سید مسعود شهیدی در یادداشتی برای زنده یاد دکتر احمد توکلی نوشت: سال ۱۳۴۸ در دانشگاهی که در آن روزگار دانشگاه پهلوی نامیده می شد با احمد توکلی آشنا شدم ، دانشگاه پهلوی هم مثل خود پهلوی وابسته به آمریکا بود ، قرار بود دانشگاه امریکائی ایران باشد لذا تحت کنترل دانشگاه پنسیلوانیا بود و نظامات آن را رئیس دانشگاه پنسیلوانیا مطابق با منافع آمریکا در ایران طراحی و ساماندهی می کرد . بین دو دانشگاه برنامه تبادل استاد و تبادل دانشجو هم وجود داشت استعدادهای درخشان می رفتند و دانشجویان فاسد الاخلاق و در حد اخراج می آمدند تا فضای دانشگاه پهلوی را امریکائی کنند ، در چنین فضائی احمد توکلی با شور و شوق فراوان با تعدادی دیگر از همفکران به گسترش فرهنگ اصیل اسلامی و ایجاد جریان فکری انقلابی در بین دانشجویان همت گماشته بود ، سرتا پای وجودش از عشق به اسلام و ارزش های اسلامی لبریز بود ، از اساتید بزرگی مثل شهید مطهری و سید حسین نصر که محبوب جبهه اسلام بودند برای سخنرانی دعوت می کردند ، پر عاطفه ، گرم ، پر تحرک ، شجاع و پر رابطه بود . با بزرگان روحانیت شهر شیراز مرتبط بود و با وجود نظارت ساواک بر اینگونه شخصیت ها ، دانشجویان علاقمند را به جلسات خانه آنها می برد . در مقابل جریان های سیاسی مارکسیست که در دانشگاه ها بسیار فعال بودند و در شرایطی که اسلام در دانشگاه در انزوا بود ، احمد توکلی با شجاعت و اعتماد به نفس پرچم اسلام انقلابی را به اهتزاز در آورده و خطرات آن را به جان خریده بود . بالاخره در سال آخر مهندسی برق با دستور ساواک از دانشگاه اخراج شد و سال های زندان آغاز شد . در هر فرصتی برایش فراهم می شد با کمک علمای انقلابی قم و تهران به ترویج و تقویت و گسترش جبهه مبارزاتی حاج آقا روح الله (ره) می پرداخت ، زندگیش سراسر وقف مبارزه با رژیم وابسته و ترویج اسلام بود ، او و دوستان مبارزی مثل مرحوم فرشیدی در توزیع اعلامیه های امام در سراسر کشور نقش فعالی داشتند . پس از پیروزی انقلاب و شروع بحران ها و توطئه های اولیه آمریکا و گروهک های وابسته ، برای حفاظت از نظام تازه تأسیس که هنوز هیچ نهاد دفاعی نداشت در مرکزیت کمیته انقلاب اسلامی بهشهر که در آن مقطع نقش سپاه را داشت به مبارزه با دشمنان انقلاب پرداخت . پس از تصویب قانون اساسی و تأسیس نهادهای حکومتی به عنوان نماینده بهشهر وارد مجلس شد و در این مرحله به تدریج متوجه خطر بزرگی شد که انقلاب را تهدید می کرد ، خطر ایجاد انحراف در الگوی اقتصادی و خطر نفوذ جریان پر قدرت مارکسیستی در کارخانه ها ، با وجود آنکه رشته تحصیلی اش مهندسی الکترونیک بود ولی مبارزه در میدان اقتصاد را در اولویت برنامه های خود قرار داد ، شهید رجائی او را به عنوان وزیر کار به بنی صدر معرفی کرد که با مخالفت بنی صدر مواجه شد ، با سقوط بنی صدر ، در دولت اول مهندس موسوی وزیر کار و سخنگوی دولت شد ولی به تدریج در جلسات کابینه ، خطر الگوی اقتصاد دولتی را احساس کرد و شجاعانه مخالفت با آن را آغاز نمود ، در آن زمان آقای ها شمی به عنوان رئیس مجلس و آقای مهندس موسوی نخست وزیر و اکثر وزرای اقتصادی تحت تأثیر فضای عمومی جامعه دانشگاهی ، اقتصاد دولتی را الگوی نجات بخش کشور می دانستند ، قانون اساسی با الگوی اقتصاد دولتی مخالف بود و حضرت امام (ره) نیز بارها با الگوی اقتصاد دولتی مخالفت کرده بودند و علمای قم هم الگوی اقتصاد دولتی را مخالف با الگوی اقتصاد اسلامی می دانستند و لذا گفتگوهای بسیاری در سطح کشور شکل گرفت ، حضرت امام (ره) با توجه به شرایط جنگ که اولویت اول کشور بود و با توجه به جایگاه آقای هاشمی در مدیریت جنگ و نقش دولت در اداره امور جامعه ، وظیفه اصلی را پیشگیری از تضعیف دولت و پیشگیری از انتقادات تند دانستند تا وحدت جامعه حفظ شود .
آقای توکلی مطالعه مباحث نظری در باب اقتصاد را در دستور کار خود قرار داد و جزوه « ریشه ها را بخشکانیم» اولین محصول مطالعات اقتصادی او بود .
