پنج مکانیسم تا ۲۰۳۰ که ایران ممکن است با آن‌ها مواجه شود

  4040701080 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

از دید برخی تحلیلگران و کارشناسان روابط بین‌الملل، جهان تا سال ۲۰۳۰ ممکن است با پنج فرایند کلان روبرو شود که برخی برای ایران مطلوب، مرجح یا قابل تحمل و برخی نیز نامطلوب خواهد بود.

پنج مکانیسم تا ۲۰۳۰ که ایران ممکن است با آن‌ها مواجه شود

تحولات شتابان جهانی، ضرورت آینده‌پژوهی را برای دولت‌ها دوچندان کرده و از همین رو تامین منافع ملی در محیط بین‌المللی مستلزم شناخت درست این محیط وآمادگی در برابر تحولات پیش رو است.

در همین پیوند، «سید جلال دهقانی فیروزآبادی» استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی به همراه «سیدرضا موسوی نیا» و «فیروزه رادفر» در مقاله‌ای تحت عنوان «پیشران‌های سیاسی و امنیتی نظام بین‌الملل تا سال ۲۰۳۰ و سناریوهای پیش روی ایران» به این موضوع پرداخته‌اند که در ادامه بخش‌های از این مقاله را می‌خوانیم:

ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺑﻠﻮکﺑﻨﺪیﻫﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﻬﺎدﻫﺎ و رژﻳﻢﻫﺎی ﻛﻨﻮنی ﻛﻪ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﻴﺎر ﻣوﺛﺮی در اﻋﻤﺎل ﻓﺸﺎرﻫﺎی ﻫﮋﻣﻮن ﺑﺮ ﺿﺪ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی ایران داﺷﺘﻪاند، ﺗﻀﻌﻴﻒ و ﻧﻬﺎدﻫﺎ و رژیم‌های ﺟﺪﻳﺪی ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺻﺮﻳﺢ ﻳﺎ ضمنی ﺷﻜﻞ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ

ﭘﻴﺸﺮانﻫﺎی ﺑﺴﻴﺎر ﻗﻮی، ﻧﻘﺶآﻓﺮینی ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ قدرت، ﻇﻬﻮر جنگ‌های ترکیبی، ﻧﻘﺶ ﻓﻦآوریﻫﺎی ﻧﻮﻳﻦ، ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻧﻘﺶ ﺑﺎزﻳﮕﺮان آﺷﻮب‌زا، اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪگذاری‌های ﻧﻈﺎمی، رﻗﺎﺑﺖ ﻗﺪرتﻫﺎی ﺑﺰرگ، ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪی رژﻳﻢﻫﺎی بین‌المللی، ﺟﻨﮓ اوکراﻳﻦ، اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻨﺎزﻋﺎت درون دولتی و ﺟﻬﺎنی‌زدایی ﺑﻪﺻﻮرت ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻮﺟﺐ میﺷﻮﻧﺪ، ﺗﺎ آینده‌ها یا به عبارتی مکانیسم‌های ﻣﺤﺘﻤﻞ امنیتی و سیاسی نظام بین‌الملل ﺗﺎ ﺳﺎل ۲۰۳۰ موارد زیر باشد:

۱- بیﺛﺒﺎتی امنیتی و ﺳﻴﺎسی ﺗﺎ سال ۲۰۳۰ اﻓﺰاﻳﺶ ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ.

۲- ﻣﺮزﺑﻨﺪی ﺑﻠﻮکﻫﺎی ﻗﺪرت در ﺳﻄﺢ ﻧﻈﺎم ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻞ و در ﺳﻄﺢ مناﻃﻖ ﺗﺎ ﺳﺎل ٢٠٣٠ ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.

۳- ﺗﺎ پنج سال دیگر ﺷﺎﻫﺪ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻧﻘﺶ ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺪنی، اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی ﺑﻴﻦالمللی و رساﻧﻪها ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﻫﺮمﻫﺎی ﺑﺎزدارﻧﺪه ﻧﻈﺎمیﮔﺮی ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﺑﻮد.

