مخاطبان «الف»، نظرات خود را ذیل یادداشت «بیاعتمادی استراتژیک؛ وقت بازنگری در رابطه با روسیه فرا رسیده است» بیان کردند که تعدادی از آنها را میخوانید:
* شاید روسیه شریک روزهای سخت نباشد اما بی شک میتوان گفت که امریکا و غرب دشمن اصلی ایران هستند.
* ما باید به سیاست نه شرقی و نه غربی برگردیم. از شرق همان خسارات بر ما تحمیل می شود که از غرب شده است.
* شعار اصلی این انقلاب از ابتدا «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» بوده است خواه آمریکا دشمن اصلی ما بوده باشد یا نبوده باشد باز توفیری در تایید شعار نه شرقی نه غربی حاصل نمی گردد. اگر انقلاب اسلامی بر اساس مستندات تاریخی مستدل نه غربی را تجویز نموده است به طریق اولی نه شرقی را هم تجویز نموده است و نمی شود یکی را بپذیریم و دیگری را نپذیریم. خوشبختانه الف هر چند دیر اما با انتشار این مطلب شهامت و شجاعت خودش را به نسبت به اثبات رسانده است.
* اینقدر دنبال حاشیه ها نباشید با طناب مذاکره ای که غرب برای شما پهن کرده بارها رفتید تکرار کردید و بارها تحریم کردن و باز ادامه دادید و آخرش رسیدید به حمله آنان آن وقت امدید از کشورهای دیگر با ما صحبت می کنید؟ بیدار شوید.
* شرقی ها تحریم و تهدید و جنگ نمی کنند اما غربی ها چنین می کنند فهم این مطلب خیلی سخت نیست !
* به تعبیر دیگر می توان گفت اگر بخواهیم از این شریک متزلزل عبور کنیم، چه گزینه های دیگری داریم؟ چه کسی به ما در این ابعاد کمک نظامی می کند؟ اصلا چه کشورهایی ظرفیت تامین جنگنده دارند؟ کدامیک از آنها اصلا سلام ما را جواب می دهند؟ گزینه های زیادی برای بازی نداریم. اصلا روسیه بد! آیا می توانیم سراغ چین و فرانسه و ... برویم؟
* روسیه هیچگاه «شریک استراتژیک» نبوده، نیست و نخواهد بود. تنها راه ایجاد تعادل و موازنه در سیاست خارجی است.
* آیا شما فکر می کنید که چین و روسیه به ایران تسلیحات و هواپیمای جنگی خواهند فروخت؟ چین و روسیه از ایران به عنوان کارت بازی استفاده کرده و خواهند کرد.
* اولا روسیه قرار نبوده و نیست که در جنگ کنار ما باشد. دوما اینکه ایران انتخابهای متعدد ندارد که اگر روسیه نشد ، جای دیگر . مجبوریم با روسیه و چین کار کنیم تا تنها نباشیم .
* روسیه و چین متحد استراتژیک ما نبوده اند و اصولا نمی توانند باشند چون آنها اصلا از جنس ما نیستند ولی این دلیل هم نمی شود که رابطه خودمون را با این کشورها کمرنگ کنیم، مثلا الان چین از ما نفت میخرد که این هم به نفع چین هست و هم به نفع ایران، روسیه در مجامع بین المللی قاطعانه حمله آمریکا و اسرائیل را محکوم کرد و از ایران دفاع کرد که این هم به نفع روسیه هست و هم به نفع ایران و بسیاری موارد دیگر. به این میگن بازی برد برد نه برجام.
******
گزارش «صلح مثل بمب از آسمان فرو نمی ریزد !» با نظرات و واکنش همراهان «الف» مواجه شد:
* قدرت صلح می آورد. موشک باران قدرتمند ایران سبب شد امریکا و اسرائیل برای اتش بس التماس کنند البته اگر قویتر بودیم و موشک قاره پیما و کلاهک هسته ای داشتیم اصلا جرات تعرض به ایران را نداشتند.
* این بار نوبت ماست که امریکا و اسراییل را غافلگیر کنیم نه اینکه برای بار سوم منتظر حمله از سوی آنها باشیم و سپس بخواهیم دفاع بکنیم.
* کره شمالی کشوری کوچک با 13 میلیون نفر جمعیت با داشتن موشک های هایپرسونیک قاره پیما و بمب اتم بازدارندگی ایجاد کرده که امریکا حتی جرات تهدید این کشور را ندارد چه برسه به حمله ! کره شمالی اگر قدرت هسته ای نبود تا حالا توسط امریکا از روی نقشه کره زمین محو شده بود.
