چند روز پیش به نقل از یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نوشته بودند:
« اعتقاد من بر این است که شیرینی اگر پُرملات باشد با رشوه یکی است و تفاوتی ندارد اما اگر فردی یک جعبه شیرینی یا مبلغی معادل 500 هزار تومان تا 1 و 2 میلیون تومان پرداخت کند، تنها شیرینی محسوب میشود همانطور که شخصی به خانه کسی میرود و به اندازه بضاعت خود هدیه میدهد.»
هر چند این نماینده محترم که در کسوت روحانیت هم هست این اظهار نظر شگفت انگیز نقل قول شده از خود را تکذیب کرد اما مشابه چنین باوری در میان ما ایرانیان بسیار فراگیر است و نمونه خیلی گویایی است از عرف نادرست فرهنگی ما در برخورد با مناسبات اداری یا به تعبیر جامعه شناسان عقلانیت بروکراتیک.
عقلانیت این نظام ایجاب می کند در هر نهادی کارمندان فقط به وظایف قانونی خود عمل کنند و بر اساس مقرارت صوری وضع شده و بی اعتنا به هویت مراجعان و کاملا بر اساس معیارهای غیر شخصی برخورد کنند نه اینکه ماهیت این روابط را تابع مناسبات عاطفی کنند که نوعا حاکم بر خانه و خانواده و خویشاوندان است. «اداره» هیچ شباهتی با «خانه» ندارد و کارمندان نیز خانواده کسی نیستند. آنچه در اداره حاکم است انجام وظیفه ای است که در ازای آن دستمزد دریافت میشود. کارمندان و مدیران یک اداره درانجام وظایف خود به مردم «لطف» نمیکنند که ارباب رجوع احساس کند باید آن را جبران کند.
حتی اگر بدبین نباشیم و بگوییم رسم ناخوشایند شیرینی دادن مردم به کارمندان در ادرات ناشی از توجه ویژه یک کارمند برای حل مشکل و گره های کور یک ارباب رجوع است باز هم این وظیفه مدیران آن اداره است که اولا کار مضاعف کارمند خود را ببیند و جبران کنند و ثانیا- این یکی از مورد اول مهمتر است- در رفع آن گره های کور در نظام و ساختار ادره خود بکوشد تا کار مردم به سهولت در آن اداره راه بیفتد.
دادن شیرینی از سوی مردم با هر انگیزه ای کارمندان را عادت به جبران کردن کاری می دهد که «وظیفه» آنهاست ؛ آن هم از سوی مردم !
بگذریم از اینکه معمولا حتی افرادی که فقط شیرینی - به معنای واقعی، نه استعاری آن- در اداره ای پخش میکنند تا کام کارمندان را شیرین کنند به خوبی می دانند که دوباره گذارشان به آن اداره خواهد افتاد و این مراجعه آتی را نیز در عمل شیرینی دادن خود محاسبه می کنند! آنها می دانند که با این کار هر چند مبلغی به کسی نداده اند اما کارمندان را به اصطلاح نمک گیر کرده اند و کارمندان محترم نیز در آینده با او متفاوت از دیگر ارباب رجوع ها برخورد خواهند کرد که این امر دستکم نوعی تبعیض را در خدمات دهی ایجاد میکند.
آنچه درباره این مناسبات عرفی نادرست گفتیم حتی اگر با ناچیزترین مبالغ هم همراه شود بر خلاف باورهایی نظیر آن چه در ابتدای این نوشته آمد باز هم زمینه های فساد را فراهم خواهد آورد و هیچ توجیهی ندارد.
حتی اگر به نیت این شیرینی دهندگان محترم کاملا خوش بین باشیم، باید بگوییم هر چند آنها احساس می کنند با دادن شیرینی کار اخلاقی انجام داده اند اما نتیجه ناخواسته این خیرخواهی چیزی جز رواج نوعی بده بستان شخصی نیست. روحیه بخشش و دادن هدیه یا پیشکشی وقتی دارای ارزش است که بی چشمداشت و در کمال آزادی از نیاز به رفع یک مشکل صورت بگیرد. به علاوه نشانه های تلاش برای ترویج این روحیه اساسا باید از بیرون ادارات آغاز و پیگیری شود. اگر قرار بود این هدیه و شیرینی دادن ها در ادارات اثری در ترویج روحیه انسان دوستانه در جامعه داشته باشد باید تا بحال در جامعه اثر آن را می دیدیم !