امین رحیمی در فارس پلاس نوشت: معیارهای زیبایی نسبی هستند و شاید هر شهروندی تعبیری متفاوت نسبت به آنها داشته باشد. به همین دلیل قضاوت درباره زیباییهای یک شهر میتواند با اختلافنظر همراه باشد. اما در محیط شهری، زشتیها رسوا هستند! تهران نیز مثل هر شهر دیگری زشت سازهایی دارد که قابلشناساییاند. از همه مهمتر رنگ کهنگی؛ که وقتی بر قامت شهر مینشیند زیبایی از آن رخت برمیبندد. اغتشاش در هندسه معماری یک شهر و رشد ناهمگون بناها نیز هستند؛ گاهی کالبد شهر مایه نازیباییها و بستر نابسامانیها میشود. اما فقط این نیست؛ رفتارهای شهروندان نیز میتواند زشت ساز باشد برای پایتخت شلوغ. و اتفاقاً بسیاری از نماهای زشت در تهران از رفتارها و عملکرد شهروندانش ناشی میشود.
زیبایی؛ بازتابی از هویت
شهرهای امروزی به نوع خاصی از زیبایی نیاز دارند؛ منظر شهر باید آرامش بصری و روانی ایجاد کند، تنشهای ناشی از ازدحام را کم کند، از ملال زندگی پرهیاهوی ماشینی بکاهد و حس تمیزی را القا کند. آخرسر و شاید از همه مهمتر اینکه زیبایی شهر باید بازتابی باشد از هویت آن شهر؛ هویتی که از پیشینه شهر و حال و هوای امروزی آن ناشی میشود. و البته از فرهنگ و خلقوخوی ساکنانش نیز تاثیر مستقیم میگیرد.
در نگاه کلی، موقعیت جغرافیایی، نوع و رنگ مصالح معماری، پوشش گیاهی و فضای سبز شهری، تجهیزات مرتبط با ارائه خدمات و نگهداشت شهر، قدمت ابنیه و پیشینه تاریخی و همچنین نیازهای رو به رشد ساکنان، منظر یک شهر را شکل میدهد. «محمدرضا زند مقدم» استادیار دانشگاه در رشته برنامهریزی شهری دراینباره به نقش مناظر طبیعی در نماهای شهری اشاره میکند و میگوید: «مناظر طبیعی میتواند عنصر اصلی و غالب در نمای یک شهر باشد؛ برای مثال نمای یک کوه یا یک منطقه جنگلی یا حتی یک تپه. درواقع نماهای طبیعی میتوانند بخشی از هویت یک شهر باشند و از طریق ایجاد یک چشمانداز کلان تا حدی زشتیها و نابسامانیهای ناشی از جریان شتابان زندگی در محیط شهری را بپوشانند.»
یادمان نرود طبیعت کوهپایهای پایتخت، این شهر را ازنظر فضای سبز در موقعیتی ممتاز قرار میدهد و بوستانهای شهری و پارکهای جنگلی را به عناصر اصلی زیباسازی شهری تبدیل میکند. بازهم یادمان نرود زیبایی دماوند باشکوه را که همسایه ماست در این شهر شلوغ.
میراث بیبرنامگیها
تهران در حوزه نماهای شهری مشکل کم ندارد. این شهر میراث دار چند دهه رشد قارچگونه بناها و البته بیبرنامگیها در حفظ حریم شهری است؛ شاعرانهتر که نگاه کنیم تهران اسیر رویش هندسی آهن و سیمان و جریان شتابان زندگی است. بالطبع در این شرایط کالبد شهر کمتر مجالی برای به رخ کشیدن زیباییها دارد. گاهی لازم است به کمک شهر برویم برای رخنمایی بهتر؛ برای مثال اتفاقی که با اجرای طرح آرامسازی محدوده بهارستان افتاد. این طرح که بخشی از طرح آرامسازی نمای شهری در محدوده مرکزی تهران بود به هماهنگی نسبی در منظر شهری از طریق حذف زوائد فیزیکی، رنگآمیزی دیوارهها، یکسانسازی تابلوهای شناسایی معابر و تابلوهای مغازهها و البته اجرای سنگفرش در معابر پیادهرو و سوارهرو منجر شد و تجربهای موفق در ذهن پایتختنشینان رقم زد. تجربه اینکه میتوان شهر را زیباتر کرد و میتوان زشتیها را پس زد! چنین طرحی قرار بود در مسیر خیابان انقلاب حدفاصل میدان امام حسین (ع) تا میدان انقلاب نیز اجرا شود که گویا نیمهکاره مانده است.
