشت. اما امروز دیگر صرف مجوز دادن یا توقیف کردن پاسخگو نیست. وزارت ارشاد باید به یک قرارگاه فرهنگی–رسانهای تبدیل شود که فعالانه روایت ایران را در جهان مدیریت کند. به عنوان مثال، در ماجرای شهادت فرماندهان، اگر دستگاه فرهنگی به سرعت تولیدات متنوع شامل فیلم کوتاه، مستند، گزارشهای تحلیلی و محتوای چندرسانهای در فضای مجازی عرضه کند، روایت رسمی ایران به افکار عمومی جهان منتقل میشود و دشمن نمیتواند خلأ اطلاعرسانی را با دروغهای خود پر کند.
این قرارگاه فرهنگی باید سه محور اصلی داشته باشد:
تولید محتوای فاخر و تأثیرگذار که علاوه بر کیفیت هنری، پیام ایستادگی، شجاعت و عظمت ملت ایران را منتقل کند.
مدیریت و انتشار هوشمند محتوا که در شبکههای داخلی و بینالمللی بهسرعت منتشر و بازتولید شود.
نظارت تحلیلی و پیشگیرانه که بر جریانهای رسانهای داخلی و خارجی اشراف داشته باشد و تهدیدهای محتوایی را پیش از بروز در جامعه شناسایی کند.
دومین محور، تولید و حمایت از آثار هنری و ادبی است. سینما، موسیقی، تئاتر و ادبیات ابزارهای مهمی برای ساختن تصویر یک ملت هستند. متأسفانه بخشی از تولیدات داخلی در سالهای اخیر دچار نگاه سیاهنمایانه بوده یا با الگوهای غربی تطبیق یافته و از هویت ایرانی–اسلامی فاصله گرفته است. وزارت ارشاد باید سیاست حمایتی خود را به سمت آثاری ببرد که ضمن برخورداری از کیفیت هنری بالا، عظمت، مقاومت و فرهنگ ملی ایران را به نمایش بگذارند. این حمایت نباید صرفاً مالی باشد، بلکه در قالب تبلیغ، توزیع و معرفی آثار در سطح ملی و بینالمللی نیز باید انجام گیرد.
دیپلماسی فرهنگی بینالمللی
سومین محور، دیپلماسی فرهنگی بینالمللی است. امروز بسیاری از ملتها ایران را نه از نزدیک، بلکه از دریچه رسانههای غربی میشناسند. وزارت ارشاد باید با برگزاری جشنوارههای بینالمللی فیلم، ترجمه آثار ادبیات فارسی، اعزام گروههای هنری و ایجاد مراکز فرهنگی در کشورهای دیگر، چهره واقعی ایران را به جهانیان معرفی کند. این کار نه تنها عزت ایران را در سطح جهانی حفظ میکند، بلکه زمینهای برای مقابله با اسلامهراسی و ایرانهراسی فراهم میسازد و روابط فرهنگی و علمی با سایر ملتها را تقویت میکند.
مدیریت فضای رسانهای داخلی
چهارمین محور، مدیریت فضای رسانهای داخلی است. دشمن میکوشد از طریق شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسیزبان برونمرزی، افکار عمومی ایرانیان را تخریب کند. وزارت ارشاد نمیتواند صرفاً با رویکرد امنیتی با این پدیده مواجه شود؛ بلکه باید با تولید محتوای جذاب، بهروز و قابل رقابت، فضای رسانهای داخلی را غنی کند. اگر جوان ایرانی در داخل کشور فیلم، موسیقی، خبر و سرگرمی باکیفیت در دسترس داشته باشد، کمتر به سراغ رسانههای معاند خواهد رفت. این خود مهمترین راه برای حفظ عزت و آبروی کشور در ذهن نسل جوان است و زمینهای برای تقویت مقاومت روانی و فرهنگی جامعه فراهم میکند.
صیانت از زبان و هویت ملی
پنجم، صیانت از زبان و هویت ملی است. یکی از شگردهای دشمن در جنگ نرم، تحقیر زبان فارسی و جایگزینی واژگان بیگانه است. وزارت ارشاد موظف است با همکاری نهادهای علمی و فرهنگی، زبان فارسی را تقویت و ترویج کند، زیرا زبان نه تنها ابزار ارتباط، بلکه حامل عزت، هویت و شخصیت یک ملت است. معرفی مفاخر فرهنگی و علمی ایران در قالب آثار هنری و رسانهای نیز نقشی مهم در ارتقای عزت ملی دارد و باید جزو اولویتهای استراتژیک وزارت ارشاد قرار گیرد.
