باشگاه خبرنگاران در ادامه نوشت: با شکایت این دختر نام پدر او در فهرست افراد مفقودشده قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. مدتی بعد از اینکه خبری از مرد گمشده نشد، دختر جوان دوباره به مأموران مراجعه کرد و خواستار بازجویی از نامادری‌اش شد. او گفت: نامادری‌ام نسبت به گم‌شدن پدرم بی‌تفاوت است و من فکر می‌کنم او نقشی در این ماجرا دارد.

مأموران با شکایت مجدد دختر جوان از او خواستند نامادری اش را به کلانتری ببرد، اما این زن در مسیر کلانتری فرار کرد. چهار سال بعد از این حادثه رد این زن در یکی از شهرهای حاشیه استان تهران پیدا و او شناسایی و بازداشت شد.

متهم که در این مدت همراه مردی زندگی می‌کرد و یک فرزند هم داشت، به قتل شوهرش با همدستی مرد موردعلاقه‌اش اعتراف کرد و گفت: من وقتی با شوهر سابقم ازدواج کردم فکر می‌کردم با او زندگی خوبی خواهم داشت، اما بعد از مدتی او مرا وادار می‌کرد که با مردان غریبه رابطه داشته باشم و مدام از من می‌خواست از این راه پول درآورم، اما من قبول نمی‌کردم و همیشه با هم اختلاف داشتیم تا اینکه در این مدت با مردی به نام احسان آشنا شدم. او مرد خوبی بود و من را دوست داشت و من هم عاشقش شدم. موضوع را به احسان گفتم و تصمیم به قتل گرفتیم. شب حادثه مقداری داروی خواب‌آور به شوهرم دادیم و بعد هم با همدستی احسان او را خفه و جسدش را در حیاط خانه خودش زیر یک درخت دفن کردیم.

این زن ادامه داد: بعد از این ماجرا دختر مقتول شکایت کرد و من هم از ترس فرار کردم. در این مدت با احسان زندگی خوبی داشتم و صاحب یک فرزند هم شدیم، اما برای اینکه شناسایی نشوم با شناسنامه همسر فوت‌شده احسان برای فرزندم شناسنامه گرفتیم. حالا هم به همراه احسان و پسرم زندگی خوبی داریم و در بومهن در یک خانه کوچک زندگی می‌کردیم.

با اعتراف این زن، احسان نیز بازداشت شد و گفته‌های زن جوان را مورد تأیید قرار داد.

مأموران با راهنمایی دو متهم به محل دفن جسد رفتند و جنازه را زیر درخت گردویی که زن گفته بود پیدا کردند. از آنجایی که چندسال از دفن جسد گذشته بود، فقط استخوان‌های او باقی مانده بود. بقایای جسد به پزشکی‌قانونی انتقال یافت و آزمایشات دی‌ان‌ای ثابت کرد که جسد متعلق به مرد جوان است.

پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای هر دو متهم و با توجه به درخواست قصاص دختر مقتول برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.