«شش ایده خطیر»
نویسنده: مورتیمر جی. آدلر
مترجم: فرزام امین صالحی
ناشر: علمی و فرهنگی، چاپ اول 1397
291 صفحه، 13000 تومان
****
شب هنگام قرار است بازی تیم محبوب ما پخش شود، هنگام بازگشت به خانه برای خرید تنقلاتی که هنگان بازی دوست داریم بخوریم به مغازه میرویم. در بازار بی ثبات این روزها دوباره قیمت ها بالا رفته، زیر لب غرغر می کنیم که این عادلانه نیست. ولی چارهای نداریم؛ چون جزو ضروریاتی است که عیش ما را هنگام تماشای بازی جور می کند و نمیتوان از خیر آن گذشت! شب وقتی مشغول نوش جان کردن آنها هستیم و از هیجان بازی سرخوشیم و فریاد میکشیم چه بازی خوبی! اما نتیجه پایانی مسابقه برخلاف انتظار ماست، مشت خود را بر میز میکوبیم و نعره میزنیم: «نه... نه، این عادلانه نیست. باز هم تیم ما مغلوب ناداوری شد!»
در موقعیتهای دیگر نیز بارها و بارها از امثال این اصطلاحات "خوب" و "عادلانه" استفاده میکنیم. اما معنای آنها دقیقا چیست؟ چطور میتوان هم به یک خوردنی صفت خوب را اطلاق کرد و هم به یک مسابقه ورزشی؟ با چه توجیهی هم قیمت تنقلات و هم نتیجه بازی را "ناعادلانه" میدانیم؟ اینکه آنها را بسیار بهکار میبریم، اصلا به این معنا نیست که آنها را خوب میفهمیم. اصلا یک سوال دیگر: غیر از خوب و عادلانه چند اصطلاح دیگر از این قبیل وجود دارد؟ البته این پرسشها ساده و راحت نیستند. فلسفه نیز بررسی انتقادی اینگونه مفاهیم و لوازم و جوانب گوناگون آنهاست و اینکه از میان راهحلهای متعدد کدامیک را در پیش بگیریم که بهترین راهحل باشد. پس برای پاسخ به این پرسشها باید به سراغ کتابهای فلسفی برویم.
حالا هم آنقدر کتاب فلسفی ترجمه شده که با انواع گوناگون آن آشنا شده باشیم؛ بهویژه کتابهایی که برای آشنایی با فلسفه باشند. برای آشنا کردن نوآموزان و علاقمندان با فلسفه روشهای مختلفی وجود دارد. یکی از آنها پرداختن موضوعی به فلسفه است. هر نویسندهای با توجه به علاقه، سلیقه و نگاه خود، ده، پانزده یا هزار موضوع کلیدی را در فلسفه انتخاب کرده و فلسفه را در قالب آنها ارائه میکند. مورتیمر آدلر (1902-2001) نیز چنین رویکردی را در پیش گرفته است. او از میان دهها موضوع مهم، شش ایده کلیدی را برای این کار برگزیده و تلاش کرده همه جوانب آنها را تا جایی که امکان دارد، بررسی کند. اما هدف او صرف آشنا کردن خوانندگان با فلسفه نیست. ویژگی ممتاز این اثر آن است که آدلر با پرداختن به این شش ایده میخواهد درک و فهم ما را از اصل زندگی ارتقا دهد. و اینکه انسان بهتری برای خود و در ارتباط با دیگران باشیم و زندگی جمعی شایانی باهم و برای هم بسازیم. اما این امر چه ربطی به این ایدهها دارد؟
پاسخ این است که زندگی ما مبتنی بر فهمی از خود، جامعهمان و جهانی است که در آن بهسر میبریم. همه این موارد را هم با همان ایدههای اساسی میفهمیم. از این روی، هیچ انسانی نیست که از آنها در زندگی خود بهره نگیرد. منظور فقط کلیت زندگی بهطور کلی و متعالی نیست. بلکه منظور همین زندگی هرروزه و روزمره است. ما هر روز در زندگی عادی و متعارفمان صدها بار این ایدهها را بهکار میگیریم. همچنین آنها بخشی جداییناپذیر از واژگان زبانی هستند که هر روز با آن سخن میگوییم. اساسا بدون این ایدهها نمیتوان قدم از قدم برداشت. حتی نمیتوان حرف زد. دقت کردید که در همین متن نیز چقدر از آنها استفاده میشود؟! اما علیرغم این جایگاه محوری، کمتر کسی آنها را درست میفهمد و درباره آنها عمیق میاندیشد. هر کدام از ما واقعا چقدر میتواند درباره مفهوم خوب یا درست توضیح دهد و از نظر خود دفاع کند؟ نویسنده در زندگی خود تلاش زیادی کرد تا این خلا را پر کند.
