این سازمان اگر چه پسوند بینالملل دارد ولی در واقع موسسهای ثبت شده در انگلیس در سال 1961 توسط شخصی به اسم پیتر بنسون است که با الگوی شبکهای، چیزی شبیه به ویکیپدیا، تلاش کرده است تا با گردآوری افراد داوطلب از کشورهای مختلف آنچه را موارد نقض حقوق بشر میداند گزارش کند. این سازمان که ادعای حضور 7 میلیون عضو و فعال را دارد اگر چه فهرستی از کشورهای مختلف و گزارشهای مرتبط تهیه کرده است ولی:
اولا ملاک و معیار آن الگوهای فرهنگی و اجتماعی غربی یا مورد پسند اداره کنندگان این مجموعه است بدون آن که به قوانین و مقررات یا وضعیت ویژه هر کشوری توجه شود.
ثانیا با وجود نوشتن از برخی مصادیق نقض حقوق بشر در کشورهای غربی از جمله امریکا یا ظلم علیه فلسطینیان، آنچه عملا و بیشتر از خروجی چنین موسسهای توسط امپراطوری رسانهای غرب برداشته میشود، چیزی است که علیه دولتها و ملتهای هدف بیان میشود. یعنی چه کسی اهمیت میدهد که آنها از ترامپ برای محدود کردن سفر مردم 6 کشور مسلمان انتقاد کنند ولی وقتی قرار است علیه کشوری مثل ایران خوراک خبری تهیه شود، عفو بین الملل منبع مناسبی در اختیار قرار میدهد. اسم غلط انداز آن هم گویی جایگاه فارغ از خطا به آن میدهد.
اگرچه وجود موسسهای مستقل در اصل میتواند نقص نگاه سیاسی دولتهای عضو سازمان ملل را در شورای حقوق بشر برطرف کند ولی به علل پیش گفته این موسسه خود دچار آفتهای متفاوتی شده است. از جمله میتوان به ارائه آمار بیش از 106 کشته در اعتراضات اخیر ایران اشاره کرد. فارغ از این که این رقم اصلا کم باشد یا زیاد، چگونه ممکن است افراد موثقی بتوانند در 21 شهر مورد ادعای عفو بین الملل گزارش درستی از تعداد کشتهها داده باشند؟ این سازمان براساس کدام مدرک و سند چنین ادعایی را کرده است؟ اگر سری به پایگاه اطلاع رسانی آن بزنیم، هیچ مستندی به جز گزارش افراد وجود ندارد، گزارشهایی که می تواند به آسانی توسط گروههایی مثل منافقین تهیه شده باشد، همانها که خیابان میبستند و آتش میزدند، همانها که ادعا کردند مردم توسط آر پی جی هفت مورد هدف قرار گرفتهاند. اما همین آمار بی سند تبدیل به مستند رادیوهای بیگانه و حتی سیاستمداران غربی میشود. در صفحات ویکیپدیای فارسی به عنوان منبع مورد استفاده قرار میگیرد و در نهایت تبدیل به واقعیتی غیرقابل تردید میشود.
این گونه موسسات بیش از آن که کارکردی منصفانه و عادلانه داشته باشند، در نهایت به ابزاری در دست قدرتهای مالی، نظامی و رسانهای برای تحقق اهداف آنها تبدیل میشوند تا با القای ناامیدی و ایجاد شکاف هر چه بیشتر بین ملتهای هدف برنامه تهی سازی از امید و فروپاشی را به پیش ببرند.