فرار شبانه دختر جوان از دخمه 3 شرور

گروه حوادث الف،   3971214029 ۱۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

دختر جوان با سر و وضعی آشفته و در حالی که از ترس می‌لرزید خودش را به کلانتری رسانده بود. آن‌طور که خودش می‌گفت از دست چند جوان شرور فرار کرده و می‌ترسید دوباره گرفتار آنها شود.

فرار شبانه دختر جوان از دخمه 3 شرور

وقتی مقابل افسر کلانتری نشست دستانش به وضوح می‌لرزید. «تینا» 19 سال بیشتر نداشت. می‌خواست از اتفاق هولناکی که زندگی‌اش را دگرگون کرده بود بگوید. با صدایی بغض آلود شروع به صحبت کرد. اما یادآوری آن لحظات اعصابش را به هم می‌ریخت. بالاخره لب باز کرد و گفت: «امروز عصر از آموزشگاه به خانه می‌رفتم که یک مسافرکش شخصی جلوی پایم توقف کرد. دو مرد مسافر در صندلی جلو و عقب نشسته بودند و من هم سوار شدم. همه چیز طبیعی به‌نظر می‌رسید که ناگهان راننده به خیابانی خلوت پیچید.

مسافری که کنارم بود با یک چرخش ناگهانی مرا به پایین هل داد و جلوی دهانم را گرفت. انگار گره خورده بودم. از شدت ترس و فشاری که روی سرم بود حتی توان تکان خوردن نداشتم. نمی‌دانستم مرا کجا می‌برند. نیم ساعتی در همین شرایط بودم. نگاهم به کفی سیاه خودرو خیره مانده بود و تنها احساس می‌کردم خودرو با سرعت و در مسیری پیچ در پیچ حرکت می‌کند. بالاخره خودرو با ترمزی شدید متوقف شد. مسافر جلویی پیاده شد و به سمت در عقب آمد و در حالی که دستانم را از پشت گرفته بود مرا به زور از خودرو بیرون کشید و به داخل یک خانه خالی هل داد.

تا خواستم جیغ بکشم و کمک بخواهم مشت محکمی به شکمم خورد و از پشت به زمین افتادم. سه نفرشان وارد خانه شدند. مرا کشان‌کشان به داخل اتاقی انداختند. یکی از آنها گفت: «هر چقدر هم داد بزنی اینجا کسی به دادت نمی‌رسد پس نه خودت را اذیت کن و نه ما را...»

این را گفت و در را قفل کرد. درد وحشتناکی سراسر شکمم را گرفته بود. اتاق کوچکی بود و پنجره ای رو به حیاط داشت. خودم را به سختی به آن رساندم. با مشت به در و دیوار می‌کوبیدم اما واقعاً هیچ کس صدای من را نمی‌شنید.

چند ساعتی گذشته بود و هیچ صدایی از بیرون نمی‌آمد انگار همه رفته بودند. نمی‌دانستم قرار است چه بلایی سرم بیاید که ناگهان صدای همهمه‌ای از بیرون شنیدم و در ورودی بسته شد. از شنیدن صدای آنها همه بدنم شروع به لرزیدن کرد. صدای خنده‌های مستانه‌شان را از پشت در می‌شنیدم که ناگهان کلید در قفل چرخید. کم مانده بود سکته کنم. یکی از آن پسرها وارد اتاق شد و در را پشتش قفل کرد. عقب عقب رفتم و در کنج دیوار پناه گرفتم. شیشه مشروب دستش بود. با گریه و التماس از او خواستم کاری به کارم نداشته باشد اما او خونسرد سر جایش ایستاده بود. لحظاتی بعد به من نزدیک شد و در حالی که انگار دلش به رحم آمده بود گفت: «با تو کاری ندارم اما باید چند دقیقه‌ای بمانم تا دوستانم مشکوک نشوند...»

آدم خوبی به نظر می‌رسید. فکر کردم شاید او کمکم کند تا از آن جهنم خلاص شوم. باید بسرعت تصمیم می‌گرفتم به همین خاطر با صدایی لرزان و آرام گفتم: «اگر کمکم کنی از اینجا فرار کنم هر موقع خواستی می‌توانی با من تماس بگیری و هر کاری از دستم بربیاید برایت انجام می‌دهم...»

آن پسر لحظه‌ای متفکرانه به صورتم نگاه کرد و کاغذ و خودکاری از جیبش درآورد. شماره تماس خودم، آدرس خانه و محل کارم را نوشتم و او هم شماره اش را به من داد و کمکم کرد از همان پنجره کوچک رو به حیاط پشتی فرار کنم.

وقتی وارد کوچه شدم از ترس اینکه کسی از خانه بیرون بیاید سراسیمه به سمت خیابان دویدم. آنقدر وحشت‌زده بودم که حتی جسارت سوار شدن به خودروهای عبوری را هم نداشتم. با سرعت چند خیابان را دویدم. با دیدن تابلوی کلانتری از خوشحالی به گریه افتادم.
اما از اینکه آن پسر هم شماره تماسم، هم آدرس خانه و محل کارم را داشت نمی‌توانستم آرام بمانم.

با گزارش این آدم ربایی، «تینا» با هماهنگی پلیس با پسر جوان تماس گرفت و وقتی او به محل قرار صوری آمد دستگیر شد. متهم پس از روبه‌رو شدن با دختر جوان اعتراف کرد و دوستانش هم دستگیر شدند. اما «تینا» پسری را که ناجی اش شده بود بخشید و او برای رسیدگی به اتهامات دیگرش به زندان انتقال یافت.