متهم ردیف اول
سخن از نماهای زشت شهری که باشد متهم ردیف اول فرسودگی است؛ چه پهنهای از شهر، فرسوده باشد چه رنگ کهنگی بر ساختمانی نشسته باشد. رنگهای تیره و چرک تاب بر دیوارههای فرسوده، شهر را نازیبا و چشم شهروندان را خسته و ملول میکند. بدتر اینکه در بافت فرسوده و محلههای قدیمی پایتخت ساختمانهای نوساز و قدیمی همسایههای نچسبی! هستند برای هم؛ ناهماهنگ و ناهمگون. در افق نا مستقیم کوچههای فرسوده کانالهای کولر، بالکنهای پر از اثاث، تیرکهای برق، سیمها و لولههای بلاتکلیف و... اغتشاش بصری را به چشمها تعارفی ناخوشایند دارند!
نوسازی فرسودهها هر جا که باشند، میتواند بر نماهای شهری رنگ تازگی و طراوت بپاشد. گاهی فقط رنگآمیزی هم مرهم درد کهنگی است و یک نماسازی مختصر، چشمانداز گوشهای از شهر را میرهاند از بیرنگی کسالت!
زیباسازی؛ سرمایهگذاری برای سلامت شهروندی
زشتی نماهای شهری بیهویتی به بار میآورد و از علاقه و تعلق شهروندان به شهرشان میکاهد. بر همین اساس علم برنامهریزی شهری، زیباسازی منظر شهری را یک اصل مهم معرفی میکند. ازنظر فرهنگی نیز بهبود فرهنگ شهروندی نیازمند حس تعلق و هویتی است که علاقهمندی و مشارکت شهروندان را برمیانگیزد. «زند مقدم» پا فراتر از این میگذارد و بنا به رویکرد مدرن علم برنامهریزی شهری سلامت شهروندان را درگرو زیبایی شهر میداند. وی دراینباره توضیح میدهد: «سازهها، تجهیزات، ساختمانها و هر آنچه در نمای شهر دیده میشوند بر روح و روان شهروندان تاثیر میگذارند. زیبایی و آرامش بر ظرفیت روانی شهروندان میافزاید و این کار را از طریق تاثیر مثبت بر سیستم اعصاب و روان انسان انجام میدهد. در مقابل اغتشاش بصری و حتی آلودگیهای صوتی فرد را عصبی و کمتحمل میکند. رویکردهای نوین برنامهریزی شهری سلامت جسم و روان شهروندان را در اولویت میگذارد و از این منظر زیباسازی شهر به معنای سرمایهگذاری برای سلامت شهروندان تلقی میشود.» بر همین اساس وی مقالهای درباره نقش چشماندازهای فرهنگی بر سلامت روان مردم نوشته و در همایش سلامت شهری تهران ارائه داده است.
زشتسازهای موذی!
از کالبد شهر که بگذریم بخش بزرگی از نازیباییها نتیجه بیملاحظگیها و بی مراعاتیهای شهرنشینانی است که برای زیبایی اماکن عمومی احترامی قائل نیستند. وضعیت بالکن منازل بهویژه جمعآوری اثاث در آنها فقط یکی از صدها مشکل است؛ نمای زشت دیوارههای جانبی برخی مغازهها، نمای ساختمانهایی که چند دهه است، نظافت نشدهاند و جوشکاری آهن و قطعات فلزی در نمای ساختمانهای مسکونی و تجاری هم هستند. رنگ کهنه درها و دیوارها و پنجرهها که نو نمیشوند هم هستند. ساختمانهای متروکه هم هستند. البته یک جای بزرگ خالی کنیم برای زشتسازهای موذی پایتخت؛ تبلیغات برچسبی که همهجا، بر درودیوار شهر میچسبند و خدماتی را تبلیغ میکنند که سالی یکبار هم کسی نیازمندشان نیست. لولهبازکنی، تخلیه چاه و خدمات نظافت منزل در این زمینه رکورددار هستند.
زیبایی میآید!
با همه این مشکلات تهران دلش زیبا شدن می خواهد انگار؛ نو شدن و تمیز شدن. این روزها بهار میآید و تازگی میآورد و زیبایی هم. بارانش شهر را میشوید و سبزیهای گیاه و رنگهای گل میرویاند بر خاک پایتخت. شهرداری طبق روال به میدان میآید برای استقبال از بهار؛ از گلکاری میدانها و بلوارها گرفته تا رنگآمیزی سازههای شهری، شستوشوی دیوارهها، نورپردازی پلها و معابر و جمعآوری زوائد فیزیکی. تهران رنگ و لعابی میگیرد از هنر دست نقاش طبیعت؛ از برکت سرانگشتان افسونگر طبیعت چهارفصل این شهر کوهپایهای. حالا وقتش است؛ فرصت زیبا شدن میتوان داد بیشتر و بیشتر به شهری که دوستش داریم. برای زیباتر شدنش میتوان تلاش کرد بیشتر و بیشتر؛ بهاندازه خودمان، بهاندازه نمای ساختمانی که در آن زندگی میکنیم یا مغازهای که از کسب آن روزی میخوریم. شاید تهران بهخودیخود نه زیباست، نه زشت؛ شهر ما همانقدر زیباست که ما خواهانش باشیم و برایش تلاش کنیم.