«مسیر آشتی»؛ دزموند توتو ترجمه بهمن احمدی امویی ؛ کتاب پارسه چگونه دشمنی به مسیر آشتی بدل شد!

دکتر علی سرزعیم*،   3970714092 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

هنر نلسون ماندلا این بود که پیوسته به مخالفان قویتر خود یادآور می‌شد که قرار نیست معادله برد-باختی را به آنها پیشنهاد کند بلکه وی به دنبال یک معادله برد-برد است

چگونه دشمنی به مسیر آشتی بدل شد!

«مسیر آشتی»

نوشته: دزموند توتو

ترجمه: بهمن احمدی امویی

ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، چاپ اول 1396

346 صفحه،42000 تومان

 

****

 

گذار حکومت آفریقای جنوبی از آپارتاید به برابری نژادی نمونه‌ای از فرآیندهای گذار است که مورد توجه جهانیان قرار گرفت. مبارزات ضدآپارتاید اگرچه طولانی و پرهزینه و خشونت‌آمیز نیز بود اما تدبیر نسلون ماندلا برای گذار مسالمت‌آمیز موجب شد تا مرحله نهایی این فرآیند با هزینه کمی انجام شود و مصالحه مبنای گذار قرار گیرد. هنر نلسون ماندلا این بود که پیوسته به مخالفان قویتر خود یادآور می‌شد که قرار نیست معادله برد-باختی را به آنها پیشنهاد کند بلکه وی به دنبال یک معادله برد-برد است. به همین دلیل در مذاکرات نهایی به اندازه کافی امتیازاتی به سفیدپوستان داد تا مطمئن شوند که منافع حاصله از این توافق از خالص منفعت-هزینه‌ ناشی از تداوم وضع موجود بیشتر خواهد بود. یکی از نکاتی که به عنوان مشکل پیش رو مذاکره کنندگان قرار داشت مسئله تعقیب یا عدم تعقیب کسانی بود که در دوران آپارتاید جنایاتی را انجام داده بودند.

یک واکنش متعارف این است که نیروهای مبارز تلاش می‌کنند تا نهایتا بر یک نظام ظالم غلبه کنند و آنگاه عاملان جنایت در نظام سابق را به پای میز محاکمه بکشانند و نهایتا آنها را با مجازات‌های سنگین روبرو سازند. نمونه مشهور این رویه، برگزاری دادگاه نورنبرگ است که در آن تلاش شد تا مسئولان نظام هیتلر محاکمه شوند و جزای اقداماتشان را متحمل شوند. روشن است اگر نیروهای سرکوبگر بدانند که با فروپاشی یک نظام سیاسی مورد محاکمه قرار می‌گیرند تمام تلاش خود را انجام می‌دهند تا نظام سرکوبگر فرو نپاشد و به همین دلیل گاه جنایات وسیعتری را مرتکب می‌شوند.

یک واکنش جدیدتر توصیه «ببخش و فراموش نکن» است یعنی تلاش می‌شود تا نگاه به آینده باشد و به جای تلافی کردن اشتباهات گذشته، از تکرار آن در آینده جلوگیری شود. در این روش هدف آنست که درد و رنج جامعه کمینه شود و چون تلافی کردن اشتباهات نیروهای جبار موجب می‌شود تا خشونت ادامه یابد و خانواده‌های جباران نیز درد و رنج جدیدی را متحمل شوند، عفو و بخشش همه جنایات گذشته در دستور کار قرار می‌گیرد اما برای اینکه گذشته بازهم تکرار نشود اشتباهات گذشته بیان می‌گردد و یادآوری می‌شود. این روش چون تضمین می‌دهد جنایتکاران سابق محاکمه نخواهد شد انگیزه مقاومت در برابر تغییر رویه گذشته را به حداقل می‌رساند و هزینه گذار به نظم جدید را کاهش می‌دهد. این رویه البته به مذاق کسانی که خواستار محاکمه جنایتکاران سابق هستند خوش نخواهد آمد.

