دوره دکتری ابزاری برای به تعویق انداختن بحران بیکاری

گروه اجتماعی الف،   3980220051 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

در سال های اخیر دوره های دکتری گسترش زیادی پیدا کرده است؛ دوره هایی که فارغ التحصیلان آن برای پیدا کردن شغل مناسب دچار مشکل هستند.

به گزارش ایرنا، دانشجویان دکتری شرکت کننده در میزگرد ایرنا می گویند: اشتیاق دانشجویان برای پذیرش در دوره دکتری برای به تعویق انداختن بحران بیکاری است.

به گفته آنان ، مقطع دکتری که برای تربیت متخصصان در حوزه های مختلف علمی تاسیس شده است با بار کردن وظایف بخش های دیگر اجتماعی بر حوزه آموزش عالی و همچنین وضعیت نامناسب بازار کار تبدیل به ابزاری برای فرار از بیکاری، سربازی و... شده است. اهدافی که هیچ نسبتی با رسالت مقطع دکتری ندارند.

برای بررسی دغدغه و مشکلات دانشجویان دکتری با سه نفر از دانشجویان دانشگاه های برتر کشور به گفت وگو نشسته ایم. «محمد بهنام راد » دانشجوی دکتری رشته بیوفیزیک دانشگاه تهران است که به عنوان نماینده گروه علمی علوم پایه در میزگرد ایرنا به طرح بحث های خود پرداخته است.

«جواد علائی » رتبه یک آزمون دکتری علوم سیاسی سال 96 و دانشجوی فعلی دکتری دانشگاه تربیت مدرس است که در حوزه تخصصی توسعه به مطالعه و پژوهش مشغول است.

علائی در این میزگرد مشکلات دانشجویان دکتری شاخه علمی علوم انسانی را طرح کرده است. از گروه علوم مهندسی هم «یاسر رحیمی » دانشجوی دکتری مهندسی صنایع دانشگاه تهران در میزگرد گروه دانشگاه ایرنا حضور یافته است.

در دو بخش اول این میزگرد دانشجویی، به بررسی بحث پژوهش در دوران دکتری در دانشگاه های کشور و همچنین بررسی بحث کمیت گرایی در پذیرش دانشجو مخصوصا در مقطع دکتری پرداختیم. در بخش سوم میزگرد به دلایل استقبال از مقطع دکتری و اینکه این نوع پذیرش دانشجواین مقطع را از رسالت اصلی خود باز داشته است، پرداخته ایم.

بخش سوم میزگرد از نظرتان می گذرد :

**ایرنا: در قسمت قبلی اشاره به مسئله تبعیض در آموزش عالی و مخصوصا در مقطع دکتری شد. به نظر شما چرا این اتفاق در آموزش عالی و در مقطع دکتری رخ می دهد؟

**بهنام راد: در قسمت قبلی به تبعیض بین دانشگاه های وزارت علوم و وزارت بهداشت اشاره کردم. خب برای پاسخ به این پرسش باید به بحث های قسمت اول و کمیت گرایی برگردیم. قطعا این تبعیض عوامل مختلفی دارد. اما از نگاه من مهم ترین و یا یکی از مهم ترین دلایل آن بحث «کمیت گرایی» در دانشگاه های زیر نظر وزارت علوم و کنترل این امر در دانشگاه های زیر نظر وزارت بهداشت است.

در نتیجه این امر، اولا دانشجویان دانشگاه های زیر نظر وزارت بهداشت از لحاظ جذب در بازارکار وضعیت بهتری دارند و در مرحله دوم هم کیفیت آموزشی مناسب تری را در دانشگاه می گذارنند. این در حالی است که با گسترش کمی بی رویه در دانشگاه های زیر نظر وزارت علوم، هم بیکاری دانش آموختگان افزایش یافته و هم به طور کلی کیفیت خروجی های این دانشگاه ها هم پایین آمده است.

مسئله دیگری که در این بحث باید مورد توجه قرار بگیرد دانشگاه آزاد و پیام نور است. اتفاقی که این دانشگاه ها با گسترش بدون حساب و کتاب خود رقم زده اند بی اعتباری علم آموزی و دانشجو بودن و دارای مدرک دانشگاهی بودن است. برخی مواقع مشاهده می کنم که دانشجوی دکتری این دانشگاه ها در سطح دانشجوی ارشد دانشگاه های دولتی نیست. اما در بازار کار به دلیل اینکه ما نظام رتبه بندی مدارک دانشگاهی نداریم، یکسان انگاشته می شوند. این فرایند به دانشجو می گوید: « تلاش هم بکنی فرقی بین تو و کسی که در دانشگاه دیگر تلاش نکرده است نیست» وقتی دانشجو احساس می کند چه در دانشگاه تهران درس بخواند و چه در واحد پیام نور فلان شهرستان، در بازار کار دولتی و حتی خصوصی تفاوت چندانی نخواهد داشت قطعا انگیزه خود را از دست می دهد.