۴- ﺗﺎ ﺳﺎل ٢٠٣٠ ﺷﺎﻫﺪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻧﻘﺶآﻓﺮﻳنی ﺟﻨﮓﻫﺎی ﺗﺮکیبی ﺟﻨﮓهای ساﻳﺒﺮی، ﺷﻨﺎختی ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﺑﻮد.

۵- ﺗﺎ پایان دهه جاری میلادی، ﺷﺎﻫﺪ اﻓﺰاﻳﺶ دوﻟﺖﻫﺎی ورﺷﻜﺴﺘﻪ و ﺿﻌﻴﻒ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ جهان ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﺑﻮد.

ﻣﻄﺎﺑﻖ روﻧﺪﻫﺎیی ﻛﻪ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﺷﺪ و آﻳﻨﺪه‌های ﻣﺤﺘﻤﻞ ﻣﺎﻧﻨﺪ بیﺛﺒﺎتی ﺳﻴﺎسی در جهان، ﺳﻨﺎرﻳﻮﻫﺎی «ﻣﻄﻠﻮب»، «ﻣﺮﺟﺢ»، «ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ» و «ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب» ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی ﺑﻪ ﺷﺮح زﻳﺮ ﺗﺮﺳﻴﻢ میﺷﻮد:

ﺳﻨﺎرﻳﻮی ﻣﻄﻠﻮب: ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺑﻠﻮک ﺑﻨﺪیﻫﺎی ﻗﺪرت در ﺳﻄﺢ ﻧﻈﺎم ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻞ و در ﺳﻄﺢ ﻣﻨﺎﻃﻖ

اﺟﻤﺎع ﻗﺪرتﻫﺎی ﺑﺰرگ ﻋﻠﻴﻪ اﻳﺮان در موضوع هسته‌ای ﻛﻪ در ﻣﻘﺎطعی ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪ، ﺑﻪ ﺷﺪت اﻣﻨﻴﺖ ملی ایران را در ﻣﻌﺮض ﻣﺨﺎﻃﺮه ﻗﺮار داده اﺳﺖ. ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺑﻠﻮکﺑﻨﺪی ﻗﺪرت در ﺳﻄﺢ ﻧﻈﺎم ﺑﻴﻦالملل ﺑﺎ ﻣﺤﻮرﻳﺖ چین و آﻣﺮﻳﻜﺎ، اوﻟﻴﻦ فایده‌ای ﻛﻪ ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ اﺟﻤﺎعﺳﺎزی ﺑﻴﻦ ﻗﺪرتﻫﺎی ﺑﺰرگ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻳﺮان را ﺑﻪویژه در ﺷﻮرای اﻣﻨﻴﺖ ﺗﻀﻌﻴﻒ می‌ﻛﻨﺪ.

ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی اﺧﺘﻼف ﺷﺪﻳﺪ ﺑﻴﻦ ﺑﻠﻮکﻫﺎی ﻗﺪرت ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻬﻢ ﺑﻴﻦالمللی ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ در ﺣﺎل ﻇﻬﻮر اﺳﺖ. ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، در ﺣﺎلی ﻛﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ، روﺳﻴﻪ و ﭼﻴﻦ طی ﺳﺎل‌های ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻌﻤﻮلا ﻣﻮﺿﻊ واﺣﺪی در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻣﻮشکی ﻛﺮهﺷﻤﺎلی داﺷﺘﻨﺪ اﻣﺎ روسیه و چین ﺑﺎ ﻗﻄﻌﻨﺎﻣﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﺮای اﻋﻤﺎل ﺗﺤﺮﻳﻢﻫﺎی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﻛﺮه ﺷﻤﺎلی ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﺮدﻧﺪ.

