«گزیده طنز فوق الدین یزدی»
با اهتمام و مقدمه: ابوالفضل زرویینصرآباد
به کوشش: نسیم عربامیری
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1401
84 صفحه، 34000 تومان
****
سیر تاریخ ادبیات فارسی نشان داده است معروف شدن و به شهرت رسیدن شاعران و ادیبان در زمانه خویش بیشتر مدیون سلیقه مردم، رسانه های اجتماعی و حاکمان عصری که شاعر در آن میزیسته بوده است اما آنچه در گذر زمان از شاعر به جا میماند نه جایگاه و مسندش در محضر فلان والی و حاکم است نه تبلیغات رسانههای اجتماعی زمانهاش بلکه آثارش است که تنها گذر زمان دربارهشان قضاوت میکند. بسیار بودهاند شاعران و ادیبانی که در زمانه خویش از احترام و جایگاهی فراتر از آنچه شایستهشان بوده است برخوردار شدهاند اما در اثر گذر زمان از یادها رفتهاند. شاید معروفترین از این دست شاعران، شاعری به نام «امامی هروی» همعصر با شیخ اجل سعدی شیرازی باشد که در عصر خویش بسیار مورد احترام حاکمان زمانه و شاعران زمانهاش بوده است. طوری که مجد همگر (شاعر دیگری هم عصر با سعدی و او) وقتی در میدان مقایسه میان خودش، امامی و سعدی برمیآید اینچنین میسراید:
« ما گرچه به نطق ، طوطی خوش نفسیم
بر شکّر گفته های سعدی مگسیم
در شیوه ی شاعری به اجماع امم
هرگز من و سعدی به امامی نرسیم!»
قضاوت ناشیانه ای که قرن هاست نه تنها از نگاه پژوهشگران بلکه از نگاه شوخ طبعانه شاعران پس از او نیز پنهان نمانده است!
و اما در این میان کمتر شاعر و ادیبی بوده است که با وجود طبع روان و قدرت شاعری هم در زمانه خویش با مهری مواجه شود و هم در در روزگاران پس از خود، از نگاه محققان و پژوهشگران مخفی بماند و حتی سالها پس از درگذشتش نیز آنچنان که شایستهاش است حق مطلب دربارهاش ادا نشود. متاسفانه فوقالدین یزدی یکی از همین شاعرانی است که هیچ وقت به اندازهای که شایستهاش بود نه در عصر خویش و نه پس از آن قدر ندید...
در بیمهری به او همین بس که کتاب گزیده طنز فوق الدین یزدی نخستین نسخه چاپی از آثار اوست که تا به حال در طول تاریخ ادبیات تصحیح، گردآوری و منتشر شده است! هنگامی که برای نخستین بار اشعار این شاعر چیرهدست را در یکی از نسخ خطی مطالعه کردم حیرت کردم از این طبع روان و زبان رشکبرانگیز و این همه گمنامی!
فوقالدین یزدی در هزلنویسی و طنزنویسی جایگاه ویژه ای دارد و میتوان اذعان داشت که حتی شاعر زبردست و تاثیرگذاری همچون ایرج میرزا تحت تاثیر زبان و بیان و شیوه هزالی او بوده است. از ویژگی های مهم شعر فوقی می توان به نوآوری در ساخت قافیه های بدیع و نوین در قالب مثنوی اشاره کرد. کاری که پس از او ایرج میرزا نیز به خوبی از عهده اش برآمد و اشعار ایرج را می توان از این حیث نیز متاثر از اشعار فوقی دانست. از دیگر ویژگی های مشترک اشعار فوقی و ایرج میرزا روانی و سادگی کلام در عین بیان مسایل عمیق و انسانی است و از آنجا که فوقی در عصر صفوی (پیش از ایرج میرزا) می زیسته بیشک این شباهت ها در بیان و زبان این دو شاعر بزرگ اتفاقی نباید باشد.
فوقی در دورهای که غالب شاعران هم روزگارش راه مهاجرت به هند را برمیگزیدند پس از دوره کوتاهی زندگی در هند، تاب دوری از وطن را نیاورد و به ایران بازگشت. او هر چند سرآخر در سرزمین غربت در فقر سر بر زمین نهاد اما دلبستگی خاصی به وطن خویش داشت.
استاد ابوالفضل زرویی در مقدمه گزیده طنزهای فوقی یزدی به نقل از آقا بزرگ تهرانی (صاحب الذریعه) فوقی را سومین هزلسرای تاریخ ادبیات پس از عبید زاکانی و سوزنی سمرقندی معرفی میکند زرویی همچنین با نقل قول از «تذکره نصرآبادی» (کتابی در شرح حال شاعران عصر صفوی به قلم محمد طاهر نصرآبادی) فوقی یزدی را مبدع ساخت افعال و مصادر جعلی می داند و طرزی افشار را که مدعی ابداع این سبک بوده را پیرو سبک فوقی میداند.
گزیده طنز فوقالدین یزدی از مجموعه طنزآوران ایران شامل منظومه بلند فرهاد و شیرین، ساقی نامه و اشعار متفرقه اوست. فوقی در بخشی از منظومه فرهاد و شیرین درباره گرایشش به هزل گویی چنین می نویسد:
«... زمانه طُرفه پاگاهی است پُر خر
خران او لگد زن همچو استر
در این مهمل سرای پُر زِ پَرپوچ
همان بهتر که در ساعت کنی کوچ
مدارِ این جهان بر مهملات است
در او شاه خِرَد هم فیل مات است
چو دیدم چرخ و انجم را که داهند
گروه مردمش مُهمَل پناهند،
همه با مضحکه دارند الفت
متاع هرزه دارد قدر و قیمت،
زدم من هم قدم در راه هرزه
نهادم روی در پاگاه هرزه
سر خورجین مهمل باز کردم
نوای پوچ گویی ساز کردم...»
فوقی هرچند مانند برخی از طنازان و هزالان بزرگ ادب فارسی دلیل گرایششان به هزل را نامساعد بودن اوضاع زمانه و قدر ندانستن ادبیات جدی و فاخر می داند، ولیکن هزل برای او ابزاریست برای پرداختن به مضامین و موضوعات عمیقی که در زمانه فوقی امکان بیان آنها به زبان جد نبوده است.
فوق الدین یزدی هر چند در ادبیات فارسی با بی مهری آنچنان که باید و شاید دیده نشده است اما چاپ گزیده آثار طنزآمیزش می تواند زمینه ای باشد برای توجه بیشتر پژوهشگران و محققان ادبیات طنز به این شاعر طناز گم نام و چاپ مجموعه آثارش بدون محذوریاتی که ما با آن روبه رو بودیم.
در آخر از آنجا که شرح هنر فوقی بی بیان بخشی از آثارش کم لطفی در حق او محسوب میشود چند بیتی از او می آورم تا مخاطب علاقمند بیشتر با طبع روان و زبان شیوای این شاعر طناز آشنا شود:
...منم امروز نور چشم معنی
نمد مال سخن از پشم معنی
به راه هند فکرت، چون زنم گام
شود فیل سخن در ساعتم رام
زنم بی جایزه در مدح غوطه
نه چشمم بر قبا باشد نه فوطه
شود چون لب ز خوان مدح سیرم
ره مُهمَل سرایی پیش گیرم
کَنَم از سر لجام هرزه گویی
شوم سرگرم جام هرزه گویی
هویج رحم در آش فلک نیست
شراب دهر را جز غم گزک نیست
ندیده زلف دوران شانه ی عیش
نمی کارد فلک هندانه ی عیش
برد دل را ز ره غول فریبش
فرازش خفته در زیر نشیبش...