در طی چند ماه اخیر نوع روابط و سیاست خارجی بازیگران منطقه در بستر شرایط، محیط منطقهای و محیط بین الملل دستخوش تحولات اساسی گردیده است. تحولاتی که فارغ از اینکه آیا رویکرد و عمق استراتژیکی داشته یا تاکتیکی، خود اتفاق مهم و خوشایندی بوده و میتوانند چشم اندازی از تحولات آینده منطقه را پیش روی ما قرار دهند تا نوع و سطح روابط کشورهای منطقه در چارچوب اتحاد، همکاری و همگراییها - تنش، درگیری و منازعات را پیشبینی نماییم؛ چرا که مجموع همه آنها میتوانند نظم منطقهای جدیدی را بر منطقۀ پر آشوب خاورمیانه حاکم نمایند.
در این روند، نخست پرداختن به این موضوع که آیا اتخاذ چنین سیاستی، منشائ خارجی داشته و از سوی قدرتهای فرامنطقهای به برخی از کشورهای منطقه دیکته شده است یا تحولی درونی در ساختار سیاست خارجی این کشورها روی داده است میتواند مهم باشد چرا که سیاست خارجی برخی از کشورهای منطقه، تابعی از سیاست قدرتهای فرامنطقهای در رأس آن آمریکاست و نیاز به چراغ سبز و یا حداقل اعلام بی طرفی از جانب آنها میباشد.
ریشه تحولات منطقهای
در پاسخ به تحولات اخیر و جاری، باید گفت چرخش در سیاست خارجی کشورهای منطقه متأثر از چند عامل است؛
1- ابتدا اینکه سیاست حمایت بی چون و چرا از سوی قدرتهای فرامنطقهای در قبال دلارهای نفتی به پایان خط رسیده و تداوم این سیاست برای غرب نیز دیگر بدون هزینه نخواهد بود و به ناچار آنها را به تغییر رویکرد واداشته است و همین امر موجب گردیده تا کشورهای منطقه به فکر طرحی نو بیافتند.
2-ر تنش در میان بازیگران اصلی منطقه به غایت خود تا سطح پیش از درگیری مستقیم نظامی رسیده بود. بازیگران مطرح منطقه هیچ گاه حاضر به پرداخت هزینههای تقابل نظامی به طور مستقیم نبوده البته در میدانهایی به جنگ نیابتی پرداختهاند و یا در گذشته گاهاً با پیشنهاداتی به دول غربی و قدرتهای فرامنطقهای تقبل کردن هزینههای جنگ را در پس پرده و مذاکرات خصوصی مطرح نموده بودند.
هر چند دولتهای غربی هم، از جمله آنها آمریکا، ملاحظاتی مهم و راهبردی برای وارد نشدن به جنگ جدیدی، از جمله جنگ تمام عیاره مستقیم علیه ایران را داشته و دارند.
3- اگر هم تغییر رویکرد در سیاست کشورهای منطقه را صرفاً به خاطر تغییر دولت در آمریکا نیز در نظر بگیریم نوعی سطحی نگری است. البته، مطمئناً پایان دوره چهرهای همچون ترامپ جمهوریخواه با همه مختصات خاص خودش و شروع به کار جو بایدن دموکرات تاثیرگذار است چرا که حتی باعث تشدید انزوای دیپلماتیک برخی از کشورهای منطقه نیز گردید اما همه ماجرا نیست.
4- ریشه تغییر رویکرد در سیاست خارجی برخی از کشورهای منطقه را میتوان در سالها ایستادگی و پافشاری در سیاستهای محور مقاومت جستجو نمود. محوری که با تمام توان و قوا پشت یکدیگر بوده و توانست بازی را در منطقه به نفع خود حفظ نماید. در طی چند ماه اخیر تنش زدایی در منطقه بیش از پیش سرعت گرفته و در ماههای گذشته نیز تغییر در نگاه سیاست خارجی برخی از این کشورها ابعاد تازه تری به خود گرفته است.
