لغو ناگهانی سفر اژهای/ چرا هواپیما از نیمه راه برگشت؟
سایت رویداد ۲۴ نوشت:
سفر رئیس قوه قضائیه به یکی از استانهای کشور به شکل ناگهانی لغو شد. هواپیمای حامل حجتالاسلام و المسلمین اژهای در نزدیکی شهر اراک به دلیل بارش شدید برف و دید کمتر از ۳۰۰ متر مجبور به بازگشت به تهران شد، اتفاقی که واکنشهای مختلفی را در رسانهها و شبکههای اجتماعی برانگیخته است.
رییس ستاد سفر رئیس قوه قضائیه اعلام کرد که سفر حجتالاسلام اژهای به این استان لغو و به زمان دیگری موکول شد. محسن خیرمند توضیح داد: «هواپیمای حامل رئیس قوه قضائیه در نزدیکی شهر اراک با شرایط جوی نامساعد مواجه شد و دید خلبان کمتر از ۳۰۰ متر بود. برج مراقبت فرودگاه شهدای اراک نیز به دلیل ایمنی، اجازه فرود نداد.»
این تصمیم باعث شد که هواپیما بدون فرود در مقصد، بازگشت به تهران را در دستور کار قرار دهد. منابع آگاه تاکید کردند که لغو سفر هیچ ربطی به مسائل امنیتی یا برنامههای رسمی نداشت و کاملاً ناشی از شرایط جوی و رعایت نکات ایمنی بوده است.
این اتفاق، در حالی رخ میدهد که سفرهای رؤسای قوا همواره با حساسیت بالای رسانهها و افکار عمومی همراه است. بازگشت ناگهانی هواپیما از مسیر، سوالاتی درباره برنامهریزی سفرها، وضعیت زیرساختهای فرودگاهی در شرایط نامساعد جوی و آمادگی ناوگان هوایی برای مواجهه با شرایط بحرانی ایجاد کرده است. به خصوص که حالا دیگر تجربه سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی نیز در خاطرهها ثبت شده است.
رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز به سرعت به این خبر واکنش نشان دادند و کاربران با انتشار تصاویر و گزارشهای هواشناسی از اراک، نسبت به ایمنی سفر مقامات انتقاد و همزمان تقدیر کردند. برخی کارشناسان هوایی معتقدند این اقدام، نمونهای از رعایت پروتکلهای ایمنی در شرایط پرخطر است و نشان میدهد تصمیمات فوری خلبانان و برج مراقبت میتواند از بروز حادثه جلوگیری کند.
******
دو گزینه مقابل رئیسجمهور
سعید آجورلو در روزنامه صبحنو نوشت:
هرچند در انتخابات سال ۱۴۰۳ از طرفداران دکتر پزشکیان نبودیم و به او هم رای ندادیم، اما پس از انتخابات سعی کردیم که از رقابت خارج شویم و دولت را برای اداره کشور در اندازه خود کمک کنیم. تفاهم سران قوا و شخصیت ضد گفتمان پزشکیان و سازشطلبی او در مقابل بخشهای مختلف کشور یک ظرفیت خوب برای چند تصمیم بزرگ و مفید بود. من در همان همایش وفاق خطاب به آقایان قوچانی و نورایینژاد هم تفاهم حاکمیتی را بستری برای کارآمدی دانستم و گفتم که اگر تفاهم به حل مساله نینجامد، دولت شکست میخورد. این دو فعال سیاسی اصلاحطلب اما دولت پزشکیان را فرصتی برای اصلاحات سیاسی میدانستند. در همان جلسه از اینکه دولت چهاردهم تبدیل به دولت دوم حسن روحانی شود هم ابراز نگرانی و مقابل رییس جمهور نظرم را بیان کردم.
