اولین مصاحبه قاتل الهه حسین‌نژاد: انگیزه سرقت نداشتم/ الهه من را تحقیر می‌کرد و می‌گفت افسرده‌ای/ اول صندلی عقب نشسته‌ بود و بعد آمد جلو

  4040318112 ۱۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۹ تکراری یا غیرقابل انتشار

متهم به قتل الهه حسین‌نژاد، صبح امروز در حضور سرپرست دادسرای جنایی تهران مقابل خبرنگاران قرار گرفت و جزئیات جدیدی را از نحوه قتل و انگیزه‌اش بیان کرد که با گفته‌های قبلی تناقض‌‌هایی دارد.

اولین مصاحبه قاتل الهه حسین‌نژاد: انگیزه سرقت نداشتم/ الهه من را تحقیر می‌کرد و می‌گفت افسرده‌ای/ اول صندلی عقب نشسته‌ بود و بعد آمد جلو

سایت اعتمادآنلاین نوشت:

بهمن فرزانه، روز ۴ خردادماه دختری ۲۴ ساله به نام الهه حسین‌نژاد را با ضربات چاقو به قتل رساند.

هرچند در ابتدا گفته شده بود الهه روی صندلی عقب نشسته بود و ضربات به قلبش برخورد کرد اما بهمن در گفت‌وگویی که روز گذشته مقابل قاضی شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران، با خبرنگاران انجام داد، گفت که الهه روی صندلی جلو نشسته بوده و ضربات را روی صندلی جلو بر بدن او وارد کرده است. متهم همچنین در مراحل بازجویی در دادسرا گفته انگیزه‌اش از قتل سرقت نبود و اگر قصد سرقت داشت، طلاهای مقتول را می‌دزدید. این در حالی است که بررسی‌ها نشان داد الهه طلا همراه داشت.

در همین حال، شهریاری نیز درباره دلیل تاخیر در دستگیری متهم توضیح داد، چون مقتول دو موبایل داشت، ردیابی آنتن گوشی او زمان‌بر شد. او همچنین توضیح داد سوابق متهم مربوط به درگیری با همسرش بوده و سابقه شرارت و چاقوکشی ندارد. شهریاری همچنین توضیح داد بنا به اعترافات متهم، قتل در خارج از محدوده شهر تهران اتفاق افتاده و به همین دلیل پرونده به اسلامشهر ارجاع می‌شود.

در همین حال به گفته یکی از متخصصان روانپزشکی که با متهم مصاحبه کرده است، احتمالاً انگیزه متهم از قتل روابط تیره‌ای بوده که با زنان داشته است. او نسبت به همسرش نیز خشم زیادی داشته و همذات‌پنداری‌ای که نسبت به الهه و همسرش کرده باعث شده او را به قتل برساند.

*چند سال داری و شغلت چیست؟

متولد سال ۷۳ هستم و از هشت سال قبل در تاکسی اینترنتی کار می‌کردم.

*قبل از آن چه می‌کردی؟

مدتی در ساندویچی کار می‌کردم، در خرم‌آباد.

*با همسرت کجا زندگی می‌کردی؟

مدتی در اسلامشهر و بعد هم در خرم‌آباد.

*یعنی خودت هم در خرم‌آباد بودی؟

ما فامیلی داشتیم که چند سال قبل رفت خرم‌آباد و آنجا نان فانتزی تاسیس کرد. من و برادرم و چند نفر دیگر هم رفتیم خرم‌آباد و بعد هم بقیه آمدند و آنجا نان فانتزی درست کردند. تعداد زیادی از اهالی منطقه ما حالا در خرم‌آباد نان فانتزی دارند.

*توضیح بده روز حادثه چه کردی و چه اتفاقی افتاد؟

من از دارالسلام اسلامشهر با اپلیکیشن اسنپ مسافری سوار ماشین کردم و به تهران آمدم. او را در میدان آزادی پیاده کردم و در همان میدان آزادی منتظر مسافر شدم. وقتی الهه سوار شد، من ۲۰ دقیقه‌ای ایستاده بودم تا باز هم از اسنپ مسافر بگیرم.

*الهه کجا نشسته بود؟

اول صندلی عقب نشسته بود. او گفت برویم و بعد آمد روی صندلی جلو نشست. بعد با تلفن بلندبلند صحبت می‌کرد و از دوستانش و زندگی خصوصی‌اش می‌گفت. بعد که تلفن را قطع کرد، سر صحبت را با من باز کرد. وقتی حرف‌هایش را شنیدم، گفتم چرا درباره زندگی‌ات صحبت می‌کنی و این حرفه‌ها را به همه می‌گویی؟ می‌خواستم نصیحتش کنم.

*چرا الهه را زدی؟

با توجه به اختلاف‌هایی که با زنم داشتم و حرف‌هایی که پشت سرش شنیده بودم، با الهه هم درگیر شدم. الهه می‌گفت تو افسرده‌ای و زندگی این‌طوری نیست. او من را تحقیر می‌کرد.

