صحبتهای اخیر رهبر انقلاب پیرامون ممنوعیت واردات واکسنهای آمریکایی، انگلیسی همانطور که انتظار میرفت موج وسیعی از واکنشها را دربرداشت؛ عدهای دفاع میکنند و زبان به تعریف و تمجید میگشایند و عدهای دیگر منتقد این تصمیم هستند. نگارندۀ این سطور قصد دارد ضمن تحلیل چرایی این تصمیم، چند نکته را پیرامون برخی واکنشها بیان کند و البته این نکات فقط مربوط به مردم نیست؛ بلکه مسئولان امر نیز مخاطب این نکات هستند:
یک: قبل از هر چیز باید مشخص شود که دستور رهبری در چه حوزهای صادر شدهاست؛ بعضی میگویند ایشان نباید در حوزهای که تخصص ندارد، ورود کند و باید امر را به متخصصین آن رشته بسپارد؛ اما این دستور اصلاً در حوزۀ تخصصی بهداشت و درمان صادر نشدهاست؛ هر چند مرتبط با آن است؛ بلکه دستور ایشان را باید در حوزۀ «امنیت ملی» دانست.
ایشان بالاترین مقام امنیتی در کشور هستند و طبعاً در این زمینه کارشناسانی هم به ایشان مشورت دادهاند؛ مشابه چنین نظری در اوایل همهگیری هم از ایشان صادر شده بود؛ به عنوان مثال ایشان در پیام خود مبنی بر تشکیل قرارگاه بهداشتی و درمانی خطاب به سرلشکر باقری در 22/12/98 مرقوم فرمودند: «این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حملۀ بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده میتواند جنبۀ رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید.»؛ یا در سخنرانی نوروزی در تاریخ 3/1/98 زمانی که بحث کمک دارویی و درمانی آمریکا به ایران مطرح بود، فرمودند: «سران آمریکا چند بار تا حالا گفتهاند که ما حاضریم از لحاظ درمان و دارو به شما کمک کنیم؛ ... اوّلاً خودتان دچار کمبودید؛ ... ثانیاً شما آمریکاییها متّهمید به اینکه این ویروس را شما تولید کردهاید؛ ... وقتی این اتّهام وجود دارد کدام عاقلی به شما اعتماد میکند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممکن است داروی شما یک وسیلهای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد. هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست. ... یا اگر کسی را به عنوان درمانکننده و پزشک بخواهید بفرستید، ممکن است او بخواهد بیاید اینجا، اثر عملی سمّی را که تولید کردهاند، از نزدیک ببیند؛ چون گفته میشود که با استفادۀ از آشناییهای ژنتیک ایرانی که از وسایل مختلفی بدست آوردهاند، یک بخشی را بالخصوص برای ایران درست کردهاند؛ خب این ممکن است بخواهد بیاید ببیند که اثرش چگونه شد؛ اطّلاعات خودشان را تکمیل کنند و دشمنی خودشان را بیشتر کنند؛ بنابراین این حرفی نیست که کسی از ملّت ایران این را قبول کند.»؛ هر دو دلیل مطرح شده در سخنرانی نوروزی ایشان، در سخنرانی اخیر هم تکرار شد: هم بیان کردند که آمریکا خودش دچار مشکل است و فوتیهای زیادی دارد و هم بیان کردند که ممکن است از مردم ما به عنوان نمونۀ آزمایشگاهی استفاده شود و این واکسن برای ما خطرناک باشد.
سخن این است که این دستور باید در راستای نگاه امنیتی ایشان تحلیل و بررسی شود؛ قاعدتاً دانشمندان کمتر نگاه امنیتی دارند و به مسائل تنها از زاویۀ علمی نگاه میکنند، اما خوب یا بد، درست یا غلط، رهبر انقلاب به این مسئله نگاه امنیتی دارند.
البته علاوه بر نگاه امنیتی، نگاه عبرتبینانۀ ایشان در مسائل تاریخی هم مزید بر علت است؛ بارها و بارها شنیده و گفته شده که باید از تاریخ عبرت گرفت (گرچه این مسئله خودش بین اهل تاریخ مورد مناقشه است)؛ ایشان هم با توجه به سوابق آمریکاییها و انگلیسیها و فرانسویها که بارها مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاند، با نگاه کاملاً بدبینانه به این موضوع مینگرند؛ کما اینکه نسبت به مذاکره با آمریکا بر سر مسائل هستهای هم بدبین بودند. ممکن است گفته شود که این واکسنها زیر نظر سازمان بهداشت جهانی تهیه میشود؛ اما ایشان به سازمانهای جهانی هم اعتماد چندانی ندارند و در بیاناتشان سازمان ملل، یونسکو و FATF را مورد انتقاد قرار دادهاند و معتقدند اینها از همان قدرتهای غربی تاثیر میگیرند.
