دولت لبنان به ریاست "نواف سلام" نخست وزیر این کشور به تازگی در اقدامی قابل تامل، طرح خلع سلاح حزبالله را تصویب کرده است. البته گفته شده طرح ارتش این کشور برای پیشبرد موضوع مذکور نیز محرمانه باقی خواهد ماند. رویدادی که با بازتاب های گسترده ای رو به رو شده است. در این رابطه، مقام های ارشد حزبالله لبنان ضمن غیرمنطقی خواندن تصمیم کابینه نواف سلام تاکید کرده اند که به آن توجهی ندارند و در عین حال، گزینه خروج وزرای شیعی از دولت و همچنین اعتراضات خیابانی را برای خود محفوظ می دانند.
دبیرکل حزب الله لبنان شیخ نعیم قاسم نیز در چندین نوبت تاکید کرده که سلاح در دست مقاومت باقی خواهد ماند و این جنبش به هیچ وجه سلاح خود را تحویل نخواهد داد. با این همه، واضح است که دولت لبنان با تصویب طرح اخیر خود علیه سلاح مقاومت، به معنای واقعی کلمه یک گل به خودی را به نمایش گذاشته است. اقدامی که کاملا در راستای تضعیف منافع و امنیت لبنان است. این مساله از 3 منظر جای تامل دارد.
اول اینکه حامیان اصلی خلع سلاح مقاومت لبنان، رژیم اشغالگر قدس و دولت آمریکا و برخی رژیم های عربی منطقه نظیر عربستان سعودی هستند. بازیگرانی که همگی آن ها بر اساس تحربیات تاریخی نشان داده اند که کمترین اهمیتی را برای منافع و امنیت ملی لبنان قائل نیستند و صرفا این کشور را مطیع و سرسپرده می خواهند. حال اینکه دولت لبنان به جای توجه به منافع لبنان عملا به دنبال خلع سلاح اهرم های قدرت خود است، نشان می دهد که تا چه اندازه از واقعیت های میدانی این کشور پَرت است. چرا دولت لبنان باید مجری طرحی باشد که در نهایت، خودشان را در برابر بدخواهان و دشمنان خلع سلاح می کند؟
نکته دوم اینکه حزب الله لبنان یک جریان اصیل سیاسی و اجتماعی در لبنان است. جریانی که از حمایت های گسترده ای در لبنان برخوردار است و هیچگاه توانمندی های خود را برای تضعیف لبنان به کار نگرفته است. جهان هنوز اخراج صهیونیست ها از جنوب لبنان توسط حزب الله و یا سیلی محکم مقاومت به اشغالگران اسرائیلی در جریان جنگ ۳۳ روزه و همچنین رشادت های حزب الله در قالب تحولات دو ساله اخیر در سطح منطقه غرب آسیا را فراموش نکرده است. ورای همه این ها، بخش قابل توجهی از فعالیت های حزب الله در لبنان معطوف به منافع عمومی و نه لزوما محدود به مسائل نظامی و امنیتی است. از این منظر، اقدامات دولت لبنان علیه جریان مقاومت در این کشور، به چالش طلبیدن امنیت و ثبات داخلی لبنان است.
و مساله سوم اینکه باید از دولت لبنان و شخص نخست وزیر آن پرسید چرا وقتی لبنان با نقض مکرر آتش بس از سوی رژیم اشغالگر قدس رو به رو است و صهیونیست ها مدام تهدید می کنند که بار دیگر به لبنان حمله میکنند، این دولت بجای اینکه ظرفیت ها را برای تقابل با دشمن تقویت کند و آن را به دلیل تجاوزگریهایش مواخذه نماید، عملا در حال دادنِ پاس گل به آن است!
جدای از این ها باید پرسید چرا به دست خود در جبهه داخلی ایحاد بیثباتی می کند و چالش های تازه ای را برای این کشور ایجاد می کند؟



