وندالیسم به معنای تخریب اموال عمومی است. فردی که به صورت بیمارگونه اقدام به تخریب اموال عمومی می نماید و از کار خویش لذت میبرد را وندال میگویند.
زندگی در جامعه نیازمند رفتارها و هنجارهای اجتماعی است. قوانین بخشی از نظم موجود در اجتماع را تامین میکنند، اما همیشه نمیتوانند به تنهایی زمینه زندگی مسالمت آمیز انسانها را در کنار یکدیگر فراهم سازد، بلکه "شعور اجتماعی افراد" است که بدون وجود قانون نیز آنها را به رعایت ارزشها و هنجارهای جامعه در این زمینه وا میدارد. اگر هر شخص خود را در برابر آنچه انجام میدهد مسئول بداند، حتی اگر قانونی برای توبیخ و تشویق او در نظر گرفته نشود، بازهم در وجدان خویش احساس جوابگویی دارد و حتی در خلوت هم کاری خلاف هنجارهای اجتماعی انجام نمیدهد.
اما متاسفانه بسیاری از افراد بدون توجه به حق مساوی همه مردم در بهرهمندی از امکانات و آسایش، به راحتی حاضر میشوند به منظور تخلیه روانی خود دست به هر نوع خرابکاری در اجتماع بزنند. این پدیده را "وندالیسم اجتماعی" می گویند.
به نظر آنچه در روند گرایش برخی مسوولین اجرایی سازمانهای اقتصادی-فرهنگی- اجتماعی و برخی کنشگران سیاسی مشتاق توجه طلبی و دیده شدن اجتماعی محسوس است، گرایش (سهوی) به عادیسازی تخریب عمدی مبانی فرهنگی-اجتماعی-سیاسی اقشار مردم پس از تاکیدات فراوان راجع به اهمیت آنها در جامعه ایرانی است.
از منظر رسیدگیهای قانونی، جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی و دیپلماسی اجتماعی، این رویکرد خرده فرهنگ یا ضد فرهنگی بایستی خیلی سریع و هوشمندانه مورد رسیدگی جدی قرار گیرد. چون همانگونه که دیده میشود، تکرارپذیر، ادامه دار و آسیبخیر است.
البته آنچه محسوس است، لزوم جدی بودن پرداختن به گرایشهای زبانشناسی همگانی (زیرشاخههایی مانند زبانشناسی شناختی، فرهنگی، محض، اجتماعی و ...) در میان مسوولین فعال در جامعه فرهنگی ایرانیان است. آداب گفتار و ویژگیهای کلامی و رعایت همیشگی آن از سوی برخی مسولینی بسیار اهمیت دارد، زیرا به واسطه ارتباطات شغلی در معرض ارتباطات سازمانی- مردمی - رسانهای و موجسازیهای مثبت یا آزاردهنده قرار دارند. ولی متاسفانه برخی مسوولین بر "نحوه آراستگی و متناسبسازی کلام" (که با سهو السان تفاوت دارد) دقت لازم را به عمل نمیآورند. عجیبتر آنکه دیگرانی هستند که به دنبال عادیسازی این نقیصه ارتباطی آن سهلانگاران که بسیار تنشآفرین شده است برمیآیند. برخی نیز به جای رسیدگی موردی تخصصی به خطاهای گفتاری-کاری از مسیرهای درست، مجادلات یا چالش اجتماعی فراهم میسازند. این هر سه گروه از سرایت انواع پرخاشگری کلامی، بی مبالاتی گفتاری و شلختگی محاوراتی به سایر سطوح سازمانها و آثار و پیامدهای اجتماعی آن غفلت میورزند.
این درحالیست که جامعه شریف ایرانیان موحّد در میان گنجینهها و ذخایر عظیم فرهنگی، توصیه حضرت امام علی (ع) را نیز از حکمت چهلم نهج البلاغه به خاطر سپرده دارند که فرمود؛ «لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه؛ زبان عاقل پشت قلب او قرار دارد در حالی که قلب احمق پشت زبان اوست»
خصوصا پس از اتمام پیروزمندانه مرحله اول نبرد جنگ تحمیلی صهیونی، به نظر برخی در ادامه شیوههای قبلی اداری، کماکان در مورد اجتناب از کمرنگسازی و بیارزشسازی گرایشات فرهنگی آحاد جامعه منسجم کم توجه بوده و در مواردی به دنبال "عادیسازی هویتزدایی فرهنگی" برخی اقشار ایرانیان بوده و بی محابا "هجوم یا تخریب داخلی فرهنگی" را در بهبوهه شرایط جنگی هدف قرار دادهاند.
رسیدگیهای لازم از این قبیل میبایست به موقع انجام گیرد تا آثار تخریب به سرعت و دقیق ترمیم شده و "رعایت هنجارها و حقوق اجتماعی" و "پایبندی به ارزشها و بنیانهای فرهنگی جامعه" در گفتار و کارکردهای تخصصی مسوولین فراگیر بماند.
آنچه از دیگر سو مهم است پاسخگو کردن این نوع مسئولین در زمینه کیفیت پیشبرد برنامههای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم به عنوان یکی از دهها وظایف حوزه عمل و حیطه اختیاراتشان به عنوان معیار ارزیابی کارکردهای تخصصی آنان و دوری از ادعاهای بی عمل، بهانه تراشی و غیرواقع گویی میباشد.