در حال حاضر یکی از ضروری ترین اقداماتی که وزارت علوم باید انجام بدهد ساماندهی واحد های دانشگاه پیام نور و آزاد است. چرا باید در واحدی که امکانات اولیه و استاد ندارد رشته های تخصصی تاسیس شود و دانشجویی بپذیرد که مدرک خود را به پرداخت پول به افراد دیگر برای نوشتن پایان نامه، مقاله و حل تمرین گرفته است؟ این مسائل باعث وضعیت آشفته در نظام آموزش عالی ما شده است که تفاوت دانشجویی که تلاش کرده با دانشجویی که تلاش نکرده را از بین برده است.

**ایرنا: شما از اشباع بازار کار در تعداد زیادی از رشته های دانشگاهی گلایه می کنید. خب مسئولان می توانند پاسخ بدهند خود دانشجوها این رشته ها را انتخاب می کنند و به عنوان مثال وزارت علوم در این زمینه مسئولیتی ندارد. پاسخ شما به این ادعا چیست؟

**بهنام راد: پس نقش دولت و حاکمیت در آموزش عالی چیست؟ اگر کنترل و هدایت دهی نکند پس چه کاره است؟ ساختار آموزش عالی ایران که خصوصی نیست بگوییم فقط به طور کلی نظارت می کند و کاری به برنامه ریزی آموزش عالی ندارد.

ساختار آموزش عالی ما به طور کلی دولتی است. بنابراین وظیفه هدایت دهی را باید برعهده بگیرد. متاسفانه مدیریت آموزش عالی ایران، چند پاره، چند تکه و بی برنامه است. وقتی مدیریتی در پذیرش دانشجو صورت نگیرد قطعا خروجی ها هم با کیفیت نخواهند بود. در مقابل ادعا وزارت علوم این سوال را می پرسم که چرا وقتی یک واحد دانشگاهی امکان تاسیس یک رشته را ندارد به او مجوز تاسیس رشته داده می شود؟ بهتر نیست ما قبل از اینکه یقه دانشجو را بخاطر انتخاب آن رشته بگیریم، یقه وزارت علوم را بخاطر مجوزی که برای تاسیس فلان رشته در فلان واحد دانشگاهی بی کیفیت صادر کرده است، بگیریم؟ اگر رشته ها اشباع است چرا هر سال شاهد افزایش پذیرش در این رشته ها هستیم؟ آیا در این زمینه ها وزارت علوم وظایفی بر عهده ندارد؟ این تناقض در سیاست گذاری آموزش عالی ما است که از یک طرف بگوییم رشته های زیادی اشباع شده اند اما در همان زمان ظرفیت پذیرش آن ها را بیشتر کنیم. خب اگر اشباع است که منابع مالی دولت را نباید هدر بدهیم و حتی اگر از خود دانشجو شهریه می گیریم نباید آموزش عالی را تبدیل به مغازه کسب درآمد کنیم.

متاسفانه ما همیشه در مقابل تحولات بین المللی در حوزه های مختلف منفعل عمل کرده و به تقلید صرف اکتفا می کنیم. آموزش عالی ما هم از این امر مستثنی نیست. به عنوان مثال در دنیا طی چند دهه اخیر بحث دانشگاه های نسل دوم ،سوم و... مطرح است و یا مباحثی مثل دانشگاه کار آفرین و تجاری سازی آموزش عالی و مفاهیم دیگری که در ارتباط با این نوع دانشگاه ها مطرح می شود. من نمی خواهم وارد این حوزه بشوم که اصولا رسالت دانشگاه چیست و دانشگاه چه هدفی را باید دنبال کند. آیا دانشگاه باید کار آفرین باشد؟ و یا نه فقط به آموزش و پژوهش تکیه کند؟ باید به این نکته توجه کنیم که اصولا رسالت دانشگاه این نیست که دنبال هزینه و فایده باشد؛ یعنی عین یک بنگاه اقتصادی از منطق سود پیروی کند. اگر بخواهد بر این اساس رفتار کند باید خیلی از رشته ها را کنار بگذارد.

به عنوان مثال اگر هدف دانشگاه را کسب سود و درآمد زایی و تجاری سازی در نظر بگیریم در حوزه علوم انسانی و علوم پایه که عمدتا شامل تحقیقات کاربری و یا کیفی هستند که قابل قیمت گذاری کمی نیستند چه باید کرد؟ در حوزه علوم پایه شما ریاضی محض، فیزیک محض شیمی محض و.. دارید و یا تحقیقاتی که در حوزه زیست شناسی صورت می گیرد اگر به صورت کوتاه مدت نگاه کنید خیلی از این تحقیقات منتج به در آمد نمی شود. با این منطق تجاری سازی و درآمد زایی خیلی از این رشته ها باید تعطیل شوند.

