به گزارش الف؛ وبگاه میدل ایست مانیتور در گزارشی به این مساله می پردازند که تجاوزگری اخیر آمریکا و اسرائیل علیه ایران، به جای اینکه به جلوه ای از پیروزی راهبردی آن ها در برابر ایران تبدیل شود، عملا سقوط راهبردهای آنها در برابر تهران را به همراه داشت و موقعیت ایران در معادلات منطقه ای و بین المللی را بیش از پیش تقویت کرد.
میدل ایست مانیتور در گزارش خود می نویسد:
«مدتی قبل، خاورمیانه شاهد یکی از شدیدترین رویاروییهای نظامی دهههای اخیر بود: جنگی تمامعیار میان ایران و اسرائیل که معادلات منطقهای را به شکلی غیرقابل پیشبینی دگرگون ساخت. این درگیری که با هدف تضعیف محور مقاومت به رهبری ایران و تثبیت هژمونی منطقهای اسرائیل آغاز شد، برخلاف انتظارات واشینگتن و تلآویو، نتایجی معکوس در پی داشت. تجاوز نظامی اسرائیل به ایران نهتنها جایگاه ژئوپلیتیک آن را تقویت نکرد، بلکه کشورهای عربی را از مسیر عادیسازی روابط با تلآویو دور و به سمت تعامل با ایران سوق داد. این تحولات، پیامد مستقیم سیاستهای یکجانبه و فاقد درک درست از پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی منطقه است.
اقدام تجاوزکارانه اسرائیل علیه ایران، موجی از خشم عمومی در جهان عرب برانگیخت. کشورهایی مانند امارات و بحرین، که پیشتر در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل گام برداشته بودند، اکنون تحت فشار افکار عمومی برای بازنگری در این سیاستها قرار گرفتهاند.
تحلیلگران معتقدند این روند، حاصل بیتوجهی سیاستگذاران اسرائیلی و آمریکایی به واقعیتهای اجتماعی و سیاسی منطقه است. آن ها اکنون با یک سناریوی ناخواسته رو به رو شده اند: نزدیکی بیشتر کشورهای عربی به ایران و افزایش مشروعیت دیپلماتیک تهران.
یکی از پیامدهای غیرمنتظره جنگ، تمایل فزاینده کشورهای عربی به تعامل دیپلماتیک با ایران است. گزارشها حاکی از آغاز گفتوگوهای محرمانه میان تهران و کشورهایی مانند عربستان، قطر و عمان برای احیای روابط سیاسی و گسترش همکاریهای اقتصادی است. این تغییر رویکرد، بهویژه در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس، نشانهای از درک تازه از لزوم موازنه در روابط منطقهای است.
در این میان، تغییر سیاست عربستان سعودی قابل توجه است. پس از سالها رقابت شدید با تهران، ریاض دریافته که تداوم تقابل، بیش از آنکه امنیت ایجاد کند، به انزوای دیپلماتیک میانجامد. مذاکراتی که پیشتر متوقف شده بودند، اکنون با جدیت از سر گرفته شدهاند.
در مجموع، راهبردهای تهاجمی آمریکا و اسرائیل نهتنها ایران را تضعیف نکرده، بلکه باعث تقویت جایگاه دیپلماتیک آن شده است. تهران نیز با بهرهگیری از این فرصت، خود را بهعنوان شریک قابلاعتماد برای کشورهای عربی مطرح کرده است. کشورهایی که به دنبال کاهش وابستگی به قدرتهای غربی و بازتعریف جایگاه خود در خاورمیانهای نو هستند.
آمریکا، بهعنوان پشتیبان اصلی اسرائیل در جنگ اخیر با ایران، نقشی محوری در طراحی و اجرای عملیات نظامی ایفا کرد. اما این حمایت، که با هدف تثبیت هژمونی منطقهای ایالات متحده انجام شد، پیامدهایی معکوس در پی داشت. سیاستهای یکجانبه و نادیدهگرفتن پیامدهای انسانی جنگ، جایگاه دیپلماتیک آمریکا را در میان متحدان قدیمیاش بهشدت تضعیف کرده است. کشورهایی مانند مصر و اردن اکنون در حال متنوعسازی روابط خارجی خود هستند تا وابستگی به واشینگتن را کاهش دهند.
این خلأ اعتماد، به قدرتهایی چون چین و روسیه فرصت داده تا در عرصهی دیپلماسی منطقهای نقشآفرینی فعالتری داشته باشند. موضوعی که نشاندهندهی شکست راهبردی آمریکاست. شکست ناشی از تکیه بیش از حد بر قدرت نظامی و بیتوجهی به پیچیدگیهای منطقه.
آنچه پس از جنگ ایران و اسرائیل در حال شکلگیری است، خاورمیانهای چندقطبی است که در آن، هیچ قدرتی نمیتواند بهتنهایی هژمونی داشته باشد. ایران، با تمرکز بر دیپلماسی فعال و حمایت از آرمان فلسطین، جایگاه خود را در منطقه تقویت کرده است. در حالیکه اسرائیل، با وجود تکیه بر قدرت نظامی، در انزوای دیپلماتیک قرار گرفته است.
یکی از ویژگیهای مهم این خاورمیانهی نو، افزایش ابتکار عمل کشورهای عربی در سیاست خارجی است. آنها دیگر صرفاً بر حمایت غرب تکیه نمیکنند، بلکه بهدنبال ایجاد توازنهای جدید هستند. با وجود چالشهایی چون اختلافات تاریخی و رقابتهای اقتصادی، این رویکرد میتواند به کاهش تنشها کمک کند.
جنگ اخیر پرده از این واقعیت برداشت: سیاستهای تهاجمی و کوتهنگر آمریکا و اسرائیل، باعث تقویت رقبای آنان شده است. این تحولات زنگ هشداری برای تصمیمسازان غربی است. ادامهی مسیر فعلی نهتنها نتیجهای ندارد، بلکه انزوا و کاهش نفوذ آن ها را بهدنبال خواهد داشت. خاورمیانهای که امروز در حال ظهور است، برخلاف نسخهی مطلوب واشینگتن و تلآویو، نمودی از مقاومت منطقه در برابر مداخلات بیرونی و سیاستهای یکجانبه است.»