رییسجمهور برای مدیریت بهتر کشور و رفع مشکلات باید بیش از این بر وزرا و ساخت دولت مسلط شود و اجازه شکلگیری «دولت در دولت» ندهد. دولت نیاز به رییسجمهور سخت گیر دارد تا وزرا خود احساس رییس دولت بودن نکنند. رییسجمهور چیزی بیشتر از معلم اخلاق است. از همین رو اگر آقای پزشکیان اعتقاد دارد که وضعیت مدیریتی دولت مساعد نیست و اقتصاد و معیشت مردم به خطر افتاده باید یکی از دو گزینه را انتخاب کند؛ اگر تیم فعلی دولت توانایی اداره کشور را دارند، از آنها به صورت دقیق و عملیاتی برنامه کوتاه مدت دریافت کند و بر آن اساس با مردم گفتوگو کند، احساس رهاشدگی را از بین ببرد و وعده کنترل اوضاع در مدت مشخص بر اساس واقعیتها دهد. اما اگر احساس میکند که تیم فعلی اشکال دارد، تسامح نکند و وزاری نفت و جهاد و رییس بانک مرکزی و دیگرانی که موثر در نابسامانی هستند را تغییر دهد.
پزشکیان اگر اکنون نتواند یکی از این دو راه را برگزیند آن گاه باید تصمیمهای سختتری بگیرد. پزشکیان باید بداند که چپ و راست رادیکال به دنبال استعفا یا استیضاح او هستند.
******
کالابرگ، بی ارزش یا موثر؟
خبرگزاری ایلنا نوشت:
توجیه هر نوع گرانی و آزادسازی قیمتها با کلیدواژه «کالابرگ»، رویکرد جدید دولت برای گریز از مسئولیتهای اجتماعیست. قصد دارند خیال مردم را راحت کنند که این گرانیها، مصداق از این جیب به آن جیب کردن است و سود آن دوباره نصیب خودِ مردم میشود! نمونههای این گریز آگاهانه از مسئولیت کم نیست؛ ۲۲ آذرماه، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: «در دولت چهاردهم، هرگونه اصلاح قیمت بنزین فقط در جهت تقویت کالابرگ و حمایت معیشتی از مردم هزینه خواهد شد».
اما چرا کالابرگ راهکاری کمخاصیت و حتی بیخاصیت است و تاثیری در زندگیِ آحادِ مردم ندارد؟ ۲۳ آذر خبر آمد «کالابرگ الکترونیکی با افزایش شارژ اعتبار از مبلغ ۵۰۰ به ۶۲۰ هزار تومان، به ازای هر عضو خانوارِ دهکهای یک تا سوم، واریز شد». آیا این افزایش ۱۲۰ هزار تومانی کالابرگ، تمام آن چیزیست که دولت از آن به عنوان «مابهالتفاوت گرانسازی که باید به مردم پرداخت شود» نام میبرد؟!
در نظر داشته باشیم که این ۱۲۰ هزار تومان افزایش، فقط به دهکهای اول تا سوم پرداخت شده و سایر دهکهای مشمول یارانه – چهارم تا هفتم- که مزدبگیران عموماً در همین دهکها قرار دارند، مشمول این افزایش نشدهاند؛ هنوز کالابرگ این دهکها واریز نشده و قول دادهاند قبل از شب یلدا، اعتبار دور پنجم کالابرگ در حساب سرپرستان خانوار دهکهای چهارم تا هفتم شارژ میشود، اعتباری که مبلغ آن برای هر نفر، فقط ۳۵۰ هزار تومان است!
ببینیم در مجموع کالابرگ چقدر برای مردم آورده دارد؛ در دور پنجم اجرا، یک خانواده ۳ نفره دهکهای پایینتر یک میلیون و ۸۶۰ هزار تومان و یک خانواده سه نفره در دهکهای چهارم تا هفتم، یک میلیون و ۵۰ هزار تومان اعتبار خرید کالا خواهند گرفت؛ اعتباری که برای این گروه هنوز واریز هم نشده! یک خانواده کارگری سه نفره (اگر مشمول التفات دولت و پرداخت کالابرگ باشد) تا قبل از شب یلدا، یک میلیون و ۵۰ هزار تومان اعتبار برای خرید کالاها خواهد گرفت؛ آنهم در شرایطی که قیمت هر کیلو گوشت قرمز خورشتی در آذرماه به یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان رسیده است!