شما می دانید که علوم پایه، پایه و بنیان اصلی رشد هر جامعه ای در حوزه علم است. در واقع رشته های پزشکی و حتی فنی و مهندسی از نتایج تحقیقات علوم پایه استفاده می کنند. اما دید درآمدی باعث شده ما سرمایه گذاری مناسبی در این زمینه انجام ندهیم و در نتیجه امروز آزمایشگاه ها و پژوهشگران علوم پایه ایران در انزوا قرار گرفته اند.

در جمع بندی این بخش، معتقد هستم رسالت دانشگاه این است که بستری برای ورود تخصصی به حوزه های علمی را فراهم کند. این بستر را برای تامین نیاز کشور و آماده سازی نیروهای تخصصی و نخبه انجام می شود. تا در نهایت برای کشور صاحب نظر تولید کند که این صاحب نظران مبتنی بر علم بتوانند تمدن ایجاد کنند.

**ایرنا: کمیت گرایی در علوم انسانی چه آسیب ها و مشکلاتی را مخصوصا در مقطع دکتری به بار آورده است؟ و به نسبت این کمیت گرایی، وضع اشتغال دانشجویان و فارغ التحصیلان کتری رشته های علوم انسانی در چه وضعیتی قرار دارد؟

**علائی: برای پاسخ دادن به این سوال ابتدا باید بحث کوتاهی پیرامون ماهیت و خود علم، علوم انسانی داشته باشم. رشته های علوم انسانی عمدتا رشته هایی با ماهیت پژوهشی هستند و همانند رشته هایی فنی و مهندسی کاربردی با نیازهای روزمره مردم درگیر نیستند و حالت انتزاعی تر و کلی تری دارند.

به عنوان مثال رشته علوم اجتماعی و یا رشته علوم سیاسی ماهیتی همانند رشته مهندسی عمران ندارند. این رشته ها به دنبال شناخت بیشتر انسان از جامعه و حکومت و... است. بنابراین خروجی این رشته ها هم باید متناسب با هداف و رسالت این رشته ها باشد. رشته های علوم انسانی نباید همانند رشته ای مثل پرستاری تلقی شود که در هر شهر، بخش و دهی شما نیازمند آن هستید.

وقتی این رشته ها حالت کلی تر و غیر فنی تر دارند باید پذیرش اندک و تمرکز روی کیفیت آن ها قرار بگیرد. برای به دست آوردن قدرت تحلیل و پاسخ دهی در این حوزه ها نیازمند مطالعات گسترده ای هستید چرا که حوزه های علوم انسانی به هم مرتبط و در هم تنیده است. به عنوان مثال شما برای بررسی آسیب های اجتماعی نیازمند فهم روان شناسی، علوم اجتماعی، علوم سیاسی، حقوق و.. هستید و با یک شاخه عملی نمی توانید آن ها را بفهمید. بنابراین دانشجوی پژوهشگر وقت زیادی باید صرف آن بکند.

متاسفانه به دلایلی که من هم نمی دانم برخوردی که وزارت علوم با رشته های علوم انسانی انجام داده است کاملا بر عکس ماهیت این رشته ها است. در واقع وزارت علوم در هر کجا و هر جایی که فشاری بوده محوز تاسیس رشته های علوم انسانی را صادر کرده است.

این امر منجر به تنزل زیاد کیفیت فارغ التحصیلان این حوزه شده است. به عنوان مثال در یک دانشگاه کوچک رشته جامعه شناسی و یا علوم سیاسی تاسیس شده است در حالی که اصلا چه نیازی است در یک دانشگاه کوچک شهرستانی رشته علوم سیاسی تدریس شود؟ همخوانی هم با مزیت های آن شهر و استان ندارد. این سیاست وزارت علوم در مورد رشته های علوم انسانی باعث گسترش بیکاری در بین این دانشجوها شده است. این معضل به جایی رسیده است که دانشجویان دکتری هم امیدی به کار ندارد. این امر همان طور که آقای بهنام راد گفتند باعث گم شدن دانشجویان باسود در خیل عظیم دانشجویان علوم انسانی شده است و این به کشور آسیب زده اسیت. در همین معادله است که می توان فهمید چرا بر خلاف حوزه های مهدسی و پزشکی ما در دنیا حرف زیادی برای گفتن در حوزه علوم انسانی علیرغم میراث غنی فرهنگی، تمدنی و تاریخی خود نداریم.