ﺟﻨﮓﻫﺎی ﺗﺮکیبی اﻳﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ را به اﻳﺮان می‌دﻫﺪ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ‌ﻣﺎﻧﺪگی ﺧﻮد را در ﺣﻮزه‌ جنگ‌های سنتی ﺟﺒﺮان و ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻋﺮﺻﻪ درﮔﻴﺮی ﺑﻪ ﺟﻨﮓﻫﺎی ﺗﺮکیبی، ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی سنگینی را ﺑﻪ دﺷﻤﻦ ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻛﻨﺪ

دوﻣﻴﻦ ﻓﺎﻳﺪه ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺑﻠﻮکﺑﻨﺪی ﻣﻴﺎن قدرت‌های بزرگ برای ایران، این اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺷﻜﺎف‌های ﻣﻮﺟﻮد ﺑﻴﻦ ﻗﺪرتﻫﺎی ﺑﺰرگ در راﺳﺘﺎی ﻣﻨﺎﻓﻊ ملی خود استفاده ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ ﻛﻪ ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺑﻠﻮکﺑﻨﺪی، اﺟﻤﺎع ﺑﻴﻦ ﻗﺪرتﻫﺎی ﺑﺰرگ را ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻀﻌﻴﻒ میﻛﻨﺪ و از ﺑﻴﻦ نمیﺑﺮد، ﺑﻪ اﻳﻦ معنی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺪرتﻫﺎی ﺑﺰرگ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ در ﺑﺮخی ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ وﺟﻮد ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﺸﺘﺮک ﺑﻪ اﺟﻤﺎع ﺑﺮﺳﻨﺪ و ﻫﻤﻜﺎری ﻛﻨﻨﺪ و اﻳﻦ ﻣﻨﺎﻓﺎتی ﺑﺎ ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺑﻠﻮکﺑﻨﺪیﻫﺎی ﻗﺪرت و ﺗﺸﺪﻳﺪ ﻣﻨﺎزﻋﻪ ﺑﻪ ﺟﺎی ﻫﻤﻜﺎری ﻧﺨﻮاﻫﺪ داﺷﺖ.

ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻓﺎﻳﺪه ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺑﻠﻮکﺑﻨﺪیﻫﺎی ﻗﺪرت ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ساﺧﺘﺎر ﻧﻈﺎم ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻞ از ﺣﺎﻟﺖ تک قطبی ﺑﺎ ﻣﺤﻮرﻳﺖ آﻣﺮﻳﻜﺎ ﺧﺎرج میﺷﻮد. در ﺳﺎﺧﺘﺎر تک قطبی، آمریکا ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻬﺎدﻫﺎ و رژﻳﻢﻫﺎی ﺗﺤﺖ رﻫﺒﺮی ﺧﻮد ﺷﺪﻳﺪﺗﺮﻳﻦ ﻓﺸﺎرﻫﺎ را طی ﺳﺎل‌های ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻛﺮده اﺳﺖ. ﺗﺤﺮﻳﻢﻫﺎی ﺷﺪﻳﺪ و ﻫﻤﺮاهی ﮔﺴﺘﺮده ﺑﺎزﻳﮕﺮان ﻧﻈﺎم ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻞ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺗﺤﺮﻳﻢﻫﺎ از ﺗﺮس ﺗﻨﺒﻴﻪ ﻫﮋﻣﻮن در ﻫﻤﻴﻦ راﺳﺘﺎ ﻗﺎبل ارزیابی اﺳﺖ. ﺗﺸﺪﻳﺪ ﺑﻠﻮکﺑﻨﺪیﻫﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﻬﺎدﻫﺎ و رژﻳﻢﻫﺎی ﻛﻨﻮنی ﻛﻪ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺆﺛﺮی در اﻋﻤﺎل ﻓﺸﺎرﻫﺎی ﻫﮋﻣﻮن ﺑﺮ ﺿﺪ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی ایران داﺷﺘﻪاند، ﺗﻀﻌﻴﻒ، و ﻧﻬﺎدﻫﺎ و رژیم‌های ﺟﺪﻳﺪی ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺻﺮﻳﺢ ﻳﺎ ضمنی ﺷﻜﻞ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ و ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻫﻤﺮاهی ﺑﺎ این رژﻳﻢﻫﺎ ﻧﻬﺎﻳﺖ اﺳﺘﻔﺎده را در ﺟﻬﺖ ﻣﻨﺎﻓﻊ ملی ﺧﻮد ﺑﺒﺮد.

