«بندها»
نوشته: دومنیکو استارنونه
ترجمه: امیر مهدی حقیقت
ناشر: چشمه، چاپ دهم 1402
166 صفحه، 130000 تومان
***
دومنیکو استارنونه، نویسندهی ایتالیایی معاصر، بیش از بیست اثر در کارنامهی حرفهای خود ثبت کرده است که برخی از آنها در عرصهی بینالمللی مورد اقبال گستردهای واقع شدهاند. او در آثارش به روابط انسانی از منظری روانکاوانه نزدیک میشود و اغلب سعی بر تحلیل چندجانبهی معضلات میان آدمها دارد. شخصیتهای داستانی او نوعی سرگشتگیِ پیچیده و چندوجهی را در جامعهی مدرن تجربه میکنند و در سیری معیوب از سوءتفاهمهای بغرنج گرفتار میشوند که رهایی از آنها چندان راحت و ممکن به نظر نمیآید. نکتهای که از ویژگیهای منحصربهفرد کار استارنونه است و در رمان «بندها» که ترجمهی از ایتالیایی به انگلیسی آن را جومپا لاهیری انجام داده، این ویژگی به شکل بارزی قابل مشاهده است.
استارنونه در رمان «بندها» بر روی پیچیدهترین مسائل ارتباطی انسانها انگشت میگذارد. انسانهایی که گرچه ممکن است به ظاهر از هم دور و بیزار و بیگانه به نظر بیایند اما پیوندهایی پنهان نیز با یکدیگر دارند. این پیچیدگیها چشمانداز روابط را در ابهام فرو میبرند و فراز و فرودهای بسیاری در مسیر داستان میسازند که مخاطب تقریباً تا اواخر کتاب دربارهی اغلب آنها به قطعیتی نمیرسد. اگرچه در آغاز راه ممکن است مشکلات ساده و کلیشهای به نظر برسند، اما ضربههایی سهمگین و برقآسا بر سر شخصیتها آوار میشود و داستان را به سمت و سویی متفاوت میبرد.
رمان با نامههای پیدرپی و پر از شکوهی زنی برای همسرش آغاز میشود. زن که واندا نام دارد با سردی و بیوفایی همسرش، آلدو در شوکی طولانی و عمیق فرو رفته و به راحتی نمیتواند با شرایط جدید سازگار شود. از نامههای واندا اینطور برمیآید که آلدو به خاطر دختری به نام لیدیا خانه را ترک کرده و همواره بر درجهی بیمهری و بیتوجهیاش به زن و بچههایش میافزاید. آلدو خود به آشفتگی ذهنیاش اعتراف میکند و به واندا میگوید که علیرغم تمامی اتفاقاتی که میانشان افتاده حاضر است بخشی از مسئولیتهای مربوط به بچههایشان، ساندرو و آنا را به عهده بگیرد. اما این چیزی نیست که واندا را راضی کند، چون به نظرش میرسد که آلدو میخواهد با این توجیهات سرسری از سر مسائل مهم و سرنوشتساز زندگی مشترکشان بگذرد.
واندا طی این نامهها، شواهدی از آسیبهای عمیقی میآورد که به خاطر بیمسئولیتی آلدو و ترک خانه توسط او بر سر خانواده آمده است. واندا اعتراف میکند که بی حضور آلدو از پس ادارهی وضعیت مالی و حتی عاطفی خانواده برنمیآید. او سالها همه چیز را پابهپای همسرش پیش برده و همواره به او متکی بوده و اکنون حس میکند که پشتش خالی شده و این خلأ را نمیتواند با چیزی پر کند. فاجعهای که رفتن آلدو رقم زده، رفته رفته واندا را فرسوده میکند و او در نامههایش و در سیر تحولی چند ساله این مسأله را برای آلدو واکاوی میکند. فصل اول کتاب به این نامهها اختصاص دارد که تصویری پر از جزئیات و ماجراهای پرپیچ و خم از روابط واندا و آلدو به مخاطب نشان میدهد. گرچه دورنمایی که از رابطه در فصل اول به خواننده ارائه میشود چندان روشن و امیدبخش نیست، اما وقایع فصلهای بعدی، معادلات را به سمت دیگری میبرد.
در کنار واندا، آلدو نیز سهم عمدهای در داستان ایفا میکند و در فصل بعدی سکان رخدادها را به دست میگیرد و داستان را پیش میبرد. آلدو در روایتی اول شخص سعی در تحلیل مسائل میان خود و واندا دارد. در این بخش وسواسهای واندا و خشم افسارگسیختهاش از بیمبالاتیهای آلدو بیشتر از پیش به چشم میآید. در این میان اما به نقاط ضعف و قوت هر دوی این شخصیتها نیز اشاره میشود تا خواننده با دید بازتری به قضاوت دربارهشان بپردازد. به تدریج که داستان پیش میرود ابعاد تازه و شوکآوری از روابط میان این دو شخصیت آشکار میشود که تجزیه و تحلیلشان را با دشواری بیشتری مواجه میکند.
در فصل سوم داستان بر روی آنا، دختر خانواده متمرکز میشود و حوادث از منظر او برای مخاطب بیان میگردد. آنا جنبههای متفاوتی از ارتباطات خانوادهشان را بازگو میکند که در روایت آلدو و واندا به آنها پرداخته نشده بود. آنا در چشماندازی چندین ساله به ارزیابی روابطش با پدر و مادر و برادر میپردازد و تلاش دارد دغدغههای آن روزهای خود را که دختربچهای نه ساله بوده و تازه جدایی پدر و مادرش را تجربه میکرده، به تصویر بکشد؛ نوعی از جدایی که در پس آن پیوندی نهفته است و نمیتوان قضاوتی مطلق و متقن دربارهاش داشت.
مؤخرهی کتاب که از جومپا لاهیری است به بررسی تجارب او از خواندن و ترجمهی «بندها» میپردازد. رمانی که به نظر نمیرسد در ژانر خاصی قابل طبقهبندی باشد. در آن هم رگههای معمایی پیداست و هم ویژگیهای روانکاوانه قابل ارزیابی است. استارنونه پیرنگی چندوجهی برای کارش ترسیم کرده و به همین خاطر به راحتی نمیتوان اثر او را در چارچوبهای مرسوم قرار داد و یکی از چالشهای مهم مخاطبان با رمان او نیز در همین نکته نهفته است.