بنابراین کالابرگ ادعایی دولت که قرار است بار همه گرانیها را بر دوش بکشد، پول یک کیلو گوشت خورشتی هم نیست، دقیقاً در زمانهای که قیمت دلار و سکه لحظهای بالا میرود و براساس قیمتهای سایتهای فروش رسمی، قیمت هر دانه تخم مرغ به ۱۱ هزار تومان ناقابل رسیده است! آیا این کالابرگ به راستی بیخاصیت نیست؟ آیا تاثیری در زندگی مردم دارد؟
******
سیاهنمایی تا کجا؟
روزنامه سیاستروز نوشت:
پشت پرده توصیهها و درخواستهای اصلاح طلبان از رئیس جمهور برای سخن گفتن با مردم، دیدار با رهبری و دیگر نسخههایی که برای اوضاع اقتصادی میپیچند چیست؟ مدتی است که شخصیتهای سیاسی اصلاح طلب از کارگزارانی تا دیگر طیفهای اصلاح طلب سعی دارند وضعیت را به شدت بحرانی نشان دهند و اوضاع را بسیار وخیم معرفی کنند. گزارشها،سرمقاله و اظهار نظرات شخصیتهای سیاسی اقتصادی این طیف سیاسی همگی از شرایط وخیم کشور حکایت دارد تا جایی که حتی در سرمقاله روزنامه سازندگی وضعیت را تا جایی پیش برده که حتی به زودی نان هم یافت نخواهد شد ومردم شورش خواهند کرد! محمد علی ابطحی فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در فیلمی که از خود منتشر شده و در فضای مجازی بازنشر داده شده گفته است؛ اوضاع اقتصادی وخیم است! او از رئیس جمهوی خواسته است با مردم حرف بزند، مشکلات را با مردم در میان بگذارد.
آیا صرفا اعلام وضعیت بحرانی اقتصاد کشور راهکار مناسبی برای برون رفت از شرایط کنونی است؟ آیا این نوع ادبیات گفتاری و نوشتاری زمینه ساز سرخوردگی و امید سوزی در جامعه نمیشود؟ چرا پس از اندکی بیش از یکسال از دولتی که آنها حامی و در پستهای مختلف سکاندار آن بوده و هستند، آژیر خطر اقتصاد و معیشت کشور را به صدا درآوردهاند؟ هدف چیست؟ آیا اصلاح طلبانی که اکنون در دولت حضور دارند مسبب وضع اقتصاد کشور نیستند؟
دولت شهید رئیسی زمانی که ریاست جمهوری را از دولت تدبیر و امید تحویل گرفت، اوضاع اقتصادی بسیار نابسامان بود، کارخانههای تولیدی یکی پس از دیگری تعطیل شده بود و رکود شدید اقتصادی بر کشور حاکم بود. بدهی های دولت بسیار افزون شده بود و به واسطه امیدی که دولت تدبیر و امید به نتایج برجام داشت، در انتظار گلابیهای آن بود اما این انتظار نتیجهای جیز ناکامی و ناامیدی برای کشور نداشت.
اکنون در منطقه افغانستان همسایه شرقی ما نیز چنین وضعیتی ندارد که برخی اصلاح طلبان از وضعیت ایران توصیف میکنند. پشت پرده چنین اظهاراتی غیر از این نیست که با سیاه نمایی و تصویر سازی سیاه از وضعیت کشور، در پی رسیدن به هدفی که سالها است برای آن زمینه چینی و زمینه سازی شده است، نیست. یعنی سازش و تن دادن به خواستههای آمریکا و غرب. این که افرادی چون مرعشی و محسن هاشمی خواستار دیدار رئیس جمهور با رهبر معظم انقلاب می شوند و خواهان بیان حقایق وضعیت کشور به ایشان هستند فرار از مسئولیتی است که بر عهده گرفتهاند هر چند در حاشیه دولت قرار دارند اما از حامیان اصلی دولت آقای پزشکیان هستند. آیا این همان خط مشی ظریف نیست که دو قطبی معیشت مردم و موشک را درست میکند؟
******
چرا بازسازی کابینه به نفع دولت پزشکیان است؟
خبرگزاری فارس نوشت:
حدود یکسال و نیم از عمر دولت آقای دکتر پزشکیان میگذرد. در این مدت، هرچند دولت با چالشهای متعددی روبهرو بوده، اما نمیتوان از برخی عملکردهای قابل قبول در حوزههای مختلف چشم پوشید. یکی از مهمترین عواملی که کشور را در مقاطع حساس امنیتی و اقتصادی سرپا نگه داشت، استمرار فروش نفت بود؛ موضوعی که با وجود تحریمها و کارشکنیهای گسترده، همچنان روندی رو به رشد و قابل قبول داشته است. اگرچه خامفروشی در نگاه کلان یک آسیب محسوب میشود، اما در شرایط بحرانی منطقه و اقتصاد، تأمین درآمدهای ضروری کشور از همین مسیر، یک ضرورت اجتنابناپذیر بوده است.
