خبر منتشره اخیر درباره برداشتهشدن موانع پیشروی بانوان برای حضورشان در ورزشگاههای کشور که امسال قرار است در تمامی مسابقات لیگبرتر فوتبال تحقق پذیرد، ما را به سالهای دور میبرد؛ سالهای میانی دهه 80 و دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد.
اردیبهشت 85 بود که رئیسجمهور وقت دستور داد برای ورود زنان به استادیومهای فوتبال چارهاندیشی و شرایط برای این کار فراهم شود؛ دستوری که فارغ از هیاهوهای ایجاد شده در جامعه و واکنش برخی طیفهای فکری خاص به آن، از سوی اصلاحطلبان که آن روزها ردای مخالفت بیقیدوشرط با احمدینژاد را بر تن کرده بودند با حملات عجیبی مواجه شد.
اصلاحطلبان که سویهای از گفتمانشان به آزادیهای اجتماعی و چنین تعابیر شیفتهکنندهای بازمیگشت، آنروزها در عقبگردی عجیب، مدافع سنت شده و انتقادات برخی از مراجع وقت را دستاویزی برای حملات جناحی خود قرار دادند.
صفحات اول روزنامههای اصلاحطلب پر بود از نقد احمدینژاد و بازتاب مواضع منتقدین چپ و راست و نقد برخی چهرههای مذهبی به رئیسدولت وقت که در پی حلوفصل موضوع حضور بانوان در ورزشگاهها بود؛ موضوعی اجتماعی که توسط اصلاحطلبان بعداً به میدان سیاست هدایت و به ابزاری انتخاباتی تبدیل شد.
از آنجایی هم که افکارعمومی ایران از ضعف حافظه تاریخی رنج میبرد، پنداشت که جریان اصلاحطلب در هر شکل ممکن مدافع حقوق عامه و آزادیهای اجتماعی است که همواره از آن دم میزند. اما تاریخ گواهی میدهد در زمانی که این موضوع میتوانست با همراهی همه گروهها و جریانهای سیاسی موجب اجماع گردد، با سیاسیکاریها و منفعتطلبی سیاسی اصلاحطلبان، دولت وقت و رئیس آن آماج حملات قرار گرفتند و فضا برای سیاسیسازی از موضوعی فرهنگی و اجتماعی و سوار شدن بر این شکاف باز شد.
اصلاحطلبان ترجیح میدادند که دستاورد ورود زنان به ورزشگاهها بهنام خودشان ثبت شود نه دولتی که در نقطه مقابل آنان قرار داشت که اگر اینگونه نبود و منافع کشور و جامعه برای آنان اهمیت داشت، این حجم از سیاسیکاریها مشاهده نمیشد.
17 سال از آن مقطع میگذرد و ورود زنان به ورزشگاهها بهسمت پذیرش و حل شدن میرود؛ البته با هزینههای اجتماعی فراوانی که پرداخته شد و سیاسیبازیهایی که پای فیفا را به این ماجرا باز کرد؛ آنهم توسط جریانی که خود لقلقه زبانش، آزادیهای اجتماعی و دفاع از حقوق زنان ایران است.
این روایتی کوتاه از منفعتطلبی جریانی است که در زمانهای که قدرت را در اختیار ندارد، حاضر است چشمان خود را بهروی منافع کشور و جامعه ببندد. نه فقط در این موضوع، بلکه کارنامه اصلاحطلبان پر است از چنین مصائبی...