به گزارش فارس، ۱۴ اسفند علاوه برآغاز هفته احسان و نیکوکاری، سالروز تأسیس کمیته امداد امام خمینی (ره) به دستور آن حضرت در سال۱۳۵۷ شمسی است. در این گزارش مروری میکنیم به برخی از رویدادها و اتفاقاتی که در گذشتههای دور و نزدیک، در تاریخ ۱۴ اسفند رخ داده است.
آغاز قیام مردمی سربداران خراسان علیه نیروهای خونخوار مغول (۷۳۸ قمری)
پس از ۱۲۰ سال چیره شدن قوم مغول بر ایران و بسیاری از مناطق آسیا، قیامی مردمی در باشتین و سبزوارِ خراسان علیه ظلم و تعدّی حاکمان مغول و عاملان مزدور آنان به وقوع پیوست. این نهضت که به قیام سربداران شهرت یافت، از لحاظ وسعت بزرگترین و از نظر تاریخی مهمترین جنبش آزادیبخش خاورمیانه در قرن هشتم هجری بود. تلاش پیگیر رهبران آزاده و متدیّن این قیام، منجر به تشکیل حکومت مستقل ملی و شیعه مذهب ایرانی در خراسان شد. مهمترین ویژگیهای این حکومت عبارت است از: تنفّر و انزجار از عنصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیّع امامی.
نخستین حاکم سلسله سربداران، عبدالرزاق باشتینی بود که به مدت دو سال و چهار ماه حکومت کرد. پس از وی برادرش وجیهالدین امیرمسعود به حکومت رسید. امیرمسعود با این که در مردم داری و مبارزه با حاکمان مغول و تثبیت حکومت سربداران، دارای موفقیتهای بالایى بود، ولی به خاطر اختلاف با شیخ حسن جوری رهبر روحانی نهضت سربداران و توطئه در قتل او، پایگاه مردمی خویش را از دست داد و حکومتش به تدریج رو به افول رفت. به همین جهت سپاهش در نبرد با امرای مازندران متحمل شکست و خود کشته شد. پس از مرگ امیرمسعود، ۱۰ نفر دیگر از این سلسله به حکومت رسیدند که معروفترین آنها عبارتند از: شمسالدین علی، خواجه یحیى کرابی و خواجه علی مؤیّد.
فقیه نامور، شیعه شهید اول، معاصر با خواجه علی مؤیّد بود که در پی دعوت خواجه از وی، کتاب شریف «للُّمْعَةُ الدَّمِشقیّه» را در فقه امامی تدوین و به همراه نمایندهای به سوی خواجه علی مؤیّد در سبزوار فرستاد. سرانجام در پی هجوم امیر ولی به سبزوار و محاصر چهار ماهه این شهر در سال ۷۸۳ قمری، خواجه علی مؤیّد، دست نیاز به سوی تیمور لنگ گورکانی دراز کرد، و از او یاری خواست. با تسلیم شدن خواجه علی مؤیّد به تیمور لنگ، پرونده حکومت سربداران نیز برای همیشه بسته شد و منطقه خراسان پس از ۴۶ سال رهایی از یوغ استعمارِ مغولان، مجدداً مقهور و مغلوب آنان شد.
مرگ ژوزف استالین رهبر دیکتاتور اتحاد جماهیر شوروی سابق ۱۹۵۳ میلادی
ژوزف ویساریونوویچ جوگاشویلی موسوم به استالین دیکتاتور خونریز شوروی سابق، در ۲۱ دسامبر ۱۸۷۹میلادی در شهری نزدیک تفلیس در گرجستان به دنیا آمد. وی در حین تحصیل به علت فعالیتهای سیاسی از کالج الهیات تفلیس اخراج شد. استالین در ۱۹ سالگی به سازمان زیرزمینی و مخفی سوسیال دموکرات مارکسیست تفلیس پیوست و پس از دستگیری بارها از زندان گریخت. استالین از سال ۱۹۰۲میلادی به بعد به مدت ۱۵ سال در حال تبعید و زندان بود و حتی پنج بار از تبعیدگاه سیبری فرار کرد.
وی در سال ۱۹۰۵میلادی با لنین آشنا شد و به عنوان نماینده مخفی بلشویکها عازم گرجستان شد. او در ۱۹۱۷ میلادی همراه با لنین، انقلاب موفق بلشویکی را به پیروزی رساند و از طرف لنین به وزارت کشور روسیه منصوب شد. استالین در سال ۱۹۲۲میلادی به جانشینی لنین که به علت بیماری توان انجام کار نداشت برگزیده شد و از این تاریخ به بعد، استالین با قبضه کردن تشکیلات حزب کمونیست به تدریج قدرت را به دست گرفت. در اواخر سال ۱۹۲۲میلادی، استالین برای اینکه رهبری بیمدعی شوروی را به دست بگیرد، لنین را به عنوان استراحت، معالجه و در واقع برای دخالت نکردن در امور، به شهر کوچک گورکی در پنجاه کیلومتری مسکو منتقل و ارتباط او را با خارج به تدریج قطع کرد.