این نکته بیان شد تا هر کسی که منتقد است، ابتدا درک کند که این دستور در چه فضای فکریای و از چه زاویهای صادر گردیدهاست. صد البته مشاوران امنیتی و مشاوران سیاسی در اتخاذ این تصمیم سهیم بودهاند؛ بلکه محتمل است همان کسانی که احتمال حملۀ بیولوژیک و ساخته شدن ویروس بدست آمریکاییها را به رهبری منتقل کردند، در اینجا هم خطرات واکسن فایزر را به ایشان گوشزد کرده باشند.
دو: برخی مطرح کردهاند که علمآموزی و خصوصاً استفاده از محصولات طبی ولو از دست کفار باشد، اشکالی ندارد و برای این موضوع از سیرۀ معصومین علیهمالسلام هم شاهد مثال آوردهاند. باید دقت کرد که دستور ایشان ناظر به بحث کفر و اسلام نیست! بلکه بحث ظالم و مظلوم در میان است؛ رهبری عقیده دارند که آمریکا و انگلیس با توجه به سوابقشان از ظلم و جنایت، ممکن است این بار هم به ما ضربه وارد کنند و دستورشان هم یک دستور پیشگیرانه است؛ و الا ایشان فرمودند بجز این دو کشور از جاهای دیگری که مطمئن باشد، منعی ندارد که واکسن وارد شود و بدیهی است این «جاهای دیگر» ممکن است مشرک و کافر هم باشند، اما سوء سابقهشان از آن سه کشور کمتر باشد.
سه: این دستور میتواند درست یا غلط باشد و باب نقد آن هم گشوده است؛ اما بحث بر سر این است که بعضی میگویند چنین تصمیمی بازی با سلامت مردم و راضی شدن به مرگ آنان است؛ چنین حرفی شبیه همان مثال معروفِ «گریستن بر سر قبرِ خالی از مرده» است. هنوز اثرات ملموسی از واکسیناسیون با واکسنهای ساخت این سه کشور مشاهده نشدهاست. حتی بطور کلی در اصل ایمنیبخشی واکسن حرف و حدیث وجود دارد؛ پس باید صبر کرد؛ بله، چنانچه با واکسنهای ساخت این دو کشور، آمار مرگ و میر و ابتلا در کشورهای خودشان به نحو قابل ملاحظهای کاهش پیدا کرد، آن وقت منتقدین محترم میتوانند فریاد برآورند که چرا ما از این امکانات بهره نبریم.
چهار: سه چهار روز پیش رییس محترم بانک مرکزی گفتند که پول16/8 میلیون دوز واکسن کرونا به حساب کارگزار سازمان بهداشت جهانی واریز شدهاست؛ حالا با توجه به دستور اخیر رهبری باید روشن شود که تکلیف این پول چه میشود؟ آیا این پول برای خرید واکسن ساخت این دو کشور واریز شده یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا امکان برگرداندن این پول وجود دارد؟
پنج: بر جماعت انقلابی و حامی رهبر انقلاب خرده گرفتند که شما مگر نمیگفتید رهبری مسئولیت اجرایی ندارد؟ مگر بنا بر همین حرف، عدم پاسخگویی ایشان را توجیه نمیکردید؟ حالا که چنین تصمیم تأثیرگذاری از جانب ایشان صادر شده، هنوز هم میگویید ایشان وظیفۀ پاسخگویی ندارند؟
اولاً چه کسی گفته ایشان مسئولیت اجرایی ندارد؟ ایشان در حوزۀ نیروهای مسلح مسئولیت اجرایی هم دارند؛ بله، در سطح قوۀ مجریه مسئولیت با ایشان نیست، اما طبق قانون اساسی ایشان بنا بر اصل ولایت فقیه میتوانند در کار سایر دستگاهها، از جمله دستگاه اجرایی بنا بر صلاحدید ورود کنند؛ خود ایشان در تاریخ 12 تیر 95 بیان کردند: «من هم بارها قبلاً گفتهام که رهبری نمیتواند در تصمیمگیریهای موردیِ دستگاههای گوناگون دولتی مدام وارد بشود و مدام بگوید این باشد، این نباشد؛ این نمیشود. نه قانون این اجازه را میدهد، نه منطق این اجازه را میدهد. ... وظیفۀ رهبری آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام میگیرد که این حرکت، مسیر نظام را دارد منحرف میکند. اینجا وظیفۀ رهبری است که بیاید در میدان و به هر شکلی که ممکن است بِایستد و نگذارد؛ ولو مورد جزئی باشد.»؛
