«فلسفهی ذهن»
(از کتاب فهم فلسفه)
نویسنده: کیت مسلین
مترجم: مهدی ذاکری
ناشر: علمیوفرهنگی، چاپ دوم: 1395
179 صفحه، 12000 تومان
****
آیا میتوانیم به اذهان دیگری غیر از خود معرفت داشته باشیم؟ از کجا معلوم آدمهایی که دور و بر ما زندگی میکنند زامبیهایی نباشند که صرفا به لحاظ ظاهری و برخی رفتارها به ما شباهت دارند؟ این سوال و سوالهایی از این دست در خصوص کارکرد ذهن ما و دیگران یکی از سوالهایی است که در فلسفه ذهن مطرح میشود.
یکی از مسائلی که از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است و ردّ آن در قدیمیترین نوشتههای بجا مانده (به عنوان مثال در رسالههایی که به دست فیلسوفان یونان باستان نوشته شده) قابل پیگیری است، یافتن پاسخی به این سوال است که: آن چیز که حقیقتا در ما باعث فکر کردن و اندیشیدن میشود چیست؟ یا به عبارتی دیگر آنچیز که از درون، کنترل بدن ما را به دست گرفته است و ما از طریق آن قادر به مشاهده اطرافمان هستیم چه میتواند باشد؟ در واقع مصداق بارز این مسئله همان بیت معروف حافظ است که میگوید: در اندرون من خسته دل ندانم کیست/ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست؟
پاسخ به این سوال نحلههای مختلف فکری را نیز ایجاد کرده است، از اعتقاد به وجود نفس یا روح غیرمادی که کنترل بدن مادی را بر عهده دارد و زمینههای پیدایش دوگانهانگاری را در یونان باستان، هند و... به وجود آورده تا دوران جدید که پژوهشهایی را بصورت تخصصی و مجزا ذیل عنوان فلسفه ذهن پیریزی کرده و حتی تحقیقات پیرامون نحوهی عملکرد ذهن، پای دانشمندان این عرصه را به مطالعاتی در خصوص تکنولوژی جدید و هوش مصنوعی نیز باز کرده است.
طرح پرسشهایی از این دست که در ادامه میآید، همه و همه ما را به علمی تحت عنوان فلسفهی ذهن رهنمون میکند که شاخهای از فلسفهی تحلیلی محسوب میشود و در آن به صورتی خاص بر روی ماهیت ذهن، کارکرد آن و یا حتی رابطهی میان بدن و ذهن متمرکز میشود. پرسشهایی نظیر: نحوهی وجود یا هستی ذهن چگونه است؟ آیا باید ذهن را موجودی غیرفیزیکی، یعنی نفس دانست، یا این سوال که ذهن چیزی نیست جز همان مغزِ مادی زنده؟ و رابطهی میان امر ذهنی و امر فیزیکی چگونه است؟ یا آنچنان که رفتارگرایی تحلیلی میگوید: باید ذهن را همان رفتار ظاهری بالفعل و بالقوه دانست یا بهتر است آن را مانند برنامهای کامپیوتری بدانیم که بر روی سخت افزار مغز اجرا میشود؟
جواب این سوالها را میتوان در کتاب «فلسفهی ذهن» نوشتهی کیت مسلین جستجو کرد. کتاب نامبرده دومین اثر این مولف بشمار میآید و ازآنجایی که ممکن است خوانندگان، اثر پیشین او در خصوص معرفی فلسفه ذهن را مفصل و فهم مسائل آن را دشوار تلقی کنند، کتاب حاضر بمنظور معرفی مختصرتر و سادهتر مباحث فلسفه ذهن، در ضمن مجموعهی آموزشی فهم فلسفه تدارک دیده شده است. و همانطور که مهدی ذاکری مترجم کتاب بیان میکند:« مولف در این کتاب ضمن معرفی نحلهها و مکتبهای فکری فلسفهی ذهن، خوانندگان را با محتوا و روش بحث و تامّل فلسفی آشنا میکند و بدین وسیله آنها را آماده میکند تا خودشان وارد بحثهای فلسفی و در آن سهیم شوند.»