در این مسیر، حمایتها و عنایات رهبر معظم انقلاب نیز نقشی تعیینکننده داشته است. بهندرت میتوان دولتی را یافت که تا این اندازه مورد توجه و مساعدت قرار گرفته باشد. بخش قابل توجهی از درخواستهای رئیسجمهور با نظر مثبت رهبر انقلاب همراه شد؛ از جمله اجازه بهرهگیری از منابع صندوق توسعه ملی و صدور مجوزهای لازم برای تعامل با نهادها و سازمانهای بینالمللی اما با این حال، هیچ حمایتی جایگزین مسئولیتپذیری خود دولت نمیشود. دولتها بیش از هر نهاد دیگری باید به اصلاح و تقویت درونی خود بیندیشند.
یکی از مهمترین ابزارهای این اصلاح، ترمیم مستمر و منطقی ساختار مدیریتی است. تجربه دولت شهید آیتالله رئیسی نشان داد که تغییر بهموقع مدیران ناکارآمد نهتنها نشانه ضعف نیست، بلکه علامت شجاعت و عقلانیت مدیریتی است. در آن دولت، وزرای مختلفی در حوزههای کار، آموزشوپرورش، جهاد کشاورزی و ورزش، همچنین رئیس بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه، در صورت بروز ناکارآمدی یا شرایط خاص، تغییر کردند؛ آن هم بدون تعارف و مصلحتاندیشیهای فرساینده. در اصل، تغییر مدیر در شرایط ناکارآمدی یک ضرورت است؛ ضرورتی که هم از سر دلسوزی برای دولت و هم از باب خیرخواهی برای خود آن مسئول باید انجام شود. باقی ماندن فردی که توان پاسخگویی به مطالبات مردم را ندارد، نهتنها حق جامعه را تضییع میکند، بلکه به زیان آبرو و کارنامه کاری همان فرد نیز تمام خواهد شد.
اکنون نیز برخی وزرای دولت، بهویژه در حوزههای معیشتی، نتوانستهاند انتظارات عمومی را برآورده کنند و طبیعی است که نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی به دنبال استفاده از ابزار قانونی استیضاح باشند. البته مجلس تاکنون کوشیده است این مسیر را با تعامل و همراهی دولت پیش ببرد و از رئیسجمهور خواسته پیش از آنکه کار به پسگرفتن رأی اعتماد برسد، خود دولت پیشقدم شده و با گزینههای توانمندتر، مسیر اصلاح را هموار کند. این همراهی مجلس شایسته آن است که با پاسخ مثبت دولت مواجه شود تا در صورت لزوم، تغییرات بدون تنش و با رویکردی سازنده انجام گیرد.
در نهایت، ترمیم و ارتقای دولت نهتنها به سود ساختار اجرایی کشور است، بلکه میتواند سرمایه اجتماعی دولت را نزد مردم افزایش دهد. اعتماد مردم به دولت ها زمانی شکل میگیرد که ثمره تلاششان را ببینند و این مسیر، اگر با شجاعت و تدبیر طی شود، در مجموع منافع بیشتری را برای کشور به همراه خواهد داشت.
