چند روز قبل همسر شهید محمد بلباسی، شهيد مدافع حرم متني در شبکههای اجتماعي منتشر كرده كه موجب بحثهای فراواني شد.
در نوشته ايشان آمده است «چه اتفاقي افتاد؟ بهعنوان همسر شهيدي كه بارها و بارها مصاحبه دادم بايد بگم كه يا مصاحبههایی كه انجام دادم سانسور شد يا همونجا گوشزد میکردند كه به خاطر شان شهيد خيلي چيزها رو نگم مثلاً میپرسیدند كه از نماز شبهایی كه شهيدتون مي خوندن برامون بگين ميگفتم تا زمان شهادت نديدم كه بخونن چون اونقدر خسته بود كه با بدبختي براي نماز صبح بيدارش میکردم يا سانسور میشد يا سمتوسوی مصاحبه رو عوض میکردن».
نوشته همسر شهيد بلباسي رونمايي از واقعيت تلخي است كه متأسفانه در دهههای اخیر بر افكار و نگرش برخي مسئولان فرهنگي و برنامهسازان كشور وجود داشته و تا به امروز نیز ادامه یافته است.
واقعیت حاکم این بوده: ساختن تصويري بسيار آرماني و ماورايي از شهدا كه از دوران كودكي تا لحظه شهادتگویی در جهاني ديگر زندگي میکردند و با همسالان و جوانان ديگر تفاوتهای مهم و اساسي داشته و اگر گفته نشود ناممکن بلکه بسیار سخت است كه انسانهای عادي بتوانند به مقام و جايگاه آنها برسند.
خلق شخصیتی اینچنین از شهدا قطعاً در نهايت منتج به معرفي الگوهاي غيرواقعي و فانتزي به جامعه میشود كه آنچنان دور از دسترس است كه شوق و رغبتي در نسل جديد براي رسيدن به آنها ايجاد نمیکند. در اين صورت هم به جامعه، هم به شهيد و هم به نسل جديد ظلم میشود و نبايد انتظار داشت چنين تصويري قدرت چنداني براي تأثیرگذاری بر افكار عمومي داشته باشد.
برخی کاربران شبکههای اجتماعی در توضیح نوشته همسر شهید بلباسی به نکات جالبی اشارهکرده بودند.
یکی از کاربران نوشته بود «چرا رسانههایمان توان جذب مردم به دینداری استاندارد را ندارند؟ چرا جوانانمان جذب تریبونهای رسمی نظام نمیشوند؟ پرواضح است چون... تصاویری سانسور شده و البته معوج از واقعیات را منتشر میکنند...».
کاربر دیگری گفته بود «کاش دستاندرکاران فرهنگ و رسانه میفهمیدند آن چیزی که شهدا و راهشان را جذاب میکند فقط نماز و روزه و مناجات شبانه نیست. همین سبک زندگی سالم، محبت به خانواده، ادب و احترام به بزرگترها، دوستیهای صادقانه، تلاش برای کسب حلال و مهمتر از همه احساس مسئولیت نسبت به جامعه بود...»
بدون شک زندگی هر مجاهدی مانند هر فرد دیگری از جامعه دارای فرازوفرودهایی است اما در مقطعی از زندگی تصمیم میگیرد با کنار گذاشتن مادیات و زندگی عادی روزمره به دلیل ارزشهای والا و مقدسات نحوه دیگری از زندگی را انتخاب کند و در راه خدا جهاد کند که انتهای این مسیر میتواند به شهادت ختم شود.
دوران دفاع مقدس و جنگ سوریه صحنههای بیبدیلی از مجاهدت مردان خدا بود. بدون شك عزم جوانان كشورمان مانند شهید محمد بلباسی براي رفتن به سوريه و دفاع از مردم و سرزمینهای اسلامي در برابر تفكر تكفيري و استكبار جهاني في الذات آنچنان مقدس و پاك است كه جايگاه بزرگ و بسيار عظيمي دارد. بنابراين چنین افرادی که در راه خدا كشته میشوند از چنان مقام رفیع و شامخی برخوردارند که در احاديث و روايت اسلامي از نحوه مردن آنها بهعنوان بالاترين نيكي و بهترين مرگ یادشده است.
بنابراین شهدا نیازی به تصویرسازیهای غیرحقیقی و ساختگی ندارند تا به سرمشق و راهبر فکری جامعه تبدیل شوند بلکه جوشش خون شهيد است كه طي تاريخ موجب میشود هميشه راهش رهرو داشته باشد. به همين دليل است كه خداوند در آیه ۱۵۴ سوره مبارکه بقره میفرمایند «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ» «و به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید! بلکه آنان زندهاند، ولی شما نمیفهمید!».