۱. زر و سیاست اردشیر
اردشیر درازدست (اردشیر یکم هخامنشی، شاه سوم هخامنشی) پس از شکست در نبردهای مستقیم با یونانیها دریافت که همیشه نباید با نیزه و شمشیر وارد میدان شود. او راهی یافت که به جای رویارویی مستقیم، شکافهای داخلی دشمنان را پررنگتر کند و از اختلافها و رقابتهای آنان بهره ببرد. به همین ترتیب به اسپارت نزدیک شد و برایشان پول فرستاد تا علیه آتن بایستند. در جنگ پلوپونزی، ناوگان اسپارت با تکیه بر زر ایران بر آتن غلبه کرد؛ اردشیر زر داد و اسپارت شمشیر کشید و این ترکیب سرنوشت جنگ را دگرگون ساخت.
اعتلا بر اساس یگانگی و ایمان
اهالی اسپارت، مزدورانی بودند که بدون پیوند اعتقادی، صرفا با پول و پیمان به ایران پیوستند. امروز وقتی غربیها مقاومت منطقهای را «نیابتی» میخوانند، علتش همین بیگانگی و نداشتن درک اعتقادی است؛ ایران جریانهای همراه خود را بر اساس یگانگی و ایمان ارتقا میدهد و نه با مزدوری و اجبار. این تفاوت تاریخی و اعتقادی است که جریان مقاومت را از هرگونه برچسب نیابتی مصون میدارد.
۲. از شورش کوروش کوچک تا جاودانگی یونانیها
کوروش کوچک، برادر اردشیر دوم، تلاش کرد با جمعآوری یک سپاه مزدور یونانی نزدیک به دههزار از سراسر یونان، برادرش را از تخت پایین بکشد. این شورش شکست خورد و کوروش کشته شد، اما بخشی از همین یونانیها پس از ناکامی در دل ایران ماندند و به خدمت شاهنشاهی درآمدند، در پادگانها و شهرهایی مثل شوش و اصفهان سکونت یافتند و جزئی از ساختار قدرت ایران شدند. ایران رودخانهای خروشان و زمین حاصلخیز مقاومت است؛ دشمنان خسته و فرسوده بازمیگردند و آنانی که میمانند، ریشه در دل خاک ایران پیدا میکنند و جزئی از قدرت و استحکام آن میشوند، مانند آبی که زمین را سیراب و رودخانه را خروشانتر میکند و نشان میدهد ایران هم رود است و هم زمین؛ مقاوم، زنده و جاذب مثل زمین، جاری و سرزنده و خروشان مثل رودخانه.
۳. ایران، رود و زمین مقاومت
تاریخ پر است از مصادیقی که این مسیر را تأیید میکنند؛ جانشینان اسکندر و مغولانی که به ایران آمدند یا نابود شدند یا در دل فرهنگ و تمدن آن ریشه کردند و جزئی از جریان ایران شدند. ایران همیشه جایی بوده که مهاجمان یا فرو ریختهاند یا جزئی از آن شدهاند و این الگو قرنها تکرار شده است.
۴. تجربه تاریخی و یگانگی امروز
تجربه تاریخی امروز نیز بازتاب یافته است؛ مواجهه ایران با جریانهای مقاومت نیابتی نیست بلکه مبتنی بر یگانگی عقیده و تکلیف اخلاقی است. این یگانگی نه فقط پیوند تمدنی و ایمانی خلق کرده بلکه لایههای دفاعی مستحکم و عمیقی برای ایران ایجاد کرده است؛ دشمنان خسته و فرسوده بازمیگردند و آنانی که میمانند، خود جزئی از جریان ایران میشوند و قدرت آن را تقویت میکنند.
۵. حقانیت ایران و همبستگی منطقهای پس از ۷ اکتبر
پس از ۷ اکتبر، جهان شاهد شد که ایران در دفاع از فلسطین و مقابله با اسرائیل چه جایگاه حقانیت و پایدار دارد. رخدادهایی مانند حمله نابخردانه اسرائیل به قطر، نزدیکی بیشتر کشورهای عربی و همسویی افکار عمومی جهان با ایران را نشان داد. جریانهای مقاومت نه فقط برای توازن قدرت بلکه از دل باور و ایمان نیرو میگیرند و در دل گفتمان ایران جریان مییابند؛ مانند آبی که به رودخانه میپیوندد و آن را پرتوانتر میسازد.
۶. ماندن و اعتلای جریان مقاومت
ایران، رود ایمان و زمین مقاومت، همواره جریان خود را حفظ کرده است؛ مهاجمان یا فرو ریختهاند یا جزئی از آن شدهاند، و هر نیروی تازهای که به این جریان میپیوندد، قدرت و عمق آن را بیشتر میکند. همانطور که سپاه دههزار یونانی پس از ناکامی، بخشی از خود را در دل ایران جا گذاشت، امروز جریان مقاومت فرزندان غیرایرانی و غیرمسلمان را در دل خود جای داده است؛ این بار نه با مزدوری بلکه با اعتقاد، نه با زور و تزیور بلکه با ایمان و حقیقت.
ایران رودخانهای خروشان است که هر موجی را میپذیرد؛ هر قطرهای که به جریان آن میپیوندد، نه فرو میرود بلکه به قدرت و عمق رودخانه میافزاید. زمین ایران، حاصلخیز و پرتوان است؛ هر ریشهای و نژاد و فکری که در آن کاشته میشود، استوار میماند و جریانهای جدید مقاومت را تغذیه میکند. این سرزمین نه فقط مکان مقاومت است، بلکه تجسم یگانگی ایمان و تکلیف اخلاقی است؛ هر نیرویی که وارد آن شود یا بازمیگردد و خسته میشود، یا بخشی از جریان ایران و قدرت آن میشود و به این سان، رود و زمین ایران همیشه جاری، همیشه زنده و همیشه اعتلا یافته باقی میماند.



