طی روزهای اخیر دو تن از چهره های اصلی دولت درباره گرانی و تورم کالاها به اظهار نظر پرداختند.
آقای محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در برنامه شبکه خبر با بیان دشواری های دولت در شرایط تحریمی و اظهار شرمندگی از اوضاع اقتصادی کشور در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا قیمت چند قلم از اقلام اساسی را میدانید، گفت: خریدها در منزل توسط همسرم انجام میشود و فعلا حضور ذهنی راجع قیمتها ندارم، همسرم از قیمت ها به بنده غُر می زند.
رئیس دفتر رئیس جمهور نیز در گفت و گوی ویژه خبری شنبه شب شبکه دو سیما با بیان اینکه از میزان کنونی تورم و قیمتهای کالاها اصلاً راضی نیستیم، افزود: یکی از دغدغه اصلی رئیس جمهور و وزرای ذیربط، تأمین معیشت مردم است.
محمود واعظی ادامه داد: معمولا زمانی که ارز دو نرخی میشود فساد یا دلالی در آن جا خود به خود ظهور مییابد و مسئولان ذیربط علاوه بر اینکه باید همت کنند تا کالاها تهیه و توزیع شود باید مراقب دلالها و واسطهها هم باشند.
واعظی افزود: متاسفانه شاهدیم کسانی که نقش توزیع برای نیازمندان دارند، بخشی را با همان رقم اعلام شده توزیع میکنند و بخشی را انبار میکنند و به روشهای دیگری انجام میدهند که البته با آنها در حال برخورد هستیم.
وی ادامه داد: وزارت صمت هم روی این مسئله کار کرده و ارتباط نزدیکش با وزارت جهاد کشاورزی موجب شده است که مقداری جلو این نوع فعالیتها گرفته شود و سازمان تعزیرات حکومتی هم برخورد میکند و امیدواریم بتوانیم اوضاع را کنترل کنیم.
هر چند در اظهارات دو چهره شاخص دولتی به دلایل مختلفی برای گرانی و تورم افسارگسیخته اشاره شده است اما مطابق معمول سهم هر کدام از این دلایل و اقدامات دولت متناسب با هر کدام از این عوامل به خوبی تشریح نشده است.
یقینا مساله تحریم های ظالمانه و بی سابقه اقتصادی نقش اصلی را در اوضاع جاری ایفا می کند اما واقعیت این است که مشکلات دیگری نیز که بعضا در سخن این دو چهره دولتی به آنها اشاره شده در میان است که فارغ از سهم و وزن آنها عدم توفیق دولت در حل آنها بیشتر از خود مساله گرانی برای افکار عمومی آزاردهنده است.
توضیح آنکه معمولا در مباحث جدالی مربوط به موفقیت و کارآمدی دولتها در معیشت عمومی به نتایج اقدامات اقتصادی دولتها و اثر مستقیم و بسیار قابل توجه آن بر قیمت ها اشاره می شود. اگر دولتی توانست نرخ تورم را به میزان زیادی کاهش دهد موفقیت و کارآمد است و اگر نتواند ناکارآمد و ناتوان است.
واقعیت این است که با این معیار هیچ دولتی طی دهه های گذشته موفق و کارآمد نبوده است. آنچه برای افکار عمومی و اقناع آنان مهم است مشاهده تلاشهای دولت ها و باور آنان به اهتمام و جدیت دولتها برای این منظور و البته کسب نتایج نسبی و واقع بینانه (نه رویایی) است. مردم انتظار ندارند تلاشهای دولت یک شبه و صد روزه نتیجه بدهد ( وعده ای که البته به خطا داده شد) و باعث نصف شدن نرخ تورم یا از بین رفتن گرانی شود.
علیرغم علاقه گفتمانی دولت به نخبه گرایی و نقد ادعاهای منتقدانشان که به اعتقاد دولتی ها مبنی بر پوپولیسم و عوام گرایی است باید گفت مردم ایران بسیار آبدیده تر و فهمیم تر از آن هستند که بین ادعاهای رویایی و شعارگونه و واقعیت های جاری ناتوان از تشخیص باشند.
آنچه مردم را از دولت یازدهم و دوازدهم سخت رنجیده خاطر کرده نه در ناتوانی دولت برای نصف یا صفر کردن تورم بلکه در ناتوانی دولت در ایجاد شرایط قابل پیش بینی و قاعده مند در اقتصاد است. مردم همگی می دانند که تحریم های بی سابقه چه اثر منفی بر اقتصاد کشور گذاشته اما آنچه نمی دانند و برای شان جای پرسش است این است که چرا اقداماتی متناسب با این وضعیت سخت از دولت دیده نمیشود.
در سخنان آقای واعظی به کسانی که ارزهای دولتی ۴۲۰۰ تومانی کالاهای اساسی را صرف واردات این کالا می کنند اما بخشی را در انبار نگه می دارند تا گران تر بفروشند! اشاره شده است. خب دولتی که مدت هاست دست به گریبان مشکلات تحریمی است نباید از کنار این موضوع به راحتی عبور کند تا جایی که در ماههای پایانی دولت رییس دفتر رییس جمهور خودش همچنان به وجود این مشکل معترف باشد و در شرایطی که وزارت صمت نیز وزیر ندارد از هماهنگی این وزارتخانه و جهاد کشاورزی برای مقابله با این امر خبر بدهد و چنین بگوید که « مقداری» جلو این کار گرفته شده !
بماند که اصل توزیع این ارز به بخش خصوصی نیز چندان که باید سنجیده یا دستکم شفاف نبود.
دولت در زمینه اصل تخصیص ارز دولتی ، نحوه توزیع آن و نظارت بر حسن اجرای آن یعنی در هر سه بخش اصلی تعیین کننده و اثرگذار در رشد عمومی قیمت کالاهای اساسی به قدر کافی جدیت به خرج نداده و همین موضوع است که مانع از رضایت عمومی است نه صرف اعداد مربوط به نرخ تورم یا قیمت کالاها.
مردم می خواهند اطمینان حاصل کنند که دولتمردانشان به اندازه کافی برای رفع مشکلات تلاش می کنند و البته اگر آنها را همانند خودشان دچار سختی ببینند (چیزی که برای سیاست مداران جمهوری اسلامی قاعدتا فضیلت محسوب می شود) تحمل این سختی ها برایشان آسان تر است.
همه بیاد داریم که میزان نارضایتی از دولت مردان زمان جنگ علیرغم وجود سختی ها و دشواری های و علیرغم کمبود بیشتر کالاها در آن زمان نسبت به امروز، بسیار کمتر بود. دلیل این امر همان قدرت قضاوت واقع بینانه عمومی است که انتظار برخورد عددی و کمی با مشکلات را ندارد بلکه خواهان مواجهه دولتمردان با این مشکلات در متن زندگی ملموس است به گونه ای که اطمینان حاصل شود آنچه باید انجام می شده از سوی دولتمردان انجام شده و البته اثر نسبی آن نیز ظاهر شده است.
وقتی رییس سازمان برنامه بودجه از زیر بار پاسخ به سوالی درباره اطلاعش از قیمت ها فرار می کند و صرفا به غر زدن همسرش از گرانی اشاره می کند، مردم متوجه می شوند که علیرغم سعی و تلاش ایشان در درک دشواری هایی که مردم این روزها با آن مواجه اند و نزدیکی به این مردم، دولتمردانشان اساسا در موقعیت هم ترازی با مردم قرار ندارند و هیچگاه این درد و رنج را آنگونه که مردم لمس می کنند درک نخواهند کرد.