از ویژگیهای جالب توجه کتاب «فلسفه ذهن» (که در اصل با هدف آشنایی مقدماتی دانشجویانی تدارک دیده شده است که میخواهند قبل از وارد شدن به دانشگاه بیشتر در خصوص فلسفه بدانند)، شیوهی طراحی آموزشی کتاب به صورتی است که در نهایت خوانندگان میتوانند با محتوا و سبک بحث فلسفی آشنا شوند. برای سهولت دسترسی مخاطب و آشنا شدن او با اصطلاحات خاص، در ابتدای هر فصل، فرهنگ اصطلاحات مهم آورده شده است و همچنین خلاصهی سادهای از بندهای مهم هر فصل، در کنار آن بیان شده است. همچنین با طرح خودآزماییهایی در انتهای هر بحث ضمن تکرار مطالب در ذهن خواننده موجبات درک بهتر و یادگیری عمیقتری را برای او فراهم میکند.
کتاب حاضر از دو بخش عمده تشکیل شده است، که در بخش اول به موضوعات مختلف فلسفهی ذهن پرداخته میشود و بخش دوم به سهم فیلسوفان خاص در متون مشخص اشاره میشود. همچنین مباحث کتاب ذیل هفت بخش که از مباحث مهم فلسفه ذهن میباشند جمعآوری گردیده است، مباحثی نظیر: 1- دوگانهانگاری 2- نظریهی این همانی ذهن و مغز 3- رفتارگرایی تحلیلی 4- کارکردگرایی 5- دوگانهانگاری ویژگیها 6- مسئلهی اذهان دیگر 7- اینهمانی شخصی.
کیت مسلین در مقدمهی هر بخش از موارد ذکر شده، ابتدا به شرح نظریه پرداخته و ضمن طرح مباحث متفاوت، انتقادهای وارد شده به آنهارا نیز بیان داشتهاست. این شیوه باعث میشود که خواننده ضمن آشنایی با هر نحلهی فکری، به ضعف هر نظریه نیز پی برده و خود دست به استنتاج و نتیجهگیری بزند.
به عنوان مثال در بخش اول از کتاب، مولف ضمن آوردن تاریخچهای از دوگانهانگاری، به متفکرین یونان باستان پرداخته است. برای نمونه به افلاطون و پذیرش دوگانهانگاری از سوی او اشاره میکند یا به اشارههایی از وجود این دیدگاه در آیین هندو میپردازد، سپس از آرای مشهورترین شارح این دیدگاه در فلسفه جدید، یعنی رنه دکارت (1596-1650) بهره میگیرد و دست به تعریف نظریهای که اینک به دوگانهانگاری دکارتی معروف است، میزند. سه استدلال از استدلالهای دکارت برای دوگانهانگاری جوهری در این بخش طرح میشود: 1- استدلال تصورپذیری 2- استدلال شک 3- استدلال ادراک واضح و متمایز. پس از آن به دو مشکل اساسی دوگانهانگاری ذیل عناوین: 1- رابطهی ذهن و بدن 2- مسئلهی شمارش نفوس پرداخته میشود.
و یا در فصل دیگر کتاب که ذیل عنوان رفتارگرایی تحلیلی نوشته شده است، در نقد دکارت میخوانیم:
«دکارت این دیدگاه را توصیه میکرد که تاریخ هر انسانی در واقع تاریخ دو رشتهی ملازم از رویدادهاست: یک رشته از رویدادهای مربوط به بدن مادی آشکار و رشتهی دیگر از رویدادهای صرفا خصوصی در تماشاخانهی ذهن تشکیل میشود که علیالاصول تنها در دسترس شخص صاحبِ آن ذهن هستند و آن شخص معرفت خطاناپذیر به آنها دارد. اما اگر تصویری که دکارت ارائه میکند درست باشد، به نظر میرسد ما برای همیشه از معرفت به وجود اذهانی غیر از خود محروم میمانیم، به گونهای که، به بیان دقیق، نمیتوانیم بدانیم که افراد دیگر وجود دارند. تنها چیزی که میتوانیم بگوییم، این است که آنچه افراد دیگر مشابه خود میشماریم ممکن است در واقع زامبیهایی بدون ذهن باشند.» (صفحه 56 از کتاب).
کتاب شناخته شدهی فلسفهی ذهن (از کتاب فهم فلسفه) اثر کیت مسلین با ترجمهی مهدی ذاکری از سوی انتشارات علمی و فرهنگی وارد بازار نشر کتاب شده است و تجدید چاپ این اثر در سال 1395 نشانه مقبولیت آن در میان خوانندگان ایرانی و دوستاران فلسفه به شمار میآید.