پشتیبانی از جهاد تبیین
ششم، پشتیبانی از جهاد تبیین است. رهبر انقلاب بارها فرمودهاند که امروز مهمترین وظیفه نخبگان و فعالان فرهنگی، روشنگری و مقابله با تحریف است. وزارت ارشاد باید همه ظرفیت خود را بهکار گیرد تا جریانهای فرهنگی و رسانهای مردمی توانمند شوند. اعطای مجوز و حمایت مالی و معنوی از مؤسسات فرهنگی کوچک و جوان، ایجاد شبکهای از فعالان فضای مجازی و آموزش سواد رسانهای به مردم، همه ابزارهایی است که ارشاد باید در اختیار جریان جهاد تبیین قرار دهد. این اقدامات میتواند جریان فرهنگی کشور را ضدضربه و مقاوم در برابر تحریفها و هجمههای دشمنان سازد.
نظارت هوشمند بر محتوا
هفتم، نظارت هوشمند بر محتواست. نظارت به معنای توقیف گسترده و اعمال سلیقه فردی نیست، بلکه باید بر اساس معیارهای دقیق و در راستای حفظ آبروی کشور انجام گیرد. وزارت ارشاد باید خطوط قرمزی روشن درباره محتوایی که عزت ملی را تخریب میکند تعیین کند. برای مثال، تولیداتی که ایران را کشوری ناتوان، وابسته یا بیاخلاق معرفی میکنند، برخلاف این وظیفهاند و نباید اجازه بروز و ظهور پیدا کنند.
تقویت ارتباط با مردم
هشتم، تقویت ارتباط با مردم است. عزت و آبروی یک کشور زمانی حفظ میشود که مردم خود احساس عزت کنند. وزارت ارشاد باید بسترهایی برای شنیدن صدای مردم، بهویژه جوانان هنرمند و روزنامهنگار، فراهم کند. جشنوارههای مردمی، سامانههای نقد و پیشنهاد، و حضور مدیران در میان اهالی فرهنگ، راههایی برای تحقق این ارتباطاند.
بهرهگیری از فناوریهای نوین
نهم، بهرهگیری از فناوریهای نوین است. عرصه فرهنگ امروز تنها به کتاب و سینما محدود نیست؛ بازیهای رایانهای، پلتفرمهای دیجیتال، واقعیت مجازی و شبکههای اجتماعی میدانهای اصلی نبرد فرهنگیاند. اگر وزارت ارشاد در این حوزهها حضور مؤثر نداشته باشد، دشمن بدون مزاحمت، ذهن نسل جوان را تسخیر خواهد کرد. بنابراین سرمایهگذاری در صنایع خلاق دیجیتال، تولید محتوای نوین و پلتفرمهای داخلی بخشی جداییناپذیر از وظیفه حفظ عزت و آبروی کشور است.
اهمیت باور مدیران فرهنگی
در نهایت، عمل به این وظیفه تنها با تغییر ساختار اداری محقق نمیشود، بلکه به ایمان و باور مدیران فرهنگی نیز نیاز دارد. وزیری که خود به عزت ملی باور نداشته باشد، نمیتواند آن را در سیاستها جاری سازد. از این رو، گزینش مدیران انقلابی، مؤمن و شجاع برای وزارت ارشاد، شرط نخست عمل به این راهبرد است.
جمعبندی
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید خود را نه یک اداره صدور مجوز، بلکه یک سنگر خط مقدم در جنگ نرم بداند. حفظ عزت و آبروی کشور مستلزم آن است که این وزارتخانه:
روایت ایران را در جهان مدیریت کند؛
آثار هنری عزتآفرین تولید و ترویج کند؛
دیپلماسی فرهنگی را گسترش دهد؛
فضای رسانهای داخلی را غنی سازد؛
زبان و هویت ملی را پاس دارد؛
جهاد تبیین را پشتیبانی کند؛
نظارت هوشمند بر محتوا داشته باشد؛
با مردم ارتباط مستقیم برقرار کند؛
و فناوریهای نوین را به خدمت بگیرد.
تنها در این صورت است که خون شهیدان و رهنمود رهبر معظم انقلاب پاس داشته میشود و ایران اسلامی در برابر هجمههای بیامان دشمن، سربلند، مقاوم و عزتمند باقی خواهد ماند.



