«جاده ای از ابر»
نویسنده: محمدمهدی رسولی
ناشر: نیستان؛ چاپ اول 1390
36 صفحه؛ 4000 تومان
****
زبان شعر از قدیم الایام از اثرگذارترین ابزارهای انتفال مفاهیم و مضامین به دیگران بوده و در جهان پر از تغییر و تحول امروزی نیز این جایگاه را برای خود حفظ کرده است. شعر زبان بیان مفاهیم پنهان است که با درک از سوی مخاطب، اثر آن بر رفتار فرد مشخص میشود. شعر سرودن برای کودک و نوجوان کار سادهای نیست. سراینده چنین شعری باید به خوبی با روانشناسی کودک و نوجوان و همچنین مسایل جامعه آشنا باشد. او باید در قالب آنان قرار بگیرد تا بتواند متناسب با اقتضای سنشان شعر بسراید. آنچه مسلم است کودک و نوجوان باید از شعری که میخواند یا میشنود لذت ببرد و از محتوای آن بهرهمند شود. شعر کودک و نوجوان به دلیل شرایط روحی و روانیشان با اشعاری که برای بزرگسالان سروده میشود تفاوتهای اساسی دارد و به همین دلیل است که باید در سرودن شعر برای این قشر نهایت دقت به کار گرفته شود.
یکی از مشکلاتی که اکنون گریبان شعر نوجوان را گرفته است تکراری بودن مضامین است، یعنی شاعران کمتر زحمت میکشند که یک مضمون نو را کشف کنند و در نهایت شعر اگر به معنی واقعی کلمه شعر باشد هر چقدر هم که نسلها در حال تغییر باشند آن شعر جذابیت خود را خواهد داشت.
محمدمهدی رسولی شاعر و تصویرگر مجموعه شعر جادهای از ابر، از آن دسته از هنرمندانی است که با شناخت کامل این گروه سنی و مضامینی نو در این عرصه فعالیت میکند. این کتاب که برای گروه سنی ج و د منتشر شده است دارای شانزده اثر از شاعر هنرمندی است که تصویرگری زیبایی را هم ارائه داده است که جذابیت این کتاب را دو چندان کرده است.
در یکی از اشعار کتاب به نام محله آفتاب میخوانیم:
من از محلههای قدیمی ایام
من از محلهی آفتاب میآیم
صدای عزیزی مرا به خود خوانده است
بگیر دست مرا، تو ای همیشهی پاک
تویی که صدایت به گوش من ماندهست.
تو نغمههای شاد را چه خوب میخوانی
بیا و بخوان با صدای چلچلهها.
تو سرخی سیب را چه خوب میدانی
بیا و بمان با شکوه هلهلهها.
ببین که جاده پر از خلوت است و تنهایی
بیا تو خلوت همیشه ما باش.
چقدر خستهام از دوری دلم با آب
تو ساحلی
تو بزرگی
بگو که دریا باش…