«گذر از رنج جدایی و پیوند دوباره با خانواده»
نویسنده: دکتر مارک سیشل
ترجمه و تالیف: اکرم محبوب، نرگس عباسی، زرین خاتمی
ناشر: قطره؛ چاپ 1397
247 صفحه، 22000 تومان
***
کانت انسان را موجودی «جامعه گرای، جامعه گریز» میداند، به این علت که انسان در عین حال که تمایل به زندگی در میان جمع را دارد تا هویت خود را توسط زندگی کردن میان انسانها بازیابی کند، در عین حال نیز علاقه دارد تا در موقعیتهایی، از جمعها و گروههای انسانی دوری نماید. زمانی که انسان از همنوع خود دوری میکند، معمولا به دنبال پرداختن به ایدههای ذهنی خود و سرهم بندی ایدهآلهای زندگیاش فارغ از حضور دیگران است تا در رجعت دوباره خود به جمع انسانی، آن ایدهها را به کار بندد و به دنبال آن بتواند جایگاهی در میان دیگران به دست آورد.
کتاب «گذر از رنج جدایی و پیوند دوباره با خانواده» که امسال از سوی نشر قطره و ذیل موضوع روانشناسی خانواده و روابط بین اشخاص راهی بازار شده است، دقیقا در پی پرداختن به نیازِ بررسی عاملهای مختلف جدایی و چگونگی واکنش صحیح به چنین موقعیتهای دردناکی تهیه و تنظیم شده است. این کتاب برخلاف انبوه کتابهای دیگری که به شناسایی علتهای فروپاشی خانوادهها میپردازند و یا راههایی برای جلوگیری از آن پیشنهاد میکنند، به سراغ پر کردن جایی خالی است که کمتر به آن پرداخته شده است، و آن معطوف کردن نگاه از زاویه دید فرد طرد شده و تمرکز بر ارائه راه حلهایی برای این طیف از افراد جامعه است.
نویسنده در ابتدای کتاب، مخاطب را برابر این گزارهها قرار میدهد: «شما که این کتاب را انتخاب کردهاید، شاید پیش از این، ناامیدی ناشی از قطع پیوندها را یکبار تجربه کرده باشید؛ ولی هیچوقت فکرش را نمیکردید که قطع ارتباط تا این حد جبرانناپذیر باشد.» (صفحه 12 از کتاب) و بالافاصله نیز با جملهای امید بخش خطاب به این دسته از افراد میگوید: «با مطالعهی این کتاب و عمل به پیشنهادهایش، بیتردید قادر خواهید بود از آسیب جدایی رهایی یابید» (صفحه 13).
مترجمان این کتاب که در کارنامهشان ترجمه کتابهای دیگری نیز در خصوص خانواده به چشم میخورد این بار به کتاب مارک سیشل پرداختهاند. کتابی که ایدهی اصلیاش با پشت سر گذاشتن و تجربهی بحرانی در زندگی نویسنده کتاب همراه بوده است. او خود در این باره میگوید: «وقتی پدرم یکباره و به طور کامل مرا از خانواده طرد کرد، این تجربه مرا به شدت تکان داد (این رانده شدن، آسیبی روانی بود که بعدها یاد گرفتم التیام یافتن از آن مراحلی دارد که ابتدا باید آن را «میپذیرفتم» و سپس از آن مراحل عبور میکردم). سرانجام، یاد گرفتم از بدترین نوع آسیب روانی گذر کرده و بر آن چیره شوم». (از متن کتاب).
دکتر مارک سیشل با استفاده از تجربههای بالینی و درسهایی که از رویارویی با موقعیتهای دشوار زندگی خود گرفته است در این کتاب، ده قدم موثر را برای پشت سر گذاشتن آسیبهای حاصل از رنج جدایی، پیشنهاد میکند، ده قدمی که در ده فصل کتاب به صورت جداگانه مورد بررسی و معرفی قرارگرفته است.
کتاب حاضر با به دست دادن دیدی واقعی نسبت به موقعیتهایی در زندگی افراد طرد شده، به دنبال نشان دادن راهکارهایی است که نه تنها از شعار دادنهای بیهوده پرهیز مینماید بلکه در اولین قدم از قدمهای دهگانه توصیه به پذیرفتن مشکل پیش آمده و سوگواری برای آن میکند. نویسنده این کتاب اعتقاد به حذف مشکلات از زندگی و دوری کردن از آنها ندارد بلکه معتقد است هر خانوادهای با مجموعهای از مشکلات سر میکند اما بهترین راه مواجهه با آنها و التیام همهی دردها در وهلهی اول آشتی با خویشن خویش و به دست آوردن شناخت درست از وضعیتی است که فرد در آن قرار دارد. در قسمتی از متن کتاب میخوانیم:
«هر خانواده، نمایش غمانگیز یگانهی خودش را دارد. ممکن است ما آن داستان را دوست نداشته باشیم و آن نقشهای راهنما و حامی را در خانواده نپذیریم، بهتر است اطلاعات به دست آوریم و ببینیم چه رخ داده است. اینجا هدف، رسیدن به نگرش روشنتر است تا حقایق را بهتر درک کنیم» (صفحه 72).
یافتن معنای زندگی و رسیدن به آرامش درونی در کنار امکان زندگی مجدد «در ذیل مفهومی به نام خانواده» هدف غایی این کتاب است، هدفی که با نشان دادن امکانهای بسیار برای خلق موقعیتهایی جدید دنبال میشود و با نمایش دادن موهبتهای مختلفی که در زندگی یکایک انسانها وجود دارد به اتمام میرسد، موهبتهایی همچون: موهبت تابآوری و شکیبایی، موهبت پذیرش رنج، موهبت توانمندسازی، موهبت آگاهی و ...
پایانِ سخن خبر خوشی است که این کتاب به مخاطبان خود ارائه میکند، و آن اینکه همیشه امکانی برای بازسازی موقعیتهایی که به نظر میرسد به تمامی از بین رفته است وجود دارد، تنها باید زاویه دید را تغییر داد و با بصیرتی جدید جایگزین مناسب برای آنها پیدا کرد.
«وقتی گرفتار قهر خانوادگی هستید، تقریباً همیشه دچار نوعی (کوری روانشناختی) در بارهی خودتان میشوید. با این حال، در فرایند التیام که پیش میروید، کمکم دوباره بیناییتان را به دست میآورید...» ( (صفحه 239).