ردپای عربستان در همه جا
در ابتدا باید متذکر شد که عربستان سعودی و سیاستهای بحث برانگیز و گاها خصمانهاش نسبت به سایر کشورهای منطقه، یک طرف همه بحرانهای چند سال اخیر در منطقه بوده است. سیاستهایی که بعضاً به پشتوانه قدرتهای فرامنطقهای، منافع و امنیت ملی بسیاری را در منطقه به خطر انداخته و در صدد صف آراییهای جدیدی در سطح منطقه به نفع خود بوده است. به خیال محمد بن سلمان ولیعهد جوان و تازه کار، این کشور میتوانست در چند جبهه درگیر شده و هزینههای سنگین آن را پرداخت نماید هزینههایی که خارج از توان و ظرفیت آن بود. اما امروز با گذر زمان و آشنایی او با فضای منطقه و روابط بین الملل، پوچ و باطل بودن آنها بیشتر از پیش مشخص گردیده است.
سوریه
شروع این ماجراها از تغییر رویکرد برخی از کشورهای عربی نسبت به مسأله سوریه بوده است که موجب برقرای روابط برخی از این کشورها و افتتاح سفارتخانههای خود در دمشق و بازگشت سطح روابط دیپلماتیک به پیش از بحران سوریه گردید. کشورهایی که از حامیان اصلی در بعد اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی - نظامی تروریستها و جنگجویان در سوریه بوده و پیش از این خواستار ساقط شدن نظام سوریه و شخص رئیس جمهور این کشور بودند. اما در ادامه نیز شاهد سلسله تحولات و رویدادهایی بودیم و هستیم که میتوان به این موارد اشاره کرد.
قطر
حل بحران برخی از کشورهای عربی با امیرنشین قطر و رفع محاصره این کشور و بازگشت سطح روابط کشورهای درگیر به پیش از بحران. رفع تیرگی در روابط دو جانبه عربستان سعودی و پاکستان پس از تجربه واگرایی در سیاست خارجی دو کشور که در پی امتناع اسلامآباد در همراهی و مشارکت در ائتلاف موسوم به اتئلاف عربی در جنگ یمن تحت رهبری ریاض آغاز شده و در ادامه آن، سیاستهای متناقض دو کشور نسبت به یکدیگر تداوم پیدا کرده بود؛ حال شاهد گرم شدن روابط در ابعاد سیاسی و اقتصادی در پی سفر عمران خان به عربستان و استقبال گرم سعودیها هستیم که هدف از آن بازگشت به سطح بسیار نزدیک پیشین روابط اعلام شده است.
ترکیه
کاهش تنش و بهبود در روابط عربستان سعودی و ترکیه، یکی دیگر از تحولاتی است که در پی تماسهای مکرر مقامات عالی رتبه دو کشور و سفر اخیره وزیر امور خارجه ترکیه به ریاض که به گفته مقامات دو طرف به منظور بحث و گفتگو پیرامون مسئله فلسطین و حل و فصل مسائل اختلافی فیمابین صورت گرفته است. اختلافاتی که از نگاه و سیاست متناقض دو کشور در قبال اخوان المسلمین و کودتای سال 2013 مصر، بحران در روابط برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به رهبری سعودیها با قطر به عنوان متحد ترکیه در سال 2017، بحران قتل خاشقچی منتقد و روزنامهنگار سعودی در سال 2018 در استانبول و تحریم کالاهای ترکیهای توسط بازرگانان سعودی در سال 2020، همگی سبب تنشی کم سابقه در روابط دو کشور شد؛ و اکنون شاهد کنار رقتن ابر سیاه در روابط دو کشور هستیم.