ﺳﻨﺎرﻳﻮی ﻣﺮﺟﺢ: اﻓﺰاﻳﺶ ﻧﻘﺶآﻓﺮینی ﺟﻨﮓﻫﺎی ﺗﺮکیبی از سایبری تا شناختی

در ﺟﻬﺎنی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ بیﺛﺒﺎتی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﺮﻛﺖ میﻛﻨﺪ، ﺗﻮﺻﻴﻪ واﻗﻊﮔﺮاﻫﺎ در راﺳﺘﺎی افزاﻳﺶ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖﻫﺎی ﻧﻈﺎمی ﺑﺮای اﻳﺠﺎد ﺑﺎزدارﻧﺪگی اﺳﺖ. از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﺑﺮ اﺳﺎس ﭘﻴﺸﺮان‌های ﺑﺴﻴﺎر ﻗﻮی از ﻣﺤﻴﻂ ﺳﻴﺎسی- امنیتی ﺟﻬﺎن ﺗﺎ ﺳﺎل ۲۰۳۰ ﻣﻴﻼدی و آﻳﻨﺪهﻫﺎی ﻣﺤﺘﻤﻞ، میﺗﻮان اﻳﻦ ﮔﺰاره را ﻃﺮح ﻛﺮد ﻛﻪ آینده ﻋﺮصه ﻧﻘﺶ آﻓﺮینی ﺟﻨﮓهای ﺗﺮکیبی ( ﺳﺎﻳﺒﺮی، ﺷﻨﺎختی) و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری در ﺣﻮزهﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﻨﮓﻫﺎ از ﺿﺮورتﻫﺎی ﺑﺴﻴﺎر مهم ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.

اصلیﺗﺮﻳﻦ دﺷﻤﻨﺎن ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﺷﺎﻣﻞ آﻣﺮیکا و رژﻳﻢ ﺻﻬﻴﻮنیستی در ﺣﻮزه ﺗﺴﻠﻴﺤﺎت ﻣﺘﻌﺎرف و ﻧﺎﻣﺘﻌﺎرف ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻮشک، ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎ و ﻧﺎو، ﺑﻪﻟﺤﺎظ ﺣﺠﻢ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاریﻫﺎ از ﻛﺸﻮر ﻣﺎ ﭘﻴﺶ ﻫﺴﺘﻨﺪ اﻣﺎ ﺟﻨﮓﻫﺎی ﺗﺮکیبی اﻳﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ و اﻳﻦ اﻣﻜﺎن را ﺑﻪ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان می‌دﻫﺪ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪگی ﺧﻮد را در ﺣﻮزه‌های جنگ‌های سنتی ﺟﺒﺮان و ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻋﺮﺻﻪ درﮔﻴﺮی ﺑﻪ ﺟﻨﮓﻫﺎی ﺗﺮکیبی، ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی سنگینی را ﺑﻪ دﺷﻤﻦ ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻛﻨﺪ.

ﻣﺰﻳﺖ اﻳﻦ ﺟﻨﮓﻫﺎ، ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﺎندن اﺳﺖ و ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان از ﻃﺮﻳﻖ متحدان ﺧﻮد در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺪون اﻳﻦ ﻛﻪ ﻫﺰﻳﻨﻪای ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺷﻮد، میﺗﻮاﻧﺪ ﺻﺪﻣﺎت ﮔﺴﺘﺮده‌ای را ﺑﻪ دﺷﻤﻦ وارد ﻛﻨﺪ. ﺗﺮﺟﻴح اﻳﻦ ﻧﻮع ﺟﻨﮓ ﻧﻴﺰ ﺑﻪﻋﻨﻮان یک آﻳﻨﺪه ﻣﺤﺘﻤﻞ ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان از اﻳﻦ منظر اﺳﺖ. ذﻛﺮ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺿﺮوری اﺳﺖ ﻛﻪ دﺷﻤﻦ ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ ﺣﻮزهﻫﺎ ﺑﻪ ﺷﺪت در ﺣﺎل ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاری اﺳﺖ و ﺑﺎﻳﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻧﻴﺮوﻫﺎی ﻣﺴﻠﺢ ﻛﺸﻮر ﺑﺮای ﺣﻀﻮر در اﻳﻦ ﺟﻨﮓ ﻫﺎ ﻣﺘﺤﻮل ﺷﻮد.

اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی ﺑﻴﻦالمللی و رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺗﺮﻣﺰ و اﻫﺮم ﻣﻬﺎرﻛﻨﻨﺪه جدی ﺑﺮای جلوﮔﻴﺮی از تشدﻳﺪ روندﻫﺎی ﻧﻈﺎمیﮔﺮی ﻣﻄﺮح خواهند بود که این می‌تواند فرصت‌های تازه‌ای را پیش روی ایران قرار دهد

ﺳﻨﺎرﻳﻮی ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ: ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻧﻘﺶ ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺪنی، اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی ﺑﻴﻦالمللی و رساﻧﻪها ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اهرمﻫﺎی ﺑﺎزدارﻧﺪه ﻧﻈﺎمیﮔﺮی

ﺑﻪ ﻣﻮازات ﺗﺸﺪﻳﺪ بیﺛﺒﺎتی ﺳﻴﺎسی، ﺗﺸﺪﻳﺪبلوک‌بندی‌های قدرت و اﻓﺰاﻳﺶ ﺟﻨﮓهای ﺗﺮکیبی در ﺳﻄﺢ ﻧﻈﺎم ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻞ و ﺳﻄﺢ ﻣﻨﺎﻃﻖ، ﻧﻘﺶ ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺪنی، اﻓﻜﺎر ﻋﻤﻮمی ﺑﻴﻦالمللی و رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﻪﻋﻨﻮان یک ﺗﺮﻣﺰ و اﻫﺮم ﻣﻬﺎر ﻛﻨﻨﺪه جدی ﺑﺮای جلوﮔﻴﺮی از تشدﻳﺪ روندﻫﺎی ﻧﻈﺎمیﮔﺮی ﻣﻄﺮح ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.

اﻳﻦ آﻳﻨﺪه ﻣﺤﺘﻤﻞ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ آﻳﻨﺪهﻫﺎ میﺗﻮاﻧﺪ ﺳﻨﺎرﻳﻮی ﻗﺎﺑﻞ تحملی ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان تلقی ﺷﻮد. اﻳﻦ ﺳﻨﺎرﻳﻮ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻤﻞ اﺳﺖ ﭼﺮا ﻛﻪ در ﺷﺮاﻳﻂ فعلی اﻓﺰاﻳﺶ اﻳﻦ روﻧﺪ ﺗﻬﺪﻳﺪﻫﺎی زﻳﺎدی را ﺑﺮای اﻳﺮان ﺑﻪوﺟﻮد آورده اﺳﺖ در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل، اﻳﻦ روﻧﺪ ﺣﺎﻣﻞ ﻓﺮﺻﺖﻫﺎیی ﻧﻴﺰ ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی ایران اﺳﺖ.

ﺟﻤﻬﻮری اسلامی میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻳﻦ وضعیت، ﻛﺎرزارﻫﺎی ﺿﺪ ﺟﻨﮓ را ﺑﻪﻋﻨﻮان اﻫﺮم ﺑﺎزدارﻧﺪه‌ای ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮد و ﺑﺮ ﺿﺪ آﻣﺮﻳﻜﺎ ﻫﺪاﻳﺖ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻛﻨﺪ. از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، کنترل ﻏﺮب ﺑﺮ رﺳﺎﻧﻪها و شبکه‌های اﺟﺘﻤﺎعی ﻧﻴﺰ میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﺑﻪﻛﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد.

