رهبری انقلاب روز گذشته در دیدار با دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین تاکید کردند: در آینده نه چندان دور، پیروزی نهایی ملت فلسطین محقق خواهد شد. پیشتر هم گفته بودند پیروزی فلسطین قطعی است.
این پیش بینیها برای شما جدید نیست. موارد بسیاری در ذهن دارید؛ چند نمونه هم من مرور می کنم.
-سردار کوثری نقل میکند: رهبرانقلاب در ماجرای سوریه و در جلسه ای وقتی نگرانی سیدحسن نصرالله را می بینند می فرمایند: نه اسد خواهد رفت و نه سوریه به دست دشمنان خواهد افتاد. و خروج آمریکا از سوریه را پیش بینی کردند.
-درباره جنبشهای آزادی بخش گفتند این بیداری تا قلب اروپا خواهد رفت.
-درباره خاورمیانه فرمودند: خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت. خاورمیانه اسلامی...
-درباره وضعیت اقتصادی این روزها هم وقتی نگرانی آقای جنتی را دیدند، گفتند:جای نگرانی نیست. ازین مرحله سربلند عبور می کنیم.
-جای دیگری فرمودند که تردید نداریم که آینده مان روشن است.
موارد فراتر از این چند مورد است. امام نیز ازین پیش بینیها زیاد داشتند.
-سال ۴۳ گفتند سربازان من در گهوارهاند.
-آنروزها که کسی رفتن شاه را تصور نمی کرد، فرمودند سلسله ابلیس پهلوی در تاریخ دفن می شود.
-سقوط شوروی و کمونیست را پیش بینی کردند. حرکت مردم مصر و عاقبت حسنی مبارک و بیداری اسلامی را هم پیش بینی کردند؛ باقیاش را شما فهرست کنید.
اما ماجرای این پیش بینی ها چیست؟
با کدام معیار میتوان اینطور قطعی آینده را تصویر کرد؟ احتمالا این امیدواریها را با توجه به تحقق قطعی بسیاری از آنها، صرفا تزریق امیدواری کاذب نمیدانید؛ اما ماجرا چیست؟ با کدام حجت انقدر محکم از آینده می گویند؟
این پیش بینیها معطوف به۳ گزاره مفروض و معرفتی است. با این ۳ گزاره است که نسبت به آینده امیدوارند. هرچند امیدواری متفاوت از "دیدن" است. "دیدن و مشاهده" ناشی از تعالی نفس است. اما غرض اصلی ما و آنچه به کار من و شما میآید، سر و اسرار امیدواری است. چرا امید؟
یکم مقدرات زمان است. تحلیلی که از تاریخ وجود دارد. در هر دورهای از تاریخ یک اراده ویژه و خاص حق در جریان است. مشیت حق را در هر دوره از تاریخ باید درست شناخت و مطابق آن رفتار کرد. اراده ما باید در جریان تحقق بخشیدن به اراده حق قرار گیرد. انقلاب اسلامی نشان داد که اراده حق در این روزها، تفوق حق بر باطل است. رهبرانقلاب فرمودند این قرن، قرن اسلام است. امام فرمود: این قرن، قرن پیروزی مستضعفین بر مستکبرین است.
دوم شناخت سنتهای نصرت بخش الهی است. وقتی اراده حق به جهت مقدرات زمان و در بستر تاریخ فهم شد، سنتهای امدادی حضرت حق که تحقق بخش این مشیت است به جریان میافتد. همان سنت و نصرتی که در بدر و احزاب و غیره به مومنین میرسد و تقابل با تمامیت کفر را به نفع اسلام رقم میزند.
سوم حرکت است. وقتی حرکت شکل گرفت و با صبر و مقاومت توامان شد، سنت های الهی برکت این قیام را من حیث لایحتسب مضاعف میکند.
و البته توجه شود که اراده حق تغییر نمیکند. ما نباشیم و کاهلی ورزیم، گروه دیگری پرچمدار حق میشود؛ اما پیروزی قطعی است.