نگاه کارشناس

کارشناس‌ارشد روانشناسی بالینی مرکز مشاوره پلیس اصفهان درباره این پرونده گفت: «با توجه به اتفاقی که این دختر با آن روبه‌رو شده بود، بلافاصله وی تحت درمان و مشاوره روانپزشکی قرار گرفت و اختلال استرس برای او تشخیص داده شد. یکی از علل بروز اختلال استرس پس از آسیب، تجربه کردن مستقیم یک رویداد آسیب زا و ناراحت‌کننده است.

حساسیت مفرط به اتفاقات محیط اطراف، اجتناب مداوم از محرک‌های مرتبط با رویداد آسیب زا، اختلال خواب، حالت هیجانی منفی، ترس و وحشت از اطرافیان و دیگران از جمله عوارض این اختلال است. فرد آسیب دیده بایستی به مرور زمان بر استرس و ترس و وحشت خود غلبه کرده و به زندگی روزمره و عادی خود برگردد و در این میان مشاوره و همراهی پدر و مادر و افراد مطمئن و مورد اعتماد و تلاش فرد برای بازگشت به زندگی بسیار موثر خواهد بود.

در این پرونده نیز دختر جوان، در چند جلسه مشاوره و مددکاری شرکت کرد. همچنین درمان رفتارشناختی و شناسایی افکار منفی در وی مورد استفاده قرار گرفت و سعی شد شوق و انگیزه ادامه زندگی در این دختر جوان بار دیگر ایجاد شود.

منبع: روزنامه ایران

دیدگاه کاربران

ناشناس۸۰۶۳۰۳۰۹:۰۴:۲۶ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
این آشغالها باید اعدام شوند
ناشناس۸۰۶۳۹۰۰۹:۵۸:۱۷ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
شما که منفی دادی فازت چیه؟ خودت این کاره ای یا دوست داری سر زن و بچه خودت هم بیاد....
ناشناس۸۰۶۹۹۳۱۴:۱۲:۰۷ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
نه عزیز اعدام چاره کار نیست . حبس با اعمال شاقه و طولانی مدت . و غیر قابل عفو هم باشد که پس از مدت کوتاهی نیآد بیرون
حدود الهی۸۰۶۶۲۰۱۱:۴۸:۳۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
مشکل از ریشه حل میشه؟؟
ناشناس۸۰۷۶۷۳۲۱:۱۶:۰۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
میخای بهشون لوح افتخار بدیم؟ اعدام بازدارنده هست اینو آمریکایی ها میگن
ناشناس۸۰۶۴۷۹۱۰:۳۷:۳۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
من هم اوایل همیشه حرف ازاعدام میزدم ولی تعداد این وقایع زیاد شده واین نسانه خوبی برای جامعه نیست وباید به روش علمی کارکرد البته برای این بیماران وهنجارشکنان اعدام کارساز نیست باید درجزیره ای دوردست وتحت شرایط سخت تا اصلاح نکهداری شوند
ناشناس۸۰۶۵۱۷۱۰:۵۹:۰۹ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
باید با مشکلات ریشه ای برخرود کرد و علت ها را رفع کرد استفاده نکردن از تجربه های دنیا و انکار واقعیت ها یهنی تکرار مشکلات و مصائب
ناشناس۸۰۶۵۳۳۱۱:۰۶:۲۲ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
چه راحت زندگی دختران از بین می رود.
محمد۸۰۶۵۴۴۱۱:۱۵:۳۷ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
حالا بازداشت شدن یا نه؟
ناشناس۸۰۶۶۶۰۱۲:۰۸:۵۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
فقط اعدام اگر اتفاقی می افتاد چه در هر صورت اگر نفر اول دل رحم نبود کار تمام بود باید اعدام شوند
تیمور۸۰۶۶۶۶۱۲:۰۹:۳۹ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
نیروی انتظامی میداند که ازاین موارد درکشور زیاد است وبرخوردقاطعی ازانها بااین موارددیده نشده
ناشناس۸۰۷۲۷۱۱۶:۱۰:۲۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
اعدام . ولی چرا یه دختر تنها باید سوار وسیله نقلیه شخصی بشه؟با این کارشون چیو میخوان ثابت کنن؟
ناشناس۸۰۷۳۲۸۱۶:۳۸:۰۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
اگر تا حالا با این چنین افراد درست برخورد شده بود بقیه حساب کاردستشان میآمد و شاهد این فجایع نبودیم.
ناشناس۸۰۷۴۳۷۱۷:۴۵:۲۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
اعدااااااااااااااااااااااامممممممممممم
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  2. بازی با کلمات

  3. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  7. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  8. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  9. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  10. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  11. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  12. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  13. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  14. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  15. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  16. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  17. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  18. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  19. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  20. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

  21. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  22. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

  23. موضع رئیس عدلیه در خصوص ورود فراجا به مسئله حجاب/ اژه‌ای: در قضیه حجاب می‌توانیم بگوییم «کی بود کی بود، من نبودم؟»

  24. موفقیت ایران در ساخت موتور بنزینی ۶ سیلندر + تصاویر

  25. اشتباه برخی گروه‌ها در مقابله با توئیت فضائلی

آخرین عناوین