ﺳﻨﺎرﻳﻮی ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب: اﻓﺰاﻳﺶ بی ﺛﺒﺎتی‌ﻫﺎی ﺳﻴﺎسی و امنیتی در ﺟﻬﺎن

ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﻪ واﻗﻊﮔﺮایی، بیﺛﺒﺎتی در ﻧﻈﺎم ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻞ ﺑﻪ بیﺛﺒﺎتی در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺎن ﻧﻴﺰ ﺗﺴﺮّی ﭘﻴﺪا ﻛﺮده و در اﻳﻦ ﻣﺤﻴﻂ، ﺑﺎزﻳﮕﺮان رﻓﺘﺎرﻫﺎیی را آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه اﻧﺠﺎم می‌دهند ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﻴﺶبینی ﻧﺒﺎﺷﺪ.

در اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ اﻣﻜﺎن ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ اﺷﺘﺒﺎه و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎی اﺷﺘﺒﺎه ﻧﻴﺰ از ﺳﻮی ﺑﺎزﻳﮕﺮان در ﻣﻮرد رﻓﺘﺎرﻫﺎی رﻗﻴﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﭘﻴﺪا میﻛﻨﺪ. ﺗﺸﺪﻳﺪ بیﺛﺒﺎتی ﺳﻴﺎسی و امنیتی در ﺳﻄﺢ ﻧﻈﺎم ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻞ و در ﺳﻄﺢ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺎن و ﺑه ﻮﻳﮋه در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ میﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺒﻌﺎت ﺟﺪی امنیتی ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان از ﺣﻴﺚ مسائلی ﻣﺜﻞ ﻧﺎامنی، ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﮔﺮوهﻫﺎی ﺗﺮوریستی سلفی- ﺗﻜﻔﻴﺮی، اﻓﺰاﻳﺶ دوﻟﺖﻫﺎی ورﺷﻜﺴﺘﻪ ﻳﺎ ﭘﺪﻳﺪه ﻣﻬﺎﺟﺮت داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮخی از ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﺎن اﻳﺮان در ﺷﺮاﻳﻂ ﻛﻨﻮنی از بیﺛﺒﺎتی رﻧﺞ میﺑﺮﻧﺪ و ﺳﺮرﻳﺰ اﻳﻦ بیﺛﺒﺎتی ﺑﺮ اﻣﻨﻴﺖ ملی ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﺗﺄﺛﻴﺮات ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ اﻧﻜﺎری دارد. در ﺻﻮرت ﺗﺸﺪﻳﺪ اﻳﻦ بی ثباتی‌ها، ﺷﺮاﻳﻂ ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﻣﻄﻠﻮب ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.

ﺳﻨﺎرﻳﻮی ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب: اﻓﺰاﻳﺶ دوﻟﺖﻫﺎی ورﺷﻜﺴﺘﻪ و ﺿﻌﻴﻒ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺎن

ﺛﻤﺮه اﻓﺰاﻳﺶ بیﺛﺒﺎتی در ﺟﻬﺎن، اﻓﺰاﻳﺶ دوﻟﺖﻫﺎی ورﺷﻜﺴﺘﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. اﻓﺰاﻳﺶ دوﻟﺖﻫﺎی ورﺷﻜﺴﺘﻪ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺎن و ﺑﻪوﻳﮋه در منطقه ﺧﺎورﻣﻴﺎنه و ﺷﻤﺎل آﻓﺮﻳﻘﺎ، ﺳﻨﺎرﻳﻮی ﻧﺎﻣﻄﻠﻮبی ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان تلقی میﺷﻮد. دوﻟﺖﻫﺎی ورﺷﻜﺴﺘﻪ قادر ﺑﻪ ﺑﺴﻂ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﺧﻮد ﺑﺮ ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﺧﻮد ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و اﻳﻦ مساله زﻣﻴﻨﻪﺳﺎز رﺷﺪ و ﺗﻜﺜﻴﺮ ﮔﺮوهﻫﺎی آﺷﻮب‌زا و ﺑﻪوﻳﮋه ﮔﺮوهﻫﺎی ﺗﺮوریستی - سلفی ﺗﻜﻔﻴﺮی را در ﻣﺤﻴﻂ ﻣﻨﻄﻘﻪای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣی ایران ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻓﺮاﻫﻢ میﻛﻨﺪ.

