من با منش سیاسی یکی از سیاسیون که نمیخواهم اسمی از ایشان ببرم فرسنگها اختلاف نظر دارم اما یک جا یک حرفش را پسندیدم. در جایی خبرنگاری از او پرسید آیا به نظرتان شما رجل سیاسی هستید؟ ایشان پاسخ داد که وقتی من حرفی میزنم رسانهها منتشرش میکنند و بازتاب دارد پس رجل سیاسیام.
شاید در ابتدا این حرف خیلی سطحی و خندهدار باشد اما وقتی ما مردم حرفهای زیادی داریم و میزنیم و در رسانهها بی بازتاب میماند آن وقت اهمیت رسانه به چشم میآید. خود من مطالبی مینویسم از نظر خودم لااقل مفید و موثر و تنها راه انعکاس آنها هم رسانه است. خودم که نمیتوانم خبرگزاری بزنم. نه پولش را دارم و نه و امکاناتش را. برخی یادداشتهای من مشاورهای است برای مسئولان. خب ایشان را که نه مشاوران دسته چندم ایشان را هم نمیتوان از نزدیک دید و انتقال داد. میماند رسانه.
حالا خداوند پدر و مادر رسانههایی مثل فرارو و الف را که برای یادداشتهای ما مردم جایی قرار داده بیامرزد دیگر رسانهها که خبری از این هم نیست. به نظر این حقیر رسانههای رسمی اولین و مهمترین اولویتشان باید همین برقرار کردن ارتباط بین ما مردم و مسولان باشد و اولویت دومشان خبررسانی. خبرها دست به دست میشود اما حرف مردم اگر در رسانهها نیاید در میان کوچه و خیابان میمیرد. نمیدانم چرا ولی در همین چند وقت اخیر سه چهار مطلب من حتی تحت عنوان یادداشت بینندگان و از این قبیل منتشر نشده است. خودم هم نمیدانم چرا یک فردی مثل من با نگرش انقلابی و پایندی عملی به آن نباید حرفهایم حتی در سطح یادداشت بینندگان منتشر شود. مثلا در یادداشتی از سر دلسوزی یک فردی را برای وزارت آموزش و پرورش به دولت معرفی کردم و منتشر نشد. یا نیمایوشیج را را پاس میداشتم و نشد و شاید همین مطلب هم در آرشیو الف بایگانی شود و هیچوقت منتشر نشود.
رسانه اگر حرف مردم را به مسئولان مخصوصا رئیسجمهورها و وزیرها و از این دست نرساند مطمئن باشید منافع اشخاص و مشاوران این اجازه را نمیدهد تا حرف مردم به ایشان برسد. امیدوارم الف عزیز شجاعت و مرام انتشار این مطلب را داشته باشد هرچند گلایهام بابت منتشر نکردن برخی مطالبم از الف هنوز پابرجاست.