در این زمان، لنین یادداشتی برای رهبران حزب کمونیست شوروی نوشت و در آن خواستار برکناری استالین از مقام دبیرکلی حزب شد اما مزدوران استالین مانع رسیدن این نامه به دست شورای مرکزی حزب کمونیست شدند به طوری که این یادداشت، ۳۰ سال پس از مرگ استالین و در واقع ۶۰ سال پس از نگارش آن، افشا شد. استالین، پس از مرگ لنین در ۱۹۲۴میلادی حاکم مطلق شوروی شد. از لحظه مرگ لنین هر دستور استالین واجب الاجرا بود و در این راه هرگونه مخالفتی را با کشتار مردم و حتی بزرگان و افراد برجسته پاسخ میداد. استالین پس از مرگ لنین، یاران و همکاران نزدیک خود را که رقبای بالقوه خود تشخیص میداد، یکی پس از دیگری از مقامات حزبی و دولتی برکنار کرد. وی در سال ۱۹۲۷ میلادی نخستین برنامه پنج ساله اقتصادی شوروی را با هدف اشتراکی کردن کشاورزی و ایجاد واحدهای بزرگ صنعتی آغاز کرد و میلیونها دهقان روسی را که حاضر نبودند با رها کردن زمین خود، در مزارع دولتی و اشتراکی کار کنند، قتل عام کرد.
در دهه ۱۹۳۰ میلادی و همگام با تأسیس سازمان پلیس مخفی میلیونها نفر به سیبری و اردوگاههای کار اجباری تبعید شدند. در این دهه، سازمان پلیس مخفی شوروی به عنوان منفورترین و سهمناکترین سازمانهای پلیسی جهان، تقریباً از تمامی اقشار جامعه و حتی بسیاری از مقامات میانه رو حزب کمونیست شوروی سابق را به جوخه آتش سپرد. در جریان این تصفیهها، عدهای از برجسته ترین فرماندهان ارتش سرخ نیز دستگیر، محاکمه و تیرباران شدند و تعمیم این تصفیه تا ردههای پایین افسران ارتش سرخ، توان نظامی شوروی را در آستانه جنگ دوم جهانی ضعیف کرد. واژه سیاسی استالینیسم، بیانگر اختناق هولناک سالهای زمامداری استالین به ویژه در دهه ۱۹۳۰میلادی است.
استالین از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ میلادی جنگ علیه آلمان را رهبری کرد و با شرکت در کنفرانس تهران و یالتا نفوذ قابل ملاحظهای برای شوروی در اروپا و سازمان ملل کسب کرد. استالین در سالهای پس از جنگ سیاست دوری از غرب را در پیش گرفت که بعدها به سیاست پرده آهنین معروف شد. ژوزف استالین سرانجام در پنجم مارس ۱۹۵۳میلادی پس از عمری جنایت و خونریزی، در ۷۴ سالگی درگذشت و بسیاری از مردمان را از شرّ خویش راحت کرد. از آثار معروف استالین میتوان از کتابهای مسائلِ لنینیسم، اساس لنینیسم، تاریخ اتحادیه حزب کمونیست و رسالههای راه قدرت، وظیفه جوانان، امپریالیسم عالیترین مرحله کاپیتالیسم و جنگ آزادی ملی نام برد. پس از ژوزف استالین، نیکیتا خروشچف به زمامداری شوروی رسید.
حمله گارد بنی صدر و منافقان همدست او به مردم مسلمان وانقلابی (۱۳۵۹شمسی)
پس از انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری اسلامی ایران، وی درصدد حذف نیروهای انقلابی بود که پس از اشغال لانه جاسوسی آمریکا، به عنوان نیروهای خط امام متشکل شده بودند. ولی تحولات جنگ، موقعیت را برای بنیصدر و تحقق اهداف سیاسی او دشوار کرد. او میخواست با خاتمه دادن جنگ مورد حمایت غرب قرار گیرد و همچنین با بهرهگیری از اهرمهای مختلف، حمایت مردم را به خود جلب کند. باوجود تلاشهای بنیصدر در سازماندهی ارتش و اجرای عملیات نظامی به منظور کسب پیروزی سیاسی نظامی، این اقدامات با شکست و ناکامی همراه شد. این ناکامی وی، برنامههای دیگری را پیش روی نیروهای شناخته شده مخالف نظام قرار داد. در این روند، حادثه ۱۴ اسفند در دانشگاه تهران، نشانه سرفصل جدیدی از تلاش ضد انقلاب در داخل کشور محسوب میشد.
در این روز و در ادامه دشمنیهای بنیصدر و گروهک ضدانقلاب منافقین با یاران اصیل امام خمینی (ره) و نظام جمهوری اسلامی، در مراسمی که به مناسبت سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق در دانشگاه تهران برگزار شده بود، بنیصدر در سخنرانی خود، به شخصیتهای انقلاب و نهادهای انقلابی توهین کرد و در راستای اهداف استکبار جهانی سخن راند که با اعتراض امت انقلابی مواجه شد. پس از آن گارد شخصی بنیصدر و منافقان مسلح طی یک برنامه از پیش تنظیم شده، به دستور بنیصدر، به مردم انقلابی حمله کرده و گروه بیشماری را زخمی و دستگیر کردند. این حادثه منجر به وقوع حوادث و رخدادهایی شد که سرانجام منتهی به درگیری مسلحانه در داخل کشور و در نهایت شکست ضد انقلاب و حذف آنها از صحنه سیاسی شد.