آدلر عضو اصلی پروژه عظیمی بود که صدودو ایده فکری را در تاریخ فلسفه غرب بررسی کرده است. ماحصل آن پروژه، دایرهالمعارفی بزرگ و دهها کتاب سترگ است. خود او کتابی دوجلدی درباره "آزادی" نوشته است. با چنین سابقهای، وی در هشتاد سالگی و اوج تجربه و پختگی، از میان آن همه ایده و نظریه، شش مورد را برگزید که از نظر او اساسیترند. او به زبانی فوقالعاده واضح و روشن و جذاب و شیرین آنها را توضیح داده، بهطوری که مطالعه کتاب بسیار راحت و روان صورت میگیرد. ذهن روی متن میلغزد و پیش میرود.
درست است که موضوع کتاب شش ایده است، اما کتاب شش بخش نیست؛ زیرا نویسنده فقید این ایدهها را جدا از هم بررسی نمیکند، بلکه آنها را در ارتباط با یکدیگر واکاوی میکند. به باور او این ایدهها به هیچ وجه مجزا از هم نیستند. البته اینطور هم نیست که همه شش ایده در عرض هم و مساوی با یکدیگر باشند، بلکه رابطه آنها کمی پیچیده است. در ابتدا دو دسته سهتایی داریم: 1- حقیقت، نیکی و زیبایی 2- آزادی، برابری و عدل. در دسته اول، حقیقت محوری است و در دسته دوم عدل. دسته اول در بخش دوم، با عنوان "ایدههایی که بر اساس آنها قضاوت میکنیم"، بررسی میشوند و دسته دوم در بخش سوم: "ایدههایی که بر اساس آنها اقدام میکنیم". بدین ترتیب با این ایدههای اصلی دو حوزه کلی زندگی پوشش داده میشود؛ حوزه نظر و حوزه عمل. همچنین طبیعی است که بررسی این ایدهها بدون توجه به مقابل آنها ناقص خواهد بود. از این روی، اموری همچون شکاکیت، ستم و نابرابری هم مورد توجه هستند. تمایزات مهمی که باید میان انواع ایدهها قائل شد، فراموش نشدهاند. نویسنده هم در پایان هر مبحث موضع خاص خود را تعیین میکند و آن نظری را میپذیرد که از همه پختهتر باشد. بنابراین صرف گزارش نظریات فیلسوفان مقصود نیست، بلکه نتیجهگیری هم لازم است؛ زیرا هدف غایی نویسنده رسیدن به فهم بهتر و مشخصی است تا زندگی انسانی بهتری داشته باشیم.
بخش اول مقدمه ورود به این مباحث است و بخش چهارم مباحث تکمیلی است؛ از جمله برخی نکات و پرسشهاست که علاقمندان میتوانند برای فهم بیشتر و بهتر در ادامه مطالعات خود پی بگیرند. کتاب چهار بخش است و هر بخش از چند فصل تشکیل شده. در مجموع بیست و هشت فصل داریم که هیچکدام طولانی و خستهکننده نیستند. در بخش سوم، بهطور طبیعی پای مباحث اجتماعی و سیاسی بهوسط کشیده میشود و لذا کتاب خالی از مباحث چالشی نیست. برای مثال در بخش مربوط به عدالت، عدالت اقتصادی بررسی میشود و خب در آنجا چیزهایی در انتظار ماست که برخلاف انتظار ماست؛ به عنوان نمونه مباحثی درباره ضرورت نابرابریها و نیز برخی نابرابریها که عدالت آنها را اقتضا میکند.
در این اثر، اثری از ارجاع به کتابهای دیگر نیست. بهکارگیری اصطلاحات تخصصی و نقلقولهایی که از فیلسوفان میشود، حداقلی است. لذا کتاب یکدست پیش میرود و متن یکپارچهای دارد که همهاش زبان و بیان خود آدلر است. بیان آدلر بهقدری خوب و پخته است که علاوه بر نوآموزان به کار استادان هم میآید. کسانی که خواهان کتاب خوبی برای آشنایی با فلسفه هستند، گزینهای دارند که بهسختی میتوان آن را کنار گذاشت؛ زیرا علاوه بر دانایی، لذت فلسفهورزی را نیز مستقیما تجربه خواهند کرد؛ همانی که افلاطون آن را اینگونه مینامد: "آن شادی گرانبها".
*دکترای فلسفه