در آفریقا تلاش شد ابداع جدیدی صورت گیرد و راهی بین دو راه فوق الذکر انتخاب شود و آن راه این بود که عفو و بخشش تنها مشمول کسانی می‌شد که حاضر می‌شدند علنا به جنایت‌های سابق خود اعتراف کنند و شواهد کافی برای مستندکردن جنایات گذشته فراهم سازند. این روش موجب شد تا حقایق زیادی آشکار شود و ابعاد هول‌انگیز جنایات صورت گرفته در رژیم آپارتاید برملا گردد. نلسون ماندلا کمیته حقیقت و آشتی را تشکیل داد تا این رویه را اجرا کند و مسئولیت آن را به اسقف دزموند توتو سپرد. دزموند توتو در توجیه ناکارایی شیوه دادگاه نورنبرگ برای آفریقای جنوبی می‌نویسند: «متفقین بعد از دادگاه نورنبرگ بساط خود را جمع کردند و خانه‌هایشان بازگشتند اما ما در آفریقای جنوبی مجبور بودیم که با هم زندگی کنیم». وی یادآور می‌شود که پیگیری کیفری تمام جنایات گذشته هزینه‌های دادرسی فوق‌العاده‌ای به دنبال دارد که از توان مالی کشور آفریقای جنوبی خارج بود. وی اعتقاد داشت که راه سوم پیشنهادی آنها به لحاظ اقتصادی نیز برای کشور مقرون به صرفه‌تر است. وی همچنین گزینه «ببخش و فراموش نکن» را نیز به نقد می‌کشد زیرا معتقد است «عفو عمومی فراموشی و نسیانی واقعی است... گذشته همواره در اوج تحقیر و لجاجت باز می‌گردد و ما را دنبال می‌کند» (ص47). البته پرداخت غرامت از سوی دولت بخش مکمل این فرآیند بود یعنی کمیته حقیقت و آشتی مجرمان را به لحاظ کیفری عفو می‌کرد اما دولت زیان زیان‌دیدگان را متقبل می‌شد. البته با توجه به محدودیت بودجه دولت اجرای این بخش از تمهیدات با اشکالات زیاد روبرو شد.

کتاب به تفصیل جزییات تشکیل کمیته و حدود و صغور فعالیت آن را تشریح می‌کند. نویسنده به لحاظ اینکه خود اسقف بوده نگرشی کاملا مذهبی دارد و در کتاب استناد به کتاب مقدس و باورهای مذهبی فراوان دیده می‌شود. در جای جای کتاب آدمی از درجه وخامت اوضاع در رژیم آپارتاید مبهوت می‌شود و باور نمی‌کند که تا چه حد بر سیاه‌پوست ظلم و جفا شده بود. در یکی دو فصل از کتاب یکی از اعترافات جنایتکاران به تفصیل آمده است و روح آدمی از خواندن شرح شکنجه‌های صورت گرفته آزرده می‌شود.

شایان ذکر است که در حین اجرای این فرآیند پدیده‌های جالبی رخ داده که توتو از آنها یاد می‌کند: «خیلی از نیروها و افراد امنیت و افسرانی که در محاکم عمومی حاضر شدند تا پیش از آن در محیط کار و جامعه خود از اعتبار و احترام خصلی برخوردار بودند...برای بسیاری از آنها این اعترافات منجر به جدایی از همسرانشان شد که تجربه‌ای دردآور برای آنها بود».

در مجموع باید گفت که این کتاب برای همه کسانی که در فکر گذار مسالمت‌آمیز به دمکراسی هستند و در مورد چگونگی حل و فصل عقده‌ها و کینه‌های ناشی از خطاهای گذشته فکر می‌کنند اهمیت بسزایی دارد. ترجمه کتاب بسیار خوب و روان است و آدمی در حین خواندن متوجه نمی‌شود که با یک متن ترجمه روبرو است.

*دکترای افتصاد

 

دیدگاه کاربران

ناشناس۵۸۱۱۹۷۱۲:۴۱:۴۱ ۱۳۹۷/۷/۱۴
بدید دولتی ها بخونن
yektanetتریبون

آخرین عناوین