******
پشت پرده حمایت چین از موضع امارات درباره جزایر ایرانی
سایت فرارو نوشت:
اعلام حمایت چین از موضع امارات متحده عربی درباره جزایر سهگانه، بار دیگر این سوال را پررنگ کرد که چرا پکن و گاهی مسکو، به خود اجازه میدهند چنین نظراتی را درباره تمامیت سرزمینی ایران ابراز کنند. در بیانیهای که پس از ملاقات وانگ یی، وزیر خارجه چین با همتای اماراتیاش در ابوظبی در تاریخ ۱۲ و ۱۳ دسامبر منتشر شد، چین بار دیگر تأکید کرد که از «تلاشهای صلحآمیز امارات عربی متحده برای حل مسئله جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق گفتوگوهای دوجانبه مطابق با منشور سازمان ملل و قوانین بینالمللی» حمایت میکند»؛ موضعی که در تضاد ۱۸۰ درجهای با موضع ایران است.
چین و امارات ارتباطات تجاری دوجانبه گستردهای دارند. بر اساس اعلام رسمی وزارت خارجه چین، امارات اولین بازار صادرات چین و دومین شریک تجاری این کشور در خاورمیانه و اولین شریک در تجارت غیرنفتی است. حجم تجارت میان دو کشور بر اساس همین گزارش، در سال ۲۰۲۴، حدود ۱۰۲ میلیارد دلار بوده است. چین با ۶.۳ درصد، سرمایهگذاری در امارات، پس از بریتانیا، آمریکا و ایتالیا، چهارمین سرمایهگذار بزرگ مستقیم خارجی در این کشور محسوب میشود. رقم دقیق سرمایهگذاری خارجی امارات در چین مشخص نیست اما در گزارش دیدار دوجانبه وزیر اقتصاد و گردشگری امارات با وزیر تجارت چین مربوط به فوریه ۲۰۲۴، رقم تبادل سرمایه میان دو کشور در سال ۲۰۲۲ مبلغ ۱۵ میلیارد دلار اعلام شده است.
چین خریدار انحصاری نفت ایران در شرایط تحریمی است که به صورت غیررسمی فروخته میشود. بر اساس آمار رسمی وزارت خارجه چین، در سال ۲۰۲۴، ۱۳.۳۷ میلیارد دلار تجارت میان ایران و چین انجام شد. با توجه به تحریمهای ایران، مراودات مالی میان ایران و چین به صورت رسمی و در شبکه بانکی بینالمللی وجود ندارد و این آمار شفاف نیست. پول نفت با عبور از شبکههای ایجاد شده و گردش در آنها به ایران میآید یا به صورت کالا پرداخت میشود.
در چنین شرایطی، چینیها به زعم خود از موضع «حل و فصل» مناقشه به صورت صلحآمیز حمایت میکنند در صورتی که در نگاه ایران، مسئله و مناقشهای وجود ندارد که بخواهد پشت میز مذاکره حل شود. بلکه ادعایی بیاساس از سوی کشورهای جنوب خلیج فارس است.
******
وزرای اقتصادی دولت در اولویت استیضاح مجلس هستند
عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس شورایاسلامی با بیان اینکه امضای استیضاح چهار وزیر به حد نصاب رسیده است، گفت: «البته پنج وزیر دیگر هم در مسیر داریم که وزرای اقتصادی در اولویت ما هستند؛ در هر صورتی مجلس وظیفه خود را در برابر اصلاح کابینه انجام میدهد».
ابوالفضل ابوترابی در گفتوگو با ایمنا پیرامون احتمال استیضاح وزرای دولت اظهار کرد: «پیشنهاد اول مجلس این بود که دولت پیشقدم شود و رئیسجمهور کار مرمت و اصلاح را انجام دهد تا کار تغییر و اصلاح به مجلس نرسد. در غیر این صورت، رئیس مجلس و سخنگوی مجلس هم تصریح کردند که اگر اصلاحات انجام نشد، مجلس در راستای استیضاح وزرا اقدام خواهد کرد».
وی با بیان اینکه امضای استیضاح چهار وزیر به حد نصاب رسیده است، گفت: «البته پنج وزیر دیگر هم در مسیر داریم که وزرای اقتصادی در اولویت ما هستند، در هر صورتی مجلس وظیفه خود را در برابر اصلاح کابینه انجام میدهد».
