«وی»؛ نیکلای گوگول؛ ترجمه عبدالمجید احمدی؛ نشر چشمه در چنبرهی هیولاها
مصطفی شاملو،نیکلای گوگول در عصر خود از جنبههای متعددی نویسندهای پرحاشیه به شمار میآمد، زیرا همواره منتقدی سختگیر و بیرحم بود که نظامهای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از حملاتش در امان نبودند. گوگول طبقات اجتماعی گوناگون را زیر ذرهبین خود داشت و هیچ نوشتهای از او نمیتوان یافت که از نقد و تحلیل این طبقات خالی باشد.
«تاکسیسواری»؛ سروش صحت؛ نشر چشمهپوچی در اوج لحظههای بحرانی
مصطفی شاملو،سروش صحت همواره نگاهی نقادانه و آمیخته به طنز به مسائل اجتماعی داشته است و تلاش کرده این نگاه را در آثارش نیز به شکلی روزآمد و متناسب با تحولات جامعه نگه دارد.
«لعین»؛ مجید غروی؛ نشر چشمهپیش به سوی مکاشفهای غریب و پرفراز و نشیب
مصطفی شاملو،سفر همیشه با خود باری از مکاشفه را به همراه دارد و حتی کوتاهترین و سادهترین نوع سفرها نیز تابع همین قاعده هستند. انسانها در طی تاریخ با سفر به شناختی روشنتر و جامعتر از خود و دنیای اطرافشان رسیدهاند و از این منظر شاید بتوان سفر را خاستگاه اصلی کشف و شهودهای بشر دانست
«چریک»؛ حنانه سلطانی؛ نشر چشمهراه رفتن بر لبهی تیغ
مصطفی شاملو،وقایع تاریخی در عین این که جامعه را در تجاربی دستهجمعی شریک و یکدست میکنند، تأثیرات عمیقی نیز در زندگی تک تک افراد به جای میگذارند. این تأثیرات اغلب کمنظیر و منحصربهفردند و به این خاطر تجارب شخصی به مراتب بیشتر از وقایع عمومی میتوانند دستمایهی نوشتن داستان قرار بگیرند
«شبح آلکساندر وُلف»؛ گایتو گازدانف؛ ترجمه نسترن زندی؛ نشر نودر دلِ فاجعه!
مصطفی شاملو،گایتو گازدانف نویسندهی قرن بیستم روسیه، مسیری پر پیچ و خم در حرفهاش پیمود و ناملایمات بسیاری را پشت سر گذاشت. در سنین نوجوانی در جنگ حضور پیدا کرد و در سالهای پُر تب و تاب مناقشات کریمه توانست گامهای اولیه را در تکامل ادبیاش بردارد.
«جادهی شهر»؛ ناتالیا گینزبورگ؛ ترجمه فرناز حائری؛ نشر چشمهرنج و محرومیت حاشیهنشینی
مصطفی شاملو،تقریباً همزمان با ظهور نئورئالیسم در سینما و در آثار فیلمسازانی همچون ویتوریو دسیکا، ادبیات داستانی نیز شاهد شکوفایی این سبک در کتابهای نویسندگانی مانند ناتالیا گینزبورگ بوده است. به نظر میآید ماهیت زندگی، بهویژه در دهههای چهل و پنجاه چنین سبکی از روایت را میطلبید.
«باد ویرانگر»؛ سلوا آلمادا؛ ترجمه مهدی غبرایی؛ نشر چشمهعصیان و پردهپوشی
مصطفی شاملو،آلمادا در کتاب «باد ویرانگر» اتفاقی به ظاهر ساده را مبدأ داستانش قرار میدهد و از طریق آن وقایعی بزرگتر و پیچیدهتر را رقم میزند. کشیشی به همراه دخترش مشغول مسافرتی بین شهریاند که به مشکل برمیخورند و مجبور میشوند ماشین خود را به تعمیرکار بسپارند. در خلال این واقعه برای کشیش، دخترش، تعمیرکاران و اطرافیانشان ماجراهایی رخ میدهد که در مجموع ساز و کار علت و معلولی این رمان را میسازد.