*جسد را چه کردی؟

الهه روی صندلی جلو بود. بعد از اینکه چاقو را زدم، جسد را در فشافویه انداختم و تلفن را هم انداختم آنجا.

*مقتول دو گوشی موبایل داشت. یکی را با جسد رها کردی. دیگری را چه کردی؟

دومین گوشی کف ماشین افتاده بود. قبلاً هم پیش آمده بود که مسافر چیزی در ماشین جا می‌گذاشت. من آن را به اسنپ می‌دادم. گوشی را برداشتم و فکر کردم گوشی دوم مال مسافر است. نگه داشته بودم که با من تماس بگیرند و پس بدهم. بعد از چند روز که عکس‌های الهه منتشر شد و فهمیدم دختری که سوار کرده و کشته‌ام همان دختری است که دنبالش می‌گردند، ترسیدم و گوشی آیفون را به چاه توالت انداختم.

*از رابطه با همسرت بگو. چطور با هم آشنا شدید؟

زنم مال یک روستا در ۱۰ کیلومتری روستای ما بود. زنم را مادرم پیدا کرد و یک ماه بعد از آشنایی ازدواج کردیم.

*از چه زمانی همسرت به خرم‌آباد فرار کرد؟

همان‌طور که گفتم  یکی از فامیل‌ها در لرستان نان فانتزی داشت. ما هم رفتیم آنجا و زندگی کردیم. او فرار نکرد. به خاطر کار رفتیم آنجا.

*چه مدتی است که از همسرت جدا شده‌ای؟

دو سال است که متارکه کرده‌ایم اما در جریان درخواست طلاق نبودم.

*قبل از خرم‌آباد مدتی هم در اسلامشهر زندگی کردید. درست است؟

بله. ما فامیلی داریم که خیلی از آنها، شاید بیش از ۹۵ درصد، طلاق گرفته‌اند. به خاطر همین به اسلامشهر رفتم تا از همه دور باشم و زنم طلاق نگیرد.

*بچه هم دارید؟

ما ۱۲ سال قبل ازدواج کردیم. شانسی که داشتیم بچه نداشتیم. درگیری ما زیاد بود. همسرم نمی‌توانست بچه‌دار شود.

*قهوه‌خانه‌ای را که در آن پنهان شده بودی، چطور پیدا کردی؟

قهوه‌خانه مال پسرخاله‌ام بود. به او گفتم صاحبخانه جوابم کرده. اجازه بده بمانم در قهوه‌خانه، تا خانه بگیرم.

*هنگام دستگیری غافلگیر شدی؟

روز قبل از دستگیری می‌خواستم بروم خرم‌‌آباد زنم را ببینم، که تا ترمینال هم رفتم اما دستگیر شدم.

*با همسرت در ارتباط بودی؟

ارتباطی با او نداشتم. هر چند وقت یک بار می‌رفتم خرم‌آباد. کشیک می‌دادم و از پشت درخت فیلم می‌گرفتم و برای زنم می‌فرستادم که بگویم دوستش دارم و حواسم به او هست و در جریان زندگی‌اش هستم.

*واقعاً انگیزه‌ات از قتل، سرقت بود؟

انگیزه‌ام سرقت نبود. اگر به خاطر سرقت می‌خواستم آدم بکشم، خب طلاهای الهه را می‌دزدیم. او طلا با خودش داشت. حرف‌های تحقیرآمیزی که به من زد و به من گفت تو افسرده هستی من را ناراحت کرد.

*اگر قصد سرقت نداشتی، چاقو چرا همراهت بود؟

من در اسلامشهر یک بار خفت شدم. آن‌موقع هم با اسنپ کار می‌کردم. کرایه‌ام ۳۰ هزار تومان بود، کرایه ندادند. خفتم کردند و پول گرفتند. بعد از آن، چاقو با خودم حمل می‌کردم که مشکلی پیش نیاید.

*اگر بتوانی به عقب برگردی باز هم قتل می‌کنی؟

نه. الهه را پیاده می‌کردم و می‌گفتم تو را سوار ماشین نمی‌کنم.


