«تلقی این بود که حالا یک اتفاقی افتاده است و عذرخواهی میکنیم؛ که عذرخواهی مقامات به خاطر این قضیه کار غلطی بود. چرا باید عذرخواهی می کردند؟ عمدی که نبوده است! یکی از دلایلی که ناخواسته به این آتش دمید این بود که دو رئیس قوا دلجویی و عذرخواهی کردند »
این اظهارات آقای صادق کوشکی کارشناس سیاسی که چند روز پیش در گفتگو با یک برنامه در شبکه افق درباره فوت مرحوم مهسا امینی مطرح شد، به خوبی عمق انحراف در باورهای مربوط به شیوه حکمرانی مطلوب و موثر را نشان می دهد .
در عرف ما ایرانیان باوری وجود دارد که می گوید « آدم از کار کرده عذرخواهی می کند نه از کار نکرده» . این باور ریشه در عقل و اخلاق و منطق دارد. روایتی از امام علی (ع) نقل شده که هر کس برای کار نکرده عذر بخواهد یعنی گناهی را گردن گرفته است. اما مانند هر سخن و تکلیف اخلاقی و درست، این زمینه و موقعیت یا شرایط ویژه ماست که معنای حقیقی و ماهیت اخلاقی یک فعل را روشن می کند و نه استناد و اکتفای انتزاعی به آن. چنانکه حتی در مورد « دروغ» این بزرگترین فعل ناپسند اخلاقی که همگان همه وقت از آن منع شده اند، در باور حکیمانه دیگری از ما ایرانیان چنین ثبت شده که : «دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز! »
یکی از موقعیت ها و زمینه هایی که در آن عذرخواهی کردن بی آنکه به ظاهر جرم یا اشتباه آشکار و مشخصی هم متوجه فرد یا اشخاص عذرخواهی کننده باشد موضوعیت می یابد هنگامی است که این فرد یا افراد در سمت « قدرت» و « حکمرانی» باشند.
در عرف دنیای امروز نیز این استثنای حکمیانه بر یک اصل کلی اخلاقی و عقلانی و منطقی (عذرخواهی نکردن برای کار نکرده) در حوزه رفتار حاکمان پذیرفته شده و این انتظار مصلحت آمیز وجود دارد که در مواقعی که حتی به سختی می توان کسی یا کسانی را مسئول اتفاق ناخوشایندی دانست که در حوزه فعالیت آنان رخ داده خود آنان پیشقدم شده و مسئولیت آن را بپذیرند، (چه رسد به اینکه در زمینه مسئولیت و وظیفه این کسان اختلاف نظر وجود داشته باشد و برخی آنان را مسئول مستقیم آن اتفاق ناخوشایند بدانند) در این حالت این عذرخواهی مصلحت آمیز معنای حقوقی و منطقی خاص پیش گفته را ندارد و بیشتر نوعی فرهنگ سازی برای دقت و تلاش در انجام وظیفه و البته پاسخی مصلحت آمیز به جریحه دار شدن احساسات و افکار عمومی است که هیچ حکمرانی نمی تواند به آن بی اعتنا باشد.
روایت عجیب دیگری از امام صادق (ع) نقل شده که به خوبی نشان دهنده ظرایف و اهمیت «اخلاق قدرت» است آن هم از سوی خداوند بزرگ به عنوان « قادر مطلق»! . در این روایت امام صادق(ع) فرموده است:
«همانا روز قیامت خداوند از بنده مؤمن که در دنیا فقیر و محتاج بوده دلجویی میکند چنان که برادری از برادرش عذر میخواهد!
خداوند به او میفرماید: به عزت و جلالم سوگند! تو را به خاطر اهانت و خواریات در نظرم محتاج کردم؛ پس پردهها را بردار و ببین به جای دنیا چه چیزها به تو دادهام! »
معلوم است که تعبیر عذرخواهی در اینحا بابت گناه و تقصیر سرزده از سوی خداوند نیست به خصوص اینکه فقر نیازمندان در آموزه های اسلامی ما متوجه ثروتمندان است و خداوند حق آنان را در ثروت ثروتمندان قرار داده. در تفسیر این روایت گفته اند:
«تعبیر به معذرت و عذرخواهی خداوند از مؤمنان، به معنای دلجویی از آنان در قبال سختیها و مشکلاتی است که بر اساس مصالحی در دنیا تحمل نمودهاند. و این دلجویی در واقع شبیه به عذر آوردن است.
توضیح بیشتر آنکه یک فرد ممکن است از یک اشتباه خود عذرخواهی کند، که این نوع از عذرخواهی در مورد خداوند متصور نیست. و یا آنکه ممکن است رفتار و کردار مصلحتآمیزی نسبت به طرف مقابل داشته که اتفاقاً دشواریهایی را نیز برای او بوجود آورده است. اگر همین رفتار و دشواریهای بعدی، طرف مقابل را به برداشت نادرستی رهنمون گردد، شاید لازم باشد که برای او توضیحاتی ارائه شده و ابهامش برطرف شود. این توضیحات نیز در عرف، نوعی عذرخواهی به شمار میآید، با آنکه در واقع هیچ اشتباهی رخ نداده است.«
با این مقدمه نسبتا طولانی باید از آقای «کوشکی» پرسید این ادعا که عذرخواهی سران قوا درماجرای حادثه مرحوم مهسا امینی وجهی نداشت از کدام منطق و مدرسه اخلاقی یا سیاسی استخراج شده؟! از آن هم مهمتر ایشان باید بتواند توضیح دهد این ادعا که عذرخواهی سران قوا به اعتراض و نارضایتی بیشتر مردم دامن زده بر اساس چه مستنداتی مطرح شده در حالی که تمام شواهد قبلی حاکی از نارضایتی عمومی و حتی بخش هایی از حاکمیت از گشت ارشاد بود؟!
متاسفانه برخی واقعیت های دنیای سیاست و دشمنی های آشکار سیاسی قدرتمندان دنیا با نظام سیاسی مستقر در ایران، برخی را به این نظر سوق داده که هر پدیده و کاستی را که ریشه در حکمرانی خودمان دارد با انکار به دشمن نسبت بدهیم و بعضا مانند مورد آقای کوشکی طلبکارانه از یک اقدام مصلحت آمیز و حکیمانه نیز انتقاد کنیم.
آقای کوشکی و دیگرانی که معمولا زبان تند و تیزی علیه هر کس و هر چیزی دارند باید بدانند که حکمرانی و قدرت هم نزد عقل و هم نزد اخلاق و هم نزد شرع و دین که ایشان معمولا مدعی این فقره آخرند بایسته هایی دارد که یکی از مهمترین آنان تحمل و مداراست حتی در مواردی که حاکمان حقی برگردن اتباع داشته باشند چه رسد به اینکه سخن از حقوق اتباع نزد حاکم باشد.