1- افزايش ناگهاني قيمت بنزين، بي شك بحث برانگيز است اما تصميم به اصلاح قيمت بنزين را بايد جدا از چگونگي اجراي اين تصميم ديد و مورد بحث قرار داد. ممكن است كه اجراي نادرست يك تصميم درست، نتايج و عوارض نامطلوب ايجاد كند.
2- اعتراض به افزايش قيمت بنزين يك حق است اما تشخيص چگونگي اعلام اعتراض، بحثي جدا از حقانيت انگيزه اعتراض است. به عبارتي حتي داشتن هدف مشروع، مجوزي براي استفاده از ابزار نامشروع نيست.
3- نارضايتي از سازوكارهاي اداري يك كشور، علي رغم پذيرش لزوم اصلاح بروكراسي، نميتواند تقلاي به ويراني كشاندن نظام يك جامعه را توجيه كند. هزينههاي آشوب و اغتشاش در جامعه، رديف اولويتها را به پيشگيري و جبران خسارتها مشغول ميكند و اقدام به اصلاحات را به تعويق خواهد انداخت.
طي روزهاي اخير، بار ديگر اثبات شد كه سادهسازي هاي عوامانه و يك كاسه كردن ابعاد پيچيده مديريت توزيع عادلانه منابع (كه طي قرنها تمدن بشري درگير آنها بوده است و خواهد بود) به هيچ مقصدي نخواهد رسيد مگر خشونت! مسائل پيچيده با تغيير صورت مساله و آزمودن راه حلهاي ميانبر، هرگز به پاسخ نميرسند. تشديد توهم دانش را به فضاي مجازي نسبت ميدهند و مهندسي آرمانشهرهاي خيالي هم از عوارض آن است. در مقابل، وارث دانشي از عقلاي پيشين هستيم كه تعقيب همين آرزوهاي دست نيافتني را سبب سو رفتار ميدانستند. (من اطال الامل، اساء العمل)
از سويي، وطن ستيزان خيانت پيشه قدر عقلانيت و اخلاق را نميدانند و لذا چيزي جز «نامردمي» و «شرارت» در چنته نمييابند كه عرضه كنند. نصايح مفيد به حال وطن ستيزان، ساده و دم دستي هستند. يادآوري جايگاه قانون و خسارت خشونت و قبح دروغ و بي اعتباري ادعاهاي بيسند، اگر در هياهوي فضاي مجازي گم نشود، كفايت ميكند. شايد كه همين سطح آموزش الفباي تمدن به وطن ستيزان، بتواند كه نجاتبخش ايشان از بند نفرت و خباثت شود. اخيرا موضوع اعتراض به گراني بنزين هم در سايه مباحث نخ نماي مربوط به ويژگيهاي اعتراض متمدنانه قرار گرفت؛ در نتيجه اين تجربه تلخ، مطالبات به حق معترضين متمدن، قرباني توحش وطن ستيزان شد. طي يك تدبير دفاعي، ارتباطات قابل نظارت برقرار ماندند اما ميدان فعاليت افراد مسئوليت گريز با هويتهاي جعلي محدود شد تا غائله خاتمه بيابد.
هر تهديدي آبستن فرصتي است و حتي اكنون هم ميتوان در كنار عيوب اين غائله، حسني جست و مطلوبي را از ميانه آتش نامردميها بيرون كشيد؛ دستاورد نقد ايرانيان از اين معركه، افشا شدن چهره كريه و بي اخلاق وطن ستيزان اجنبي پرست است. وطن دوستان هر چه هم به خودنمايي و تبليغات متوسل ميشدند، هرگز نميتوانستند چنين روشن و آشكار، برتري اخلاقي و درستي محاسبات خود را اثبات كنند.
اكنون دوگانه مدنيت و توحش، مصاديق صريحي دارد. نزديكترين راه معقول به سوي بهبود، انتخاب آگاهانه نمايندگاني است كه قدر وظيفه نظارتي مجلس شوراي اسلامي را بدانند. به جز اين راه مدني، همين بيراهه وطن ستيزان متوهم باقي خواهد ماند كه نسبتي با صندوق راي ندارد و مناسب رهرواني است كه اشرار يا اراذل و اوباش توصيف ميشوند، پس بي شك به مقصدي جز هرج و مرج نخواهد رفت.