ترکیه- مصر
عادی سازی روابط بین ترکیه و مصر یکی دیگر از بحرانهای مطروحه در منطقه بوده که با سفر هیأتی بلند پایه از وزارت امور خارجه ترکیه به قاهره و دیدارهای دنباله دار دو طرف با هدف حل و فصل مناقشات در حال انجام است. دیدارهایی که پس از حل اختلافات دو کشور درباره مرز دریایی و ذخایر زیر زمینی صورت میگیرد. پیش از دیدار و گفتگوی دیپلماتهای دو کشور، مقامات بلند مرتبه در حوزه نظامی و امنیتی با یکدیگر ملاقات کرده و زمینه ساز ادامه روند تنش زدایی و عادی سازی روابط را پیریزی نموده بودند. روابط دو کشور در پی کودتای سال 2013، که باعث سرنگونی محمد مرسی رئیس جمهور از حزب اخوان المسلمین و مورد حمایت آنکار و به رسمیت نشناختن ریاست جمهوری عبدالفتاح السیسی به شدت تیره شده بود و گاه با لفاظیهای شدید مقامات دو کشور نسبت به یکدیگر به اوج خود رسیده و در ادامه اختلافات گسترده دو کشور در موضوع جنگ داخلی در لیبی و یا اختلاف در مرز دریایی دو کشور در منطقه مدیترانه شرقی ادامه داشت، حال میرود که به سرانجام خوبی برسد.
عربستان و تنش زدایی
ضرورت تغییر در سیاستهای سعودیها نسبت به بسیاری موضوعات از جمله بازنگری عربستان سعودی در مواضع خصمانه خود در طی یک دهه نسبت به سوریه آنها را بر آن داشته تا در جهت تنش زدایی و عادی سازی روابط با دمشق قدمهای قابل توجهی برداشته و از علنی شدن آن هم ابایی نداشته باشند.
هزینههای سیاسی، اقتصادی و بعضاً حیثیتی که سعودیها از آغاز بحران در سوریه کردهاند بر کسی پوشیده نیست.
راهبردی اشتباه که حالا با عبور کردن دولت و ملت سوریه از روزهای سخت بر همگان آشکار شده است.
براساس آخرین دادهها، هئیتی از عربستان سعودی به ریاست خالد الحمیدان رئیس دستگاه اطلاعات سعودی به دمشق سفر کرده و با رئیس جمهور بشار اسد، وزیر خارجه فصیل مقداد و معاون رئیس جمهور در امور امنیتی علی المملوک دیدار و پیرامون حل اختلافات و عادی سازی روابط، بازگشایی سفارت سعودی در دمشق، بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و مسائل مورد علاقه دو طرف گفتگو نموده و زمینه را برای سفر هیأتی که قرار است به زودی به دمشق رفته و سفارت سعودیها را در دمشق بازگشایی کند مهیا کرده است.
ایران- عربستان
آغاز مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در جهت تعامل و برطرف ساختن اختلافات برای تنش زدایی کامل و بالا بردن سطح روابط سیاسی یکی دیگر از تحولات مهم در منطقه است.
روابط سیاسی دو کشور مهم و تاثیرگذار در سطح منطقه و جهان اسلام هیچگاه حسنه و در سطح عالی و راهبردی نبوده است چه پیش از انقلاب اسلامی در ایران و چه بعد از آن. دو کشور همواره در حال رقابت برای کسب راهبری و افزایش نفوذ خود در منطقه و جهان اسلام بوده و هستند و همواره در دو سوی تحولات ایستادهاند.
اختلافات دو کشور نشأت گرفته از ويژگیهای خاص ژئوپلتيک، استراتژيک و ايدئولوژيکی است که هرازگاهی باعث اوج گیری تنشها بین دو کشور میشود. اکنون نیز دو طرف تمایل به رفع تنشها و از بین بردن تیرگی در روابط هستند هر چند شاید بتوان گفت در مقطع کنونی طرف سعودی بیشتر خواهان گفتگو و حل مسائل فیمابین میباشد چرا که میتواند در پرتو آن، بخشی از خسارتها و شکستهای سعودیها را جبران نماید.
سعودیها در طی سالهای اخیر شکستهای سخت و سنگینی را متحمل شدهاند از شکست در ساقط کردن بشار اسد به عنوان مهمترین متحد ایران گرفته تا شکست در افزایش نفوذ خود در لبنان و خلع سلاح و کنار زدن حزب الله، واگذار کردن عراق به ایران، شکست در تحمیل خواستهای خود بر قطر، رسوایی بی سابقه قتل خاشقچی، شکست در جنگ یمن، عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در این جنگ و حملههای پی در پی نیروهای انصار الله یمن به عمق خاک سعودی از موارد فوق میباشد.