* با یک متغییر نمی توان تحلیل کرد. بهتر است نگاهی به تئوریهای روابط بین الملل بیاندازید. اصلا موضوع علوم سیاسی قدرت است . در ضمن زدن پایگاه آمریکا باعث پایان جنگ فعلی شد و موشک باران موازنه ایجاد کرد منتهی موقت . اگر بمب اتم داشته باشیم این موازنه طولانی خواهد بود.
* 20 سال مذاکره کردید تا حسن نیت به دشمن بمب اتم دار بدهید که دنبال بمب اتم نیستید اما در جواب شما هم تحریم کردن بارها و هم جنگ کردن در حالی که نقشه اول و آخر آنان براندازی و تجزیه هست و هنوز برخی تصمیم گیری که غربگرا هستند می گویند مذاکره شود جمهوری اسلامی به خود بیا.
* از دشمن نمی توان انتظار داشت دست به جنایت نزند بلکه بايد قوی بشوی که دشمن جرأت حمله نداشته باشد وهم حمله کرد او را از حمله اش پشيمان کنی.
* درمان همه این زورگوییها علیه ایران، سلاح هسته ای است و گرنه از تجاوز دست بردار نخواهند داشت.
* همچنانکه کشورهای غربی برای محافظت از کشورشان صدها بمب هسته ای دارند ما هم برای محافظت از کشورمان باید بمب هسته ای بسازیم .
* مسلح بودن به سلاح اتمی ازهر چیزی ضروری تره! اگه حمله اتمی به ایران می شد؛کی و چی بجز سلاح اتمی میتونست پاسخشو بده؟ اگه بمب اتم بده چرا دشمن داره وبرای چی ساخته؟!
* حملات به تاسیسات هسته ای صلح امیز ایران و منازل مسکونی و شهادت زنان و کودکان و غیرنظامیان و دانشمندان نشان داد که در دنیای امروز قانون جنگل حاکم است .بــــرو قـــوی شو اگر راحـت جهان طلبی ، که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است.
******
یادداشت «تصمیم سازی تلویزیونی در سیاست خارجی و امنیت ملی!» با نظرات متعدد کاربران همراه شد که تعدادی از آنها را میخوانید:
* می خواهی کسی را تخریب کنی از او بد دفاع کن! این جمله وصف حال این روزهای صدا و سیما است .
* وقتی صدا و سیما در کنترل یک جریان خاص است و این جریان هیچگونه انتقاد، تذکر و اصلاحی را بر نمی تابد و مرغش همیشه یک پا دارد، ایران اینترنشنال، منو تو...... پا گرفته و کنترل جریان خبر و افکار مردم را در دست می گیرند.
* لطفا کارشناسان صدا و سیما رو بخاطر حمایت از نیروهای مسلح ملامت نکنیم - در آن زمان همه ملت ایران از جمله کارشناسان خواهان پاسخ محکم ایران بودند - این نوع در خواست ها از مجریان رسانه ها در همه کشورها معمول است.
* با جرأت می توان گفت که برخی مواقع سخنان مجریان صدا و سیما به نفع مملکت نیست.
* نظرات نویسنده محترم بسیار حائز اهمیت و درخور توجه ویژه از سوی مسئولان رسانه ملی مورد انتظار است. وقتی جناب آقای دکتر عطاءالله مهاجرانی در گفتار پایانی در ارتباط زنده با برنامه راهبرد شبکه یک سیما از به کارگیری نخبگان در صدا و سیما سخن می گویند و حتی صدا و سیما را جلوتر از دولت و سایر دستگاه ها نام می برند دقیقا ناظر بر همین بروز احساسات آنی و هیجانی و غیرقابل کنترل مجریان و گویندگان صدا و سیما در مواجهه با حوادث پیش آمده مانند حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران است در حالی که وجود نخبگان در مراکز حساسی مانند رسانه ملی تصمیم ساز تصمیماتی منطقی و سنجیده به دور از فضای غلبه احساسات بر منطق و خرد است.
* در صدا و سیما فقط هیجان و احساسات غالب است و متاسفانه تدبیر در برنامه ها کمتر دیده می شود.
* ایجاد غرور کاذب و دست کم گرفتن دشمن نیز از عارضه های صدا و سیمای احساسی است.
* باید جایگاه و وظایف مجری تعریف شود و مجریان برنامه ها در جایگاه کارشناس ظاهر نشوند.
* صدا و سیما نفوذ ندارد چون بینندگانش را از دست داده است.
* اگر صدا و سیما بینندگانش را از دست داده چرا این همه واکنش به برنامه های آن مطرح می شود؟