ابوترابی خاطرنشان کرد: «مجلس تصریح کرده بود که اگر دولت در این مدت اقدام به اصلاح کابینه نکرد، بهطور قطع ورود خواهد کرد، چهار وزیر راه، کار، نیرو و جهاد کشاورزی به قطعیت رسیده است».
وی در پاسخ به این سوال که احتمال استیضاح کدام وزرا با توجه به جو مجلس بیشتر است؟ گفت: «احتمال استیضاح همه وزرا بالا است، البته وزرایی که به معیشت و اوضاع اقتصادی، مسکن و نهادههای دامی، مربوط میشوند در اولویت مجلس قرار دارند. در کنار وزرای کار، راه، جهاد کشاورزی و نیرو، استیضاح وزرای فرهنگی هم در راه است، اوضاع فرهنگی جامعه مناسب نیست و به نظر میرسد وزیر ارشاد کار را رها کرده است».
******
توقف در گذشته!
در حالی که کشور با مصائب و چالشهای بسیاری مواجه است و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، ریشه این بحرانهای اقتصادی به سیاستهای اقتصادی غلط بازمیگردد، برخی افراد و رسانههای اصلاحطلب همچنان در گذشته گرفتار شدهاند و معتقدند که مسائلی که امروز ایران با آن مواجه است، به دلیل سیاستهای محمود احمدینژاد است! سایت اصلاحطلب عصر ایران در ابنباره نوشت:
«۲۰ سال پیش و در چنین روزهایی بود که محمود احمدینژاد در پنجمین ماه ریاست جمهوری خود و در حاشیه حضور در اجلاس کشورهای اسلامی با انکار "هولوکاست" - نسل کشی یهودیان در جریان جنگ جهانگیر دوم- حساسیت غرب به ایران را تشدید و تحریک کرد. او که بعد از عملیات طوفان الاقصی در نیمه مهر 1402 آن مواضع را تکرار نکرد و نگفت اسراییل در حال نسل کشی فلسطینی هاست در آذر 1384 درصدد برآمد در مقام رییس جمهوری متفاوت ایران بگوید «دروغ است که نازی های آلمان یهودیان را در اتاق گاز خفه کرده اند» در حالی که راست یا دروغ آن به ما ربطی نداشت و تنها غرب را علیه ایران تحریک کرد تا از ابزار پرونده هسته ای بیشتر استفاده کند.
سنگی که احمدی نژاد در چاه هولوکاست انداخت برای مردم ایران بسیار بسیار گران تمام شد و کافی است وضعیت اقتصادی و معیشتی را که در دولت دوم خاتمی بسیار بهبود یافته بود و نیز مراودات آن زمان را با اکنون و در وضعیت انزوا مقایسه کنیم. مراد از «هولوکاست»، نسلکشی یهودیان در اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی در دوران جنگ جهانی دوم است. محمود احمدینژاد در حاشیه حضور خود در اجلاس کشورهای اسلامی در عربستان گفت کشته شدن 6 میلیون یهودی در اتاقهای گاز و نسلکشی آنان (هولوکاست) را مبتنی بر واقعیات تاریخی نمیداند اما اگر هم این ماجرا – که به اعتقاد او و شماری دیگر داستانی جعلی است – واقعیت داشته باشد و دولتهای غربی درصدد دل جویی از یهودیان هستند میتوانند برای جبران این قتل عام، بخشی از خاک کشورهای خود مخصوصا یک یا چند ایالت از دو کشور آلمان و اتریش را برای تشکیل دولت یهود در اختیار آنها بگذارند و پرسید: "چرا باید هزینه جنایت واقع شده در غرب علیه یهودیان را مردم مسلمان فلسطین بپردازند؟"
شگفتی سازی احمدی نژاد با انکار هولوکاست برای مردم ایران هزینه داشت و اگرچه نگفتند اما بعید نیست که بخشی از سخت گیری ها به خاطر پرونده هسته ای ناشی از همین کینه و بغض باشد کما این که برخی معتقدند تغییر موضع اروپا در قبال برجام در تابستان گذشته که با فعالسازی اسنپبک در دقیقه 90 خود را نشان داد بی ارتباط با شایعه ارسال پهپادها به روسیه در دولت مرحوم ابراهیم رئیسی نبوده است».
