سیاست روز در سرمقاله اش به قلم محمد صفری نوشته است: تاریخ و تمدن یک ملت را به واسطه اتصال عمیق آن با مردم نمیتوان گسست، این ارتباط یک ارتباط تاریخی و فرهنگی است و طبیعی و منطقی است که برای رشد این ارتباط و تقویت آن باید تلاش کرد.
ایران دارای یک تمدن بسیار دیرینه و با ارزش است، این تمدن بزرگ حتی از سوی دیگر جوامع نیز با توجه ویژه روبرو است و آن را یک جامعه متمدن و فرهنگ ساز میدانند که هنوز هم آثارش در جهان دیده میشود و وجود دارد.
ایران را میتوان به دو مقطع تاریخی پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم کرد اما این دو با هم در امتداد تاریخ حرکت کردند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد.
تاریخ پیش از اسلام ایران، یک مقطع بزرگی از اتفاقات و تحولات تأثیر گذار و تمدن ساز است که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد، هر چند بودند کسانی که سعی کردند پس از انقلاب این تاریخ را تکفیر کنند و آن را بد جلوه دهند اما نشد. این سیاست یک تصمیم اشتباه بود که به ثمر نیز نرسید.
بسیاری از پیشرفتها و تحولات بزرگ در ایران، پیش از اسلام اتفاق افتاده است و بسیاری دیگر پس از اسلام که ممزوج شدند، این دو با هم به پرورش علوم و فنون تأثیر گذار در ایران و جهان پرداختند و توانستند سالهای زیادی سرآمد باشند و حتی اکنون نیز فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی در میان افکار عمومی، فرهیختگان و نخگبان جهان با احترام و اکرام روبرو میشود.
در اینجا این پرسش را مطرح میکنم که آیا اگر در ایران پس از انقلاب، تلاش میشد تا در کنار دستاوردهای بزرگ علمی و فرهنگی دوران اسلامی، به تاریخ و تمدن پیش از اسلام نیز پرداخته میشد و «خوب و بد» آن در کنار هم به مردم، افکار عمومی و جوانان و نوجوانان کشور ارائه میشد، آیا از نظر همبستگی، اتحاد اجتماعی، میهن دوستی و دیگر مؤلفههای لازم برای دفاع از کشور، غنیتر و پر بارتر نبودیم؟
آیا اگر بجای نشان دادن اسطورههای خیالی و دروغینی ماند بتمن، سوپرمن، مرد عنکبوتی و دیگر ابر قهرمانان ساختگی و پوشالی در استودیوهای فلیمسازی هالیودی آمریکایی و غربی، اسطورههای ایرانی را به تصویر میکشیدیم، آنها را از کتابهای درسی حذف نمیکردیم و پربارتر میگنجاندیم و از کوروش، داریوش، یا در شاهنامه فردوسی که حتی برخی آن را تکفیر میکردند، رستم، آرش و دیگر قهرمانان داستانهای فردوسی در شاهنامه را به فرزندان ایران معرفی میکردیم، بهتر نبود؟
اکنون بسیاری از جوانان ایرانی و حتی پیش از آن، نه با تاریخ ایران باستان آشنایی مناسبی دارند و نه با تاریخ و دوران درخشان اسلام انس و الفت، اما از آن جوان اگر از شخصیتهای سینمایی هالیوود بپرسید با آنها بسیار آشنا و نزدیک است و حتی عکس آنها را بر روی لباس خود دارد.
ضرب المثلی است که میگوید ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است، اما ضرب المثل دیگری هم داریم که میگوید نباید گذاشت کار از کار بگذرد، اکنون شاید دیر شده باشد اما کار از کار نگذشته است، باید در زمینه تقویت موضوع مهم میهن دوستی، ایران دوستی و بازخوانی دوران باشکوه تاریخ و تمدن ایران دست به کار شد و اقدام کرد.
تاکنون آیا از داستانهای شاهنامه که میتواند حس غرور ملی را در ایران و ایرنیان تقویت کند، فیلم و سریالی ساخته شده است؟ نمونهای یافت نمیشود، که جای تأسف دارد. باید در این زمینه دیدگاهها را بازتر کرد، عمیقتر به مسائل حال و آینده نگریست تا بتوان تولیدات سینمایی و تلویزیونی در این زمینه داشت.نسلها تغییر میکنند برای آینده باید برنامه ریزی کرد.
زمانی بود که حتی نسبت به مجسمه مشاهیر و اسطورههای ایرانی در سطح شهرها، بیاحترامی میشد،تخریب یا دزدیده میشد اما اکنون میبینیم که تندیس «آرش» در میدان ونک تهران خودنمایی میکند، هر چند این حرکت خوبی است اما کافی نیست، در کنار سریالی ارزشمند مانند مختارنامه، باید سریالی هم از داستان آرش، رستم آریو برزن و دیگر قهرمانان ملی ایران چه پیش از اسلام چه پس از اسلام ساخته شود. ایران و اسلام، مکمل هم هستند. عدم هر یک از آنها نابودی دیگری را در پی خواهد داشت.
ایران و اسلام با هم منطبق هستند،اکنون میخواهیم از ایران دفاع کنیم، از اسلام دفاع کردهایم و اگر از اسلام دفاع کنیم از ایران دفاع کردهایم، این دو را نمیتوان جدا کرد.
ایران و اسلام منطبق با هماند
4040411028 ۱۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۰ تکراری یا غیرقابل انتشار