ایشان اطمینان یافته بود که اقتصاد دولتی ریشه فساد دولتی است و سعی داشت این خطر را با استدلال و مستندات قانع کننده به جامعه نخبگانی انتقال دهد . گاه با مشاهده جلوه های فساد اقتصادی ناشی از اقتصاد دولتی که در دستگاه های اجرائی مشاهده می کرد طاقت از کف می داد و همچون ابوذر فریاد اعتراضش بلند می شد . اگرچه تشخیص اش حق بود و خطر فساد اقتصادی در دستگاه های اجرائی بسیار جدی بود ولی از آنجا که خطر جنگ بسیار بزرگ تر از خطر اقتصاد دولتی بود امام حکیم انقلاب مخالفان اقتصاد دولتی را به رعایت مصلحت بزرگتر سوق می دادند .
با پایان جنگ و تغییر قانون اساسی و تغییر دولت و ارائه شدن سیاست های تعدیل اقتصادی برای ساختن خرابی ها که نقش مردم در اقتصاد را پر رنگ می کرد ، آقای توکلی خاطرش از بابت اقتصاد تا حدودی آسوده شد و برای تحصیل در رشته اقتصاد که مورد نیازش شده بود کمر همت بست با پشتکار و موفقیت قابل تحسین پیش رفت و با مدرک دکترا به ایران بازگشت . اما در ایران با واقعیت جدیدی مواجه شد . دیدگاه اقتصادی آقای هاشمی و وزرای اقتصادی ایشان که همان وزرای اقتصادی دولت قبل بودند ، نه فقط از دایره اقتصاد دولتی خارج شده بود بلکه با نوعی چرخش ، الگوی اقتصاد سرمایه داری یا نئو لیبرال در دستور کار قرار گرفته بود . شکست الگوی اقتصاد دولتی در شوروی و فروپاشی آن ، در بسیاری از دولت ها موجب بازنگری و گرایش به نظام اقتصاد غرب شده و در ایران هم در تغییر الگوی دولت نقش داشته است . الگوی اقتصادی جدید دولت ، متمرکز بر توسعه اقتصاد از طریق رشد سرمایه داران و کمرنگ کردن منافع مستضعفان و محرومان بود . این الگوی مورد حمایت بانک جهانی با حذف عنصر عدالت از اقتصاد ، زمینه ساز رشد سریع سرمایه داران و رشد سریع توسعه می شد و لذا برای دولت هاجذابیت داشت ولی اولا طبقات محروم زیر چرخ توسعه له می شدند و ثانیا فساد های کلان در بخش نیمه خصوصی نیمه دولتی گسترش می یافت .
آقای توکلی برای مبارزه با این الگوی غربی کمر همت بست و با شجاعت وارد میدان شد ، این بار مستقیما با آقای هاشمی روبرو بود .
این بار هم تأکیدات مکرر رهبر حکیم انقلاب بر اصل عدالت و تأکیدات مکرر بر ضرورت مقابله با فساد اقتصادی ، و اختصاص نامگذاری هر سال به اینگونه موضوعات ، دلگرمی بیشتری به آقای توکلی می داد .
در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری ، آقای توکلی کاندیدا شد و برخلاف تصور آقای هاشمی ، حدود پنج میلیون رأی آورد و معلوم شد سخن او از سوی بخشی از جامعه پذیرفته شده . افت سرمایه اجتماعی آقای هاشمی طرف چهار سال نشان از نارضایتی مردم از این الگوی اقتصادی جدید داشت که فشار بیشتری را بر قشر محروم وارد می کرد .
آقای توکلی ، در دوران آقای هاشمی و در دوران آقای خاتمی که الگوی اقتصادی نئو لیبرال و کارشناسان اقتصادی نئولیبرال حاکم بر دولت بودند ، مبارزه شجاعانه فرهنگی با الگوی اقتصاد نئو لیبرال و فساد های اقتصادی دستگاه های دولتی و نیمه دولتی را با شدت بیش از گذشته ادامه داد و بارها با شکایت سرمایه داران جدید و دولت ها ی حامی آنها به دادگاه رفت . از آنجا که او به این سخن رهبر حکیم انقلاب ایمان داشت که با دستمال کثیف نمی توان شیشه کثیف را پاک کرد ، تا پایان عمر از خود مراقبت کرد و یکی از قهرمانان پاکدستی و ساده زیستی کشورما بود ، او در تمام سالهای عمرش دیده بان دلسوز و وظیفه شناس مرزهای عدالت اقتصادی و هشدار دهنده مفاسد اقتصادی بود و با صداقت و شجاعت و دلسوزی به این وظیفه خطیر عمل می کرد .
بر اساس همین ویژگی ها بود که از سوی مقام معظم رهبری به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام در آمد و با همین مسئولیت مهم ، عمر پر برکتش پایان یافت و خانواده اش مورد لطف و محبت مقام معظم رهبری قرار گرفتند . حتی آنها که از نظر فکری و سیاسی در جبهه مخالف او بودند ، صداقت ، دلسوزی ، پاکدستی ،ساده زیستی و شجاعت او در مبارزه با فساد را ستوده اند .
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکوئی نبرند
قهرمان پاکدستی و مبارزه با فساد
4040504112 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار


