اظهارات اخیر سعید لیلاز در خصوص پشتپردههای فایل صوتی ظریف و عیانکردن انگیزههای افشاکنندگانش حاوی نکات قابل توجهی است.
۱- بر اساس گفتههای لیلاز، این اقدام در جهت ارسال پالس مثبت به آمریکاییها بهمنظور تلاش آنان برای احیای برجام در مدتزمان باقیمانده دولت روحانی و اثرگذاری روی انتخابات ۱۴۰۰ ریاستجمهوری بوده. لیلاز اینگونه تعبیر کرده که افشاکنندگان فایل صوتی درنظر داشتند این پیام را به طرف آمریکایی برسانند که اگر قرار است اقدامی در جهت احیای برجام صورت پذیرد، در اندکزمان مانده به پایان دولت اعتدال باشد تا گشایشی در اقتصاد کشور ایجاد شده و شرایط برای تداوم قدرت جریان و یا کاندیداهای همسوی دولت روحانی فراهم شود. فارغ از واکاوی کیفیت اثرگذاری برجام و افقگشایی آن در اقتصاد کشور، چنین اقداماتی گناهی نابخشودنی و مصداق نفی استقلال ملی است. ارسال پالس به طرف آمریکایی بهمنظور اثرگذاری در سیاست داخلی و انتخابات یعنی شراکت دولتی متخاصم برای دخالت در امری ملی. گروگانگیری سیاست داخلی و گرهزدن آن به عاملی بیرونی تحت هیچ شرایطی پذیرفته نیست و خدشه به مبانی بدیهی سیاسی است.
۲- آن سمت ماجرا، واکنش منتقدین دولت روحانی به سخنان لیلاز عجیب و قابل توجه است. آنان معتقدند که اصلاحطلبان و حامیان دولت قبل با این اقدام خود در مسیر احیای برجام سنگاندازی کرده و منافع ملی قربانی اهداف سیاسی آنان شده است؛ امری که با گفتهها و ادعاهای پیشین این منتقدین در تناقض است. اینکه برجام دارای نواقصی بوده و به دلیل ضعفهای ساختاری آن منافع ایران ذیل آن چندان قابل استیفا نیست مسئلهای واضح بوده اما نوع نگرش متفاوت به قضیهای یکسان در مقاطع زمانی مختلف بسیار توی ذوق میزند. کسانی که در حال حاضر انگیزه افشاکنندگان فایل صوتی گفتوگوی لیلاز و ظریف را نکوهش کرده و آن را به مثابه ممانعت از تامین منافع ملی میدانند، باید به این سوال پاسخ دهند که چگونه توافقی که تا پیش از این در گذشته خسارت محض محسوب میشد، حالا اعتبار یافته است؟ آیا ممکن است با تغییر دولتها امری ضدملی جلوه دادهشده تا این حد به دگرگونی دچار شود؟ اگر برجام فینفسه بد بوده و از نظر برخی خسارت محض تلقی میشده پس احیایش هم منفعتی نصیب کشور نمیکند. بنابراین سنگاندازی اصلاحطلبان و حامیان دولت وقت در مسیر احیای توافق هستهای و بهرهبرداری ابزاری از آن هم نباید از زاویه منفعتطلبانه چندان مهم قلمداد شود زیرا از منظر مخالفین اعتدالیون، این توافق در کنه و باطنش برای کشور گرهگشا نیست.
۳- این رویکردهای عجیب و متناقض برخی بازیگران صحنه سیاست در ایران نشان می دهد سیاسیکاری چنان رواج یافته که گاه خارج از قواعد عقلانی به نفی تام و تمام آنچه میپردازند که طی سالها برای کاشت و تعمیق اش تلاش صورت گرفته بود. به هر روی، به نظر می رسد راه درازی برای حذاقت و طیطریق درست سیاسی در پیش است.