«مصطفی حسن» عکاس فلسطینی که به عنوان عکاس سال هفدهمین جایزه IPA انتخاب شد این جوان مبارز فلسطینی را با فلاخنی در دست در هیبت « داود» (ع) پیامبر بنی اسراییل به تصویر درآورده است که پیشانی « جالوت» را نشانه رفته است!
جوان مبارز با این حال نه «زره» داودی بر تن دارد نه پیراهنی! شاید هم مومنانه زیر لب دارد «مزامیر» داود را زمزمه می کند:
« ...خداوند صخره من است و ملجا و نجاتدهندة من. خدايم صخره من است كه به او پناه ميبرم، سپر من و مايه نجاتم و قلعه بلند من!..
... مرا زير بال خود پنهان كن... از روي شريراني كه من را هلاك ميسازند، از دشمنانم كه (براي) گرفتن جانم من را احاطه ميكنند...
دل فربه خود را بستهاند، به زبان خويش سخنان تكبرآميز ميگويند
اينك قدمهاي ما را احاطه كردهاند، و چشمان خود را دوختهاند تا ما را به زمين بيندازند
...خداوند را كه سزاوار همه ستايشها است خواهم خواند، پس از دشمنانم رهايي خواهم يافت...
...اگر (شرور) بازگشت نكند (خدا) شمشير خود را تيز خواهد كرد، كمان خود را كشيده و آماده كرده است...
... و خداوند قلعه ای بلند براي كوفته شدگان خواهد بود، قلعه ای بلند در زمانهاي تنگي
و آناني كه نام تو را ميشناسند بر تو توكل خواهند داشت، زيرا اي خداوند، تو طالبان خود را هرگز ترك نكردهاي...
زيرا او كه انتقام گيرندة خون (بيگناهان) است ايشان را بياد آورده، و فرياد مساكين را فراموش نكرده است
اي خداوند بر من كرم فرموده به ظلمي كه از خصمان خود ميكشم نظر افكن، اي كه برافرازنده من از درهاي نيستي هستي!...»
جالوت گر چه اهل قوم و سرزمینی بود که امروز فلسطین می نامندش، اما «داود» بودن و «جالوت» بودن را قوم و سرزمین تعریف نمی کند. هر جا که از ظلم و بی عدالتی به فغان در بیایی و به درگاه عادل دادگر استغاثه کنی داودی هستی در برابر جالوت!