 

دیدگاه کاربران

علی۳۹۲۴۷۸۲۱۸:۵۵:۲۸ ۱۴۰۴/۳/۱۸
بنظر قتل نه بخاطر گوشی نه برای ارتباط جنسی بوده. دلیل اول بخاطر نوع پوشش خانم باهم درگیر شده اند . دلیل دوم احتمالا قاتل خودش قربانی توطه پشت پرده شده.
ناشناس۳۹۲۴۸۴۷۱۹:۳۰:۰۵ ۱۴۰۴/۳/۱۸
کاملا دروغ هست مشخصه این فرد قطعا اختلال شخصیتی داره به خاطر اون دست به قتل زده به خاطر سرقت و هر بار یک داستان تعریف میکنه این رو حتی خانمش هم ذکر کرد باید سریعا این فرد اعدام بشه حالا ببینید هر روز یک داستان تعریف میکنه.
ناشناس۳۹۲۴۸۷۲۱۹:۵۳:۲۸ ۱۴۰۴/۳/۱۸
خجالت آوره واقعا..حالا که طفلک دستش از دنیا کوتاهه و نمی تونه جواب این رذل رو بده، این اراجیف رو بهش نسبت می ده
ناشناس۳۹۲۴۹۳۰۲۰:۳۱:۰۵ ۱۴۰۴/۳/۱۸
شبیه حرفاییه که وکلا به موکلاشون یاد میدن تا یه بیماری روانی براش درست کنن و از اعدام فرار کنه
محسن۳۹۲۵۰۰۱۲۱:۱۲:۳۷ ۱۴۰۴/۳/۱۸
نمی دانم حرفهای جدید این فرد درست است یا حرفهای قدیمی اما یک چیز را خیلی خوب و به تجربه می دانم که مهارتهای زندگی و ارتباطی در جامعه ما بسیار ضعیف است و نیاز است که آموزش و پرورش از کودکی از حجم درسهای زیادش بکاهد و این آموزش را جایگزین کند.رسانه ها هم باید به رسالت اجتماعی و فرهنگی خود بیشتر عمل کنتد و کمی از بازتاب چندباره خبرهای پوچ و تکراری بکاهند و در حدوسع خود درباره این مهارتها به مخاطبان آموزش دهند.
ناشناس۳۹۲۵۰۲۰۲۱:۲۸:۳۹ ۱۴۰۴/۳/۱۸
حرف قاتل رو نمیشه باور کرد اصلا
نسرین۳۹۲۵۱۵۸۲۲:۵۱:۱۲ ۱۴۰۴/۳/۱۸
مردک شرارت روانی یامعتادشاید بوده به همه شاگردان مدرسه یاددهیم کلاس آمادگی دفاعی بروند. به فرموده قرآن هرکسی جان مردم نجات دهدمثل این است همه رانجات داده هرکسی یکی بکشدمثل این همه مردم کشته/ درسایتهاآموزش دهیدان شالله این اتفاقها نیفتدثواب دارد.
ناشناس۳۹۲۵۱۶۶۲۲:۵۴:۲۷ ۱۴۰۴/۳/۱۸
قاتل ، بازی را کاملا به سمتی برده که کم کم بتواند ادعای مشکلات روحی روانی بکند و از طناب دار نجات پیدا کند .
ناشناس۳۹۲۵۲۳۲۲۳:۳۸:۰۷ ۱۴۰۴/۳/۱۸
مرد حسابی! دروغگویی را بس کن. مگه پاسخ تحقیر ، قتله؟
ناشناس۳۹۲۵۳۹۱۰۱:۲۶:۱۷ ۱۴۰۴/۳/۱۹
گردش کار در سیستم قضایی به گونه ای است که مجرمان از بابت جرائمی که انجام میدهند به هیچ عنوان مجازات مناسبی دریافت نمی کنند که این امر افزایش تصاعدی جرم را در پی داشته است مثلا اثبات برخی جرائم مانند جعل و کلاهبرداری و ..... سخت است و شاید سال های مدیدی به طول بینجامد
ناشناس۳۹۲۵۶۲۹۰۷:۳۲:۲۵ ۱۴۰۴/۳/۱۹
صرفا چون خواسته نصیحتش کنه ، دختر بدبخت رو با چاقو زده ؟ این اعتراف نیست بلکه یه داستان من دراوردی است و هیچ کس باور نمیکند
ناشناس۳۹۲۵۷۱۲۰۸:۳۷:۱۹ ۱۴۰۴/۳/۱۹
مصاحبه با قاتل؟! فرصت دادن به قاتل برای وارد کردن اتهامات بی اساس به مقتول!
ناشناس۳۹۲۵۸۹۰۱۰:۱۷:۱۵ ۱۴۰۴/۳/۱۹
اختلالات روانی و ناراحتی از خوشحالی دیگران و حسادت شدید عامل این قتل است.
ناشناس۳۹۲۵۹۰۹۱۰:۲۷:۵۴ ۱۴۰۴/۳/۱۹
به دختر فوت شده مردم تهمت نزنید این بی شرفی تمام است که یک جنایتکار که سابقه آزار زنان را داشته حرفی بزند که خود را تبرئه کند.
ناشناس۳۹۲۵۹۵۳۱۰:۵۴:۱۷ ۱۴۰۴/۳/۱۹
به فرزندانمان یاد بدهیم که با غریبه ها هم کلام نشوند چون کسی نمی داند نقاط حساس و ضربه های روحی فرد غربیه چیست و کجاست
yektanetتریبون

آخرین عناوین