ثانیاً از ابتدا هر کسی که مخالف پاسخگویی رهبری بوده، اشتباه کردهاست! ایشان هم مثل سایر مسئولین در حیطۀ اختیارات و وظایفشان باید پاسخگو باشند و باید برای تمامی دستورات و عزل و نصبها حجت شرعی داشته باشند. خود معظمله هم در تاریخ 22 اردیبهشت 82 فرمودند: «اما اینکه رهبر باید پاسخگوی مشکلات کشور باشد، البته همینطور است و شکّی در این نیست؛ قانون هم موازین پاسخگویی را مشخّص کرده است. هر کس به هر اندازه که حوزۀ اختیارات اوست، باید پاسخگو باشد. البته مسئولیت مدیریّت انقلاب با مدیریّت اجرایی کشور فرق دارد؛ این را توجّه داشته باشید. رهبری طبق قانون اساسی در کشور مسئولیت اجرایی ندارد؛ جز در زمینۀ نیروهای مسلّح. مسئولیت اجرایی به عهدۀ قوای سهگانه است، منتها مدیریّت انقلاب - که همان رهبری باشد - مسئولیت حفظ جهتگیری انقلاب و نظام را دارد؛ باید مواظب باشد انقلاب و نظام از آرمانها منحرف و منصرف نشود؛ فریب دشمن را نخورد و راه را عوضی نرود؛ اینها مسئولیتهای رهبری است.»
لذا مطالبۀ پاسخگویی رهبری مطالبۀ نادرستی نیست و در تعارض با پاسخگویی سایر مسئولین قرار ندارد؛ البته باید ساز و کار این پاسخگویی تبیین شود و مثلاً مشخص شود که مجلس محترم خبرگان به چه نحوی از رهبری توضیح میخواهد و این توضیحات هم باید به مردم اطلاع داده شود.
شش: آیتالله خامنهای بارها در گفتار و رفتار نشان دادند که از نقد استقبال میکنند و هیچگاه با نقد مخالفت نکردهاند؛ این اتفاق هم با درایت و تیزبینی میتواند به یک فرصت خوب برای بهبود اعتماد مردم به نظام اسلامی تبدیل شده و مهر تأییدی باشد بر مردمسالاری دینی. عزیزانی که در دفتر رهبری فعالیت میکنند میتوانند نقدهای وارد شده بر این تصمیم را که از سوی اقشار مختلف مردم مطرح شده، جمعآوری و نیز از نخبگان هم در این زمینه نظرخواهی کنند. مجموع نظرات را با معظمله در میان بگذارند. اگر باز هم به این نتیجه رسیدند که باید این ممنوعیت اعمال شود، در یک سخنرانی برای مردم تبیین کنند و در اقناع افکار عمومی بکوشند و اگر به این نتیجه رسیدند که مثلاً با نظارت دقیق متخصصین حوزۀ بهداشت کشور، میتوان از آن دو کشور هم واکسن وارد کرد، این تصمیم را لغو کنند و البته در صورت لغو این دستور با مقدمهای که ذکر شد، اتفاقاً تقوا و دلسوزی رهبر انقلاب نسبت به مردم بیش از گذشته نمایان میشود و هرگز چنین کاری نباید حمل بر ضعف و سستی ایشان تلقی شود.
هفت: رسانههای کشور از جمله صدا و سیما باید با این مسئله علمی برخورد کنند؛ بیم آن میرود که صدا و سیما و رسانههای اصولگرا بخاطر دستور رهبری مدام به مضرات واکسن فایزر تکیه و هر خبری یا نشانهای مبنی بر ضعف این واکسن، منتشر کند، بیآنکه از موفقیتهای این واکسن چیزی بگوید. باید توجه داشت که چنین برخوردهایی فقط اعتبار رسانه را پیش مخاطب پایین میآورد.