پایانی بر چک سفید ترامپ
البته میتوان پایان دوره ترامپ به عنوان دوست و حامی ریاض و روی کار آمدن جو بایدن دموکرات که در مبارزات انتخاباتی گاه و بی گاه به عربستان حمله کرده و عدم ارائه چک سفید امضا به سعودیها را گوش زد میکرد و یا تغییر اولویتها در سیاست خارجی آمریکا از منطقه خاورمیانه و معطوف شدن آن به منطقه شرق و جنوب شرق آسیا و چین را از دیگر موارد تمایل سعودیها برای کاهش تنش و حل مسائل خود با دیگر بازیگران منطقهای از جمله ایران دانست.
بر طرف کردن تنشها و عادی سازی روابط بین دو کشور میتواند بر بسیاری از تحولات و بحرانهای منطقه تاثیر مثبت گذاشته و در جهت حل و فصل آنها پیش رود. ظاهرا مذاکرات دو طرف با میانجیگری نخست وزیر عراق مصطفی الکاظمی و به میزبانی بغداد آغاز گردیده که ریاست هیئت ایرانی را دبیر شورای عالی امنیت ملی علی شمخانی و ریاست هیئت عربستان سعودی را رئیس سازمان استخبارات خالد الحمیدان بر عهده دارند.
تصمیم آمریکا بر خارج کردن نیروهای نظامی خود از افغانستان پس از 20 سال دیگر تحول منطقه است. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان میتواند آغازی بر پایان حضور نیروهای نظامی آمریکا و برخی از کشورهای غربی در منطقه باشد که دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد.
اتفاقی که بر خلاف همه پیش بینیهای قبلی، نه تنها موجب بروز بحران امنیتی جدیدی در منطقه نشده است بلکه باب دیپلماسی و گفتگوهای دو جانبه بین بازیگران اصلی در منطقه را رونق بخشیده و در پرتوی آن، آیندهای با ثبات با حضور فعال همه کشورهای منطقه را نوید میدهد.
انتفاضهی پیروز / موشک به جای سنگ
تحول مهم بعدی که در طی چند روز اخیر در منطقه بروز و ظهور کرد، تحولات مناطق اشغالی و انتفاضه مردم فلسطین میباشد؛ انتفاضهای که اگر پیش از این با دست خالی و فقط با سنگ بود، امروز میتوان از آن به عنوان انتفاضه موشک و پهپاد یاد کرد و توانست، خواست و اراده پولادین خود را بر دشمن صهیونیستم تحمیل نماید و پیروز میدان گردد؛ و در شرایطی که رژیم صهیونیستی دچار بحرانهای سیاسی، امنیتی و هویتی در داخل است میتواند گرهای بر مشکلات عدیده این رژیم افزوده و معادله را به نفع نیروهای مبارز فلسطینی و محور مقاومت بیش از همیشه تغییر دهد.
جمع بندی
مروری بر همۀ آنچه که بر منطقه گذشته و در حال گذر است نشان از یک برهه مهم تاریخی است. در حال حاضر، بخشی از دستگاه دیپلماسی کشور درگیر مذاکرات حول بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریمها میباشد و در داخل نیز با توجه به اینکه عمر دولت رو به پایان بوده و کشور وارد مباحث انتخاباتی شده؛ اولویتها تغییر و سیاست خارجی درباره مسائل پیرامونی در منطقه مورد توجه نمیباشد. اما امروز بدون شک اتخاذ یک دیپلماسی فعال و پویا ضرورتی انکار ناپذیر میباشد تا بتواند با توجه به فضای مثبت منطقه، گفتگوهای جمعی با حضور همه کشورهای منطقه به ویژه بازیگران اصلی را در چارچوب سازمان یا اتحادیۀ منطقهای را پیگیری نماید تا بعد از این، همه مسائل و مشکلات کشورهای منطقه را در آن مطرح کرده و حل و فصل نمود و براساس اشتراکات گسترده، تعاملات مثبت و تبادلات اقتصادی بستر را برای همگراییهای هر چه بیشتر و استقرار صلح و ثبات در منطقه تعمیق داد.