سُست شدن بنیان های نظم آمریکایی در جهان، موضوعی است که بسیاری از تئوریسین های روابط بین الملل مخصوصا در خودِ آمریکا به آن باور دارند و این مساله را کاملا جدی ارزیابی می کنند. به عنوان مثال، "جان میرشایمر" دانشمند آمریکایی علوم سیاسی و استاد مطرح دانشگاه شیکاگو بارها تاکید کرده که کریدورهای قدرت جهان از غرب و به طور خاص آمریکا در حال تغییر جهت است و بر پایه نظریه "انتقال قدرت"، می توان به عینه قدرت گیری فزاینده جریان های رقیب و مخالف با آمریکا در عرصه سیاست بینالملل را مشاهده کرد. موضوعی که عصر افول هژمونی آمریکایی را به یک واقعیت عینی و روزانه تبدیل کرده که می توان نمودهای آن را در اقصی نقاط جهان مشاهده کرد.
جالب اینکه برخی اندیشکده های غربی حتی زمان تعیین می کنند و مثلا تاکید دارند تا پایان دهه جاری میلادی یا نهایتا تا سال 2050، آمریکا به کل از موقعیت هژمونیک خود خلع میشود و جهانِ آمریکایی نیز دفن خواهد شد. با این همه، واقعیت این است که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و مجموعه حکمرانی این کشور در برهه زمانی کنونی سعی دارند به هر شکل ممکن که شده، از وقوع این سناریو جلوگیری کنند و حتی اگر شده ورق را برگردانند و هژمونی آمریکا را احیا کنند.
در این چهارچوب، آن ها نگاهی جدی به یک استراتژی محوری در حوزه سیاست خارجی و امنیتی آمریکا دارند. استراتژی که بر پایه آن، مهار منطقه ای کشورهای رقیب و مخالف با آمریکا با هدف حفظ نظم جهانی مطلوب واشنگتن، در دستورکار است. از این رو، بیراه نیست که می بینیم در شرق آسیا برای مهار چین، آمریکا به تقویت پیوندهای خود با ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و البته کشورهای همسایه با چین چشم دارد. البته واشنگتن به طور خاص از طریق تقویت نظامی و سیاسی تایوان نیز سعی دارد تا به زعم خود یک دژ مستحکم را در محیط پیرامونی چین ایجاد کند. راهبردی که عینا در مورد دریای چین جنوبی نیز مورد توجه آمریکایی ها است.
در مورد ایران، آمریکا به شدت روی رژیم اشغالگر قدس و البته متحدان عربی خود حساب باز کرده است. در مورد روسیه، آمریکا سعی دارد تا اروپا را به وسط میدان بکشد و کنشگری آن در مهار کرملین را تقویت کند و افزایش دهد. در محیط پیرامونی خود نیز آمریکا سعی دارد کشورهای آمریکای لاتین و حتی کانادا را به تابع محض خودش تبدیل کند و می بینیم که اکنون آمریکایی ها همه جور تهدیدی را علیه ونزوئلا انجام می دهند و سعی در ساقط کردن نظام سیاسی آن با اهرم تبلیغات و حتی توسل به جنگ دارند. در این میان، آنچه واضح است، آمریکا این قدرت را ندارد که در تمامی جبهه ها، عینا به نتایجی برسد که برایش مطلوب است. زیرا از ظرفیت لازم و کافی برخوردار نیست.
این همان چیزی است که در سند امنیت ملی آمریکا که به تازگی منتشر شده نیز بازتاب یافته است. در عین حال، رویکردهای منافقانه آمریکا سبب شده تا حتی طیف متحدان این کشور نیز دیگر به آن اعتمادی نداشته باشند.
نظم آمریکایی بیش از هر زمان دیگری به موقعیتی سُست و ضعیف رسیده است در این فضا، ترامپیستها با جنجال و هیاهو، سعی دارند هرطور که شده فضایِ میدان را تغییر دهند. موضوعی که بعید به نظر می رسد راه به جایی ببرد.




نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.