******
۱۵ سال تحریم چه کرد؟ یا وطنفروشی چه کرد؟!
روزنامه کیهان نوشت:
«در حالی که دستاندرکاران فتنه و آشوب نیابتی سال ۸۸، متهمان اصلی برقراری تحریمهای عمده علیه کشورمان هستند، روزنامه هممیهن پرسیده است: ۱۵ سال تحریم با ایران چه کرد؟ روزنامه هممیهن (متعلق به کرباسچی) در تیتر نخست خود با همین عنوان نوشت: «بررسی شاخصهای کلان، افزایش شدید تورم و فقر غذایی، بهداشتی و آموزشی را نشان میدهد. فقر مطلق طی ۱۵ سال اخیر شروع به افزایش کرد. یعنی افرادی که با کمتر از ۲ دلار در روز زندگی میکنند تعدادشان بیشتر شد. در سال ۸۹ فقر مطلق با نرخ رشد ۲۵ درصد همراه بود ولی به تدریج در ۱۵ سال گذشته روند رشد این نرخ بالاتر رفت و بر اساس آماری که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده در سال ۴۰۳ به ۴۴ درصد رسید. به این ترتیب خط فقر هم تعداد بیشتری از مردم را به سمت خود کشاند. کاغذپارههایی که قرار نبود تاثیری بر وضعیت رفاه و معیشت مردم داشته باشد؛ طعم فقر را به درصد بالایی از مردم ایران چشاند».
* میگویند آدم خواب را میتوان بیدار کرد اما کسی را که خودش را به خواب زده، نه. باید به مدیر مسئول هممیهن، فایل صوتی مهدی هاشمی در گفتوگو با یار غارش (کاریکاتوریست فراری نشریات زنجیرهای) را یادآور شد که صریحاً از پیگیری تحریم ایران در کریدورهای سیاسی آمریکا خبر میداد و ایضا سخنان فائزه هاشمی را که از روی کار آمدن ترامپ و احتمال فشار اقتصادی بیشتر به ایران ابراز ذوقزدگی میکرد!
ثانیاً بانیان و گرا دهندگان تحریمها، همانهایی بودند که بعداً خودشان را ناجی کشور از تحریمها (از طریق مذاکره) جا زدند و در عین کاسبی چند لایه از برقراری تحریمها، تظاهر به ناراحتی از وجود تحریمها نیز کردهاند. اولین قطعنامه تحریمی جدید و جدی، با پیگیری دولت اوباما در سالگرد انتخابات ۸۸ و با تأکید بر حمایت از سران (شکست خورده) فتنه سبز انجام شد. در واقع اطرافیان سران فتنه (موسوی، خاتمی، هاشمی و کروبی) پس از شکست در انتخابات و شکست در خیابان از خود مردم، خیانت را به اوج رسانده و از دولت اوباما خواستند تحریمهای فلجکننده را برقرار کند.
یک سند از دهها سند موجود در اینباره، گزارش روزنامه لسآنجلس تایمز در تاریخ ۲۸ مهر ۸۸ است که از قول جان هانا مقام آمریکایی نوشت: «مطمئناً پیامی که از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم امکان میدهد که خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند تحریم برای اینکه مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن».
و نهایتاً باید پرسید که مگر ده سال قبل ادعا نمیکردید همه تحریمها یکجا لغو (و نه تعلیق شده) و امکان ندارد تحریمها برگردد؟ با کدام نارسایی عقلی (یا آلودگی به نفوذ و خیانت) توانستید در کنار تعطیلی برنامه هستهای، تحریمها را از ۸۵۰ مورد به بیش از ۲ هزار مورد برسانید و سپس با وعده جذب قریبالوقوع دو هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی، جنگ را به کشور تحمیل کنید و مکانیسم ماشه را هم بچکانید؟!




نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.