صبح نو نوشت: سرانجام سکوت آقای رضا افتخاری، مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال شکست و با انتشار بیانیهای نسبت به ابهامات زمان مدیریتیاش واکنش نشان داد. صحبتهای افتخاری البته نیازی به بازگو کردن ندارد و در فضای مجازی قابل دسترس است و اگر کسی حوصلهای داشته باشد میتواند این سطرها را بخواند. با این همه، او تازه امروز به فکر پاسخگویی به اصحاب رسانه یا
افکار عمومی افتاده که مسلماً دلیلی هم غیر از دو مورد ندارد. یکی بحث ایستادگی تمام و کمال باشگاه برای پیگیری شکایت به سوپرجام و دومی بحث قرارداد عجیب و شکایت یازالده، بازیکن خارجی این تیم که افتخاری را وادار کرده تا از پیله سکوت بیرون بیاید. اینکه افتخاری تا چه اندازه شما را با نوشته خود مجاب میکند که بیگناهی و از همه مهمتر مدیریت او را قبول کنید البته نامشخص
است.
اما باید پذیرفت که فاجعه مدیریتی او در ماههای آخر حضورش در استقلال تمام دستاوردهایش را زیر سوال برد. ناتوانی او از عقد قراردادهای درست و مناسب (چه تیام و چه شفر که هر دو بعد از پایان نیم فصل مبلغ قرارداد خود را دوبرابر کردند) دادن اختیار تام به معاون ورزشی خود که جز عکس گرفتن با کت و شلوارهای جدید و قراردادهای نیمهشبی، کاری نکرد و سوم ناتوانی از تمدید قرارداد با ستارههای استقلال قبل از جامجهانی. حتی همین واگذاری رضایتنامه آقای امید نورافکن با تنها 50هزار دلار؛ خود برای زیر سوال بردن هر مدیری کافی است.
حالا آقای مدیر هر چقدر دلش میخواهد بیاید و تکذیب کند یا توضیح بدهد. بازی را باختی برادر! آن موقعی هم باختی که فکر میکردی از جای گرم به وزارت ورزش معرفی شدی و در نتیجه هر چه کنی مطلوب و مفید است و کسی هم کاری ندارد. از شمای کهنه کار بعید بود که وادی فوتبال را نشناسی!
وادی سوپرجام اما بزرگترین دلیلی بود که افتخاری را وادار به ورود مجدد به عرصه سخن گفتن کرد. قصه سوپرجام حالا از همیشه تکراریتر شده. استقلال تن به رای نمیدهد و با مستنداتش به سمت دادگاه بینالمللی CAS خواهد رفت تا آنجا از خود دفاع کند.
امری که با در نظر گرفتن سوابق و ارتباطات بینالمللی مدیران فعلی باشگاه به بلوف شباهتی ندارد. برخلاف مدیران ورزشی دیگر که همیشه ادعا میکنند در مجامع بینالمللی با وکیل خارجی حق خود را خواهند گرفت، استقلال مدیرانی دارد که سوییس، فیفا و CAS را مثل کف دست میشناسند و زبان قانون را هم بلدند.
استقلال چه به دادگاه بینالمللی ورزش برسد و چه در همین مرحله با فشارهای وزارتخانه ساکت بنشیند یا موفق به برگرداندن حکم شود، یک بازنده در این زمین بیشتر به چشم نمیخورد و آن مسوول سازمان لیگ است. مردی که با فشارهای بیدلیل و بدون منطق خود اصرار کرد تا بازی در زمانی برگزار شود که مطلوب هیچ کس نبود. سوپرجام بسیاری از کشورها هنوز برگزار نشده یا در مکانی خارج از کشورخودشان برگزار میشود تا درآمدزاییهای بیشتری صورت بگیرد. چه اصراری بود که او سوپرجام را در زمانی برگزار کند که نه پرسپولیس آماده آن بود و نه استقلال؟ چرا مسابقه سوپرجام باید در تاریخ خاصی برگزار شود؟ فتح سوپرجام صرفاً یک اقدام افتخاری است و برنده مسابقه به هیچ مسابقه یا تورنمنتی اعزام نمیشود که برای برگزاری آن در تیر یا مرداد یا شهریور یا حتی فروردین سال بعد اجباری باشد.
فتاحی که آن روز این گونه برای استقلال خط و نشان میکشید حالا دو ماه است خود و فوتبال ایران و فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش را درگیر مخمصهای کرده که بیرون آمدن از آن هر روز سختتر میشود. چرا اصلاً این بازی به بعد از جام ملتهای آسیا موکول نشد؟ جایی که استقلال و پرسپولیس یار گرفته و حاضر و آماده بودند؟ چرا این بازی حتی به بعد از پایان لیگ موکول نشد؟ در زمانی که نه جامجهانی و تیم ملی داریم، نه درگیر بازیهای خاصی هستیم.
اینکه استقلال نمیخواهد به خاطر لجبازی یک کارمند فدراسیونی یک جام را از دست بدهد قابل درک است. این هم قابل درک است که پرسپولیس نخواهد جام مفت به چنگ آمده را به راحتی از دست بدهد. این اما هنوز قابل درک نیست که آقای فتاحی چه اصراری داشت دو تیم ناآماده، بدون بدنسازی، یکی محروم از نقل و انتقالات و دیگری یارهای ملیپوش از کف داده را در آن تاریخ به میدان بفرستد.