اگر این روزها برای خرید ماسک به داروخانهها مراجعه کنید ممکن است با این جمله مواجه شوید که «تمام شد!» یا مجبور شوید با قیمتی بیشتر از قیمت چند ماه پیش آن را تهیه کنید. کمی شبیه به آن ایامی که پوشک گران شده بود و بعضا نایاب البته رب گوجه هم در مقطعی چنین سرنوشتی پیدا کرده بود. به تازگی هم برخی از مسولان وزارت بهداشت در مورد برخورد با گران فروشی ماسک های بهداشتی هشدارهایی دادند.
ممکن است برخی از ما در چنین شرایطی انگشت اتهام را به سوی «خودشون» نشانه برویم و بگوییم کار خودشونه اما مگر این خودشونها چقدر هستند؟ اگر آن قدر زیاد باشند که در همه جا حاضرند که خب پس بخشی از ما هستند ممکن است این خودشونها پدر ، مادر، پسر ، برادر ، عمو ، دایی و خلاصه یکی از اقوام و آشنایان و دوستان دور و نزدیک من و شما باشند که تا تقی به توقی میخورد شاخک هایشان تکان میخورد و طمع شان گل میکند و میخواهند از هر نمدی برای خود کلاهی ببافند و در این بازار شام سودی به جیب بزنند!
چرا راه دور برویم مگر جز این است که پس از زلزله کرمانشاه چادرهای مسافرتی را هم برخی احتکار و گران کردند ؟! یا آن صاحب رستورانی که گوشت سگ را به خورد مشتریانش میداد چه؟ یا آن کارخانه لبنیاتی که آب به شیرهایش می بندد و ...لابد این ها همه کار خودشونه یا از خودشون هستند؟
یاد خاطره ای از داستان نویس ترک، عزیز نسین، افتادم که میگفت در زندان که بودم خواستم داستانی بنویسم، هربار هم بندیهایم که همه چهرههای سیاسی و فرنگ رفته و تحصیل کرده بودند میآمدند کنارم و از فرهنگ و رفتار مردم فرانسه و آلمان وآمریکا وسوئیس و تجارب زندگی در آنجا ...تعریف میکردند که چگونه کتاب می خوانند و محترم رفتار می کنند و به وقت کار ، کار می کنند و به وقت استراحت و نه مثل ما...و در نهایت میگفتند آقا «ما آدم نمیشیم!» و همه آن تعریفها از فرنگ را طومار میکردند که ثابت کنند چرا ما آدم نمیشیم، اما در عمل درست مغایر آن تعریف و تمجیدها رفتار میکردند و من آنجا فهمیدم که چرا بعضی از ما آدم نمیشیم!