در مورد بحث بحران بیکاری فارغ التحصیلان مقطع دکتری، باید به یک نکته اساسی توجه بکنیم. امروز جوانان دانشجو و یا فارغ التحصیل دانشگاهی با فشاری مواجه هستند که از آن تحت عنوان فشار اجتماعی نام می بریم. این فشار اجتماعی به دلیل انتظاراتی که از آن ها برای جامعه ایجاد شده است و از طرف دیگر بستری برای پاسخ دادن به این انتظارت مخصوصا در حوزه بازار کار فراهم نیست دانشجویان را مجبور به ادامه تحصیل و مرتبا ورود به مقطع بعدی می کند.

مسئولان می گویند که نیازی به این همه دانشجوی دکتری و ارشد نداریم ما هم این نکته را می پذیریم. اما سوالی که مسئولان به آن پاسخ نمی دهند این است که در حال حاضر ما بیش از چهار میلیون نفر دانشجو داریم و در این مبحث آمار فارغ التحصیلان را هم دخیل نمی کنیم. خب به فرض از این چهار میلیون نفر، دو میلیون دست از درس خواندن بردارند و وارد جامعه برای کار کردن، ازدواج، صاحب خانه شدن و... شوند. آیا چنین بستری فراهم است؟ در واقع دولت تشویق به مسئله ای می کند که در صورت اجابت از سوی دانشجویان، بحران های بزرگی ایجاد خواهد شد. در واقع هم دولت علیرغم حرف هایی که می زند و هم دانشجویان بخاطر فشار اجتماعی ، در حال حاضر چاره ای جز تن دادن به ادامه تحصیل اجباری از سوی دانشجویان و پرداخت هزینه ها این تحصیلات از سوی دولت ندارند.

دولت و دانشجویان مرتبا در حال عقب انداختن بحران بیکاری وجتماعی با ادامه تحصیل هستند. حالا این روند کی متوقف خواهد شد و بحران ها بروز خواهند پیدا کرد مشخص نیست اما اگر دولت فکری نکند قطعا منجر به بحران های بزرگ خواهد شد. لشکر جوانان دکتری گرفته بیکار سن بالا رفته می تواند خطراتی متوجه جامعه بکند.

**رحیمی: در مورد بحث بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی و مخصوصا دانشجویان دکتری ، ما در بحث های قبلی به دلایل حضور دانشجویان در این مقطع اشاره کردیم. وقتی دانشجوی دکتری با انگیزه استفاده از خوابگاه، فرار از سربازی و... وارد مقطع دکتری می شود سه عامل رخ می دهد. بی انگیزگی، بی کیفیتی و بی کاری ، این ها سه عاملی هستند که نتیجه این نوع دکتری خواندن است. این نتیجه طبیعی بار کردن وظایف بخش های مختلف جامعه بر دوش دانشگاه است. دانشگاه تبدیل به محلی شده است که دانشجویان در آن خود را مشغول می کنند تا به اصطلاح ببیند چه می شود. خب این با اهداف دوره دکتری مغایر است و نتیجه این فرایند ابتذال مقطع دکتری خواهد شد.

وزارت علوم باید برنامه ریزی کند دانشجوی دکتری برای رسالت مقطع دکتری بگیرد. آن موقع به زغم من مشکل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی هم تا حدود زیادی حل خواهد شد.

تاکیدی که در مورد محدود کردن پذیرش دکتری می کنم به این خاطر نیست که مقطع دکتری جایگاه اشرافی است که فقط یک عده خاص باید به آن برسند نه منظورم این نیست بلکه معتقد هستم که این افراد لیدر و رهبران جامعه می شوند وقتی هدایت گران جامعه از افرادی انتخاب شوند که ان وسعت نظر و دانش کافی را ندارند، گویی تلاش برای ایجاد بحرنا های بیشتر در جامعه است. در واقع با این روش دولت پول خرج می کند تا برای خود بحران درست کند.

«استادم می گفت وقتی من دانشجوی دکتری بودم هفت دانشجو بودیم و 13 هیات علمی داشتیم اما الان وضعیت برعکس شده است که خود این یکی از عوامل افت کیفیت دکتری است. بعد استاد خواست بگوید دکتری که شما می گیرید ارزش ندارد. گفت بروید خیابان انقلاب، داد بزنید دکتر، همه بر می گردند پشت سر خود را نگاه می کنند» در کدام جامعه این مثال به جزء ایران مصداق دارد؟

دیدگاه کاربران

ناشناس۸۹۸۴۸۲۲۱:۰۴:۲۲ ۱۳۹۸/۲/۲۰
کمتر بچه های مردم را دیوانه کنید.
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  2. بازی با کلمات

  3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  11. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  12. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  13. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  14. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  15. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  16. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  17. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  18. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  19. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  20. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

  21. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  22. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

  23. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

  24. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

  25. مشکل اصلی صهیونیست ها با عملیات "وعده صادق" چه بود؟

آخرین عناوین