روند روبهرشد نرگس آبیار خیرهکننده است. از فیلم تجربی «اشیا از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیکترند» تا ملودرام جنگی «شیار ۱۴۳»، فیلمساز راه تاثیرگذاری بر تماشاگر را آموخت. در «نفس» ضعفهای تکنیکی «شیار ۱۴۳» جای خود را به تسلط و احاطهای قابل توجه داد و حالا با «شبی که ماه کامل شد» میتوان بلوغ سینمایی نرگس آبیار را به تمامی مشاهده کرد. آبیار فیلمبهفیلم فیلمساز بهتری شده و توانسته به جایگاه سینماگری صاحبامضا و نگاه نزدیک شود.
در دورانی که رخشان بنیاعتماد کمکار شده و پوران درخشنده و تهمینه میلانی از دوران اوجشان فاصله گرفتهاند، نرگس آبیار را باید موفقترین سینماگر زن این سالها نامید. فیلم تازه این فیلمساز بهسادگی و با کمی لغزش میتوانست به اثری پروپاگاندا و کمتاثیر تبدیل شود و آنچه مانع این اتفاق شده، اتخاذ زاویه دید درست و انسانی برای پرداختن به موضوعی ملتهب است.
آبیار تماشاگر را به ضیافتی نفسگیر دعوت میکند و با تصاویر قدرتمندی که میآفریند، از جنوب پایتخت تا سیستان و بلوچستان و پاکستان را از خیابان تا بیابان طی میکند تا برایمان در هنگامه عشق و خشونت هم قصه زمان را برایمان بگوید و هم قصه مکان را؛ قصه روزگاری که تنگنای ایدئولوژی، زیستی عاشقانه را به مهلکهای خطرناک مبدل می کند.
عشق میان فائزه (الناز شاکردوست) و برادر عبدالمالک ریگی (هوتن شکیبا) باورپذیر از کار درآمده و مسیر دشوار تغییر لحن فیلم از اثری عاشقانه به تریلری حادثهای سیاسی با مهارت فنی فیلمساز بهدرستی طی شده است. فیلم در نیمه دومش تسلطیدر کارگردانی سکانسهای دشوار را نمایان میکند که نمونه اش را در سینمای ایران کمتر دیدهایم. «شبی که ماه کامل شد» تماشاگرش را با حیرت و تحسین توامان از سینما به بیرون میفرستد. دستاوردی که اغلب فیلمهای حاضر در جشنواره امسال فاقدش هستند.