به موازات اﻓﺰاﻳﺶ بی ﺛﺒﺎتی‌ﻫﺎی ﺳﻴﺎسی و امنیتی در ﺟﻬﺎن، ﺳﺮرﻳﺰ ﻧﺎامنی در ﻛﺸﻮرﻫﺎی پیرامون به خصوص در صورت ورشکستگی آن‌ها، ﺳﺮزﻣﻴﻦ اﻳﺮان را ﺑﺎ ﺗﻬﺪیدات جدی ﻣﻮاﺟﻪ ﺧﻮاهد ﻛﺮد

ﺳﺮرﻳﺰ ﻧﺎامنی در اﻳﻦ ﻛﺸﻮرﻫﺎ، ﺳﺮزﻣﻴﻦ اﻳﺮان را ﺑﺎ ﺗﻬﺪیدات جدی ﻣﻮاﺟﻪ ﺧﻮاهد ﻛﺮد. از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﭼﻮن دوﻟﺖﻫﺎی ورﺷﻜﺴﺘﻪ و ﺿﻌﻴﻒ ﻗﺎدر ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ وﻇﺎﻳﻒ حکمرانی ﺧﻮد را از ﻗﺒﻴﻞ ﺗﻬﻴﻪ ﻏﺬا، آب، ﻛﺎر و اﻣﻨﻴﺖ را ﺑﺮای ﻣﺮدم ﺧﻮد ﻓﺮاﻫﻢ ﻛﻨﻨﺪ، اﻳﻦ مساله زﻣﻴﻨﻪﺳﺎز اﻓﺰاﻳﺶ ﭘﺪﻳﺪه ﻣﻬﺎﺟﺮت ﺷﺪه و ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان ﻧﻴﺰ یکی از اﻫﺪاف ﻳﺎ ﻣﺴﻴﺮﻫﺎی ﻣﻬﺎﺟﺮت ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.

سخن نهایی

نویسندگان این مقاله به تقسیم‌بندی سناریوهای احتمالی سیاسی و امنیتی در نظام بین‌الملل ﺗﺎ ﺳﺎل ۲۰۳۰ پرداخته‌اند و ﺳﭙﺲ با ﺗﺮﺳﻴﻢ ﺳﻨﺎرﻳﻮﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮای ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼمی اﻳﺮان، بر این باورند که ﺗﺮﺳﻴﻢ ﺳﻨﺎرﻳﻮﻫﺎ زﻣﻴﻨﻪ ﺗﺠﻮﻳﺰ راﻫﻜﺎرﻫﺎ را ﻓﺮاﻫﻢ می‌کند و این راهکارﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮان کمک میﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ دﺳﺖﻛﺎری و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﻴﺸﺮانﻫﺎ، آینده ﻳﺎ آینده‌های مطلوب را ﺑﺴﺎزﻧﺪ.

 

منبع:

۱- سیدجلال دهقانی فیروزآبادی»، و دیگران، «پیشران‌های سیاسی و امنیتی نظام بین‌الملل تا سال ۲۰۳۰ و سناریوهای پیش روی ایران»، فصلنامه سیاست خارجی، دوره ۳۷، شماره ۴، شماره پیاپی ۱۴۸، زمستان ۱۴۰۲.

دیدگاه کاربران

ناشناس۴۰۲۹۶۰۹۱۵:۳۰:۳۳ ۱۴۰۴/۷/۱
با دلیل غیرواقعی نتیجه غیرواقعی می گیرید. کی روسیه و چین دیدگاهشان به کره شمالی مثل امریکا بوده؟؟ هیچ گاه چین نمی تواند به قطب تبدیل شود و دلیل اش نداشتن اساس و پایه دمکراسی در چین است. از نظر قدرت اقتصادی اروپا شاید از چین عقب باشد اما چند درصد پناهنده چین دارد؟ هیچ کشوری سمت چین نمی رود مگر کشوری که تحریم امریکا باشد و در دنیا جایی نداشته باشد
yektanetتریبون

آخرین عناوین