محمدجواد اخوان نوشت: ۱. تشدید حملات و تغییر تاکتیکهای ایران
عملیات اخیر ایران علیه رژیم صهیونیستی نشاندهنده تحولی کیفی در راهبرد نظامی تهران است. برخلاف حملات محدود گذشته، این بار شاهد استفاده گسترده از موشکهای بالستیک با کلاهکهای خوشهای، افزایش دقت هدفگیری و تمرکز بر اهداف حیاتی و زیرساختی هستیم. گزارشها حاکی از آن است که ایران با بهرهگیری از سیستمهای ناوبری پیشرفته، موشکهایی با زمان پرواز کوتاهتر و قابلیت فرار از رادارها را به کار گرفته که توان رهگیری سامانههای دفاعی مانند گنبد آهنین را به شدت کاهش داده است.
۲. فروپاشی نسبی پدافند هوایی اسرائیل
اظهارات مقامات سابق اسرائیلی و تحلیلگران نظامی نشان میدهد که سیستمهای دفاعی این رژیم در آستانه اشباع قرار دارند. کاهش نرخ رهگیری موشکهای ایران (از جمله به دلیل استفاده از موشکهای سریعتر و تکنیکهای جنگ الکترونیک) و اصابتهای متعدد به مراکز حساسی مانند وزارت کشور اسرائیل، بورس تلآویو و پارک سایبری بئرالسبع، نشاندهنده ضعف فزاینده پدافند هوایی اسرائیل است. برخی منابع از تبدیل شدن گنبد آهنین به یک "آبکش" سخن میگویند که دیگر قادر به مهار حجم بالای حملات نیست.
۳. هدفگیری استراتژیک و تلفات سنگین
ایران در این مرحله، به جای تمرکز صرف بر تلافیجویی نمادین، اهداف راهبردی را نشانه رفته است:
- مراکز امنیتی و نظامی (مقر پخش کانال ۱۴، ساختمان وزارت کشور)
- زیرساختهای اقتصادی (بورس راماتگان، پالایشگاه حیفا)
- مراکز فناوری و سایبری (پارک سایبر اسپارک بئرالسبع)
این حملات نه تنها خسارات مادی گستردهای وارد کرده، بلکه به گفته برخی منابع صهیونیستی، تعداد تلفات انسانی از مرز صدها نفر گذشته که در صورت تداوم، میتواند به یک بحران سیاسی-اجتماعی در اسرائیل تبدیل شود.
۴. بنبست استراتژیک اسرائیل و فشارهای داخلی
شواهد نشان میدهد که اسرائیل در یک دوراهی خطرناک قرار گرفته است:
- عدم امکان جنگ تمامعرضه با ایران: با توجه به پراکندگی موشکهای ایران در عمق خاک این کشور و توانایی ادامه حملات تا ماهها (طبق گزارش NBC)، هرگونه اقدام تهاجمی گسترده ممکن است به یک جنگ فرسایشی بینجامد که اسرائیل از نظر ذخایر موشکی در موقعیت ضعف قرار دارد.
- افزایش انتقادات داخلی: اظهارات مقاماتی مانند ایهود باراک (نخستوزیر اسبق) که میگویند "هیچ توجیه منطقی برای جنگ با ایران وجود ندارد"، نشاندهنده شکاف در رهبری اسرائیل است.
۵. پیامدهای منطقهای و آینده محتمل
- تضعیف بازدارندگی اسرائیل: اگر این روند ادامه یابد، تصویر "شکستناپذیری" اسرائیل در منطقه مخدوش خواهد شد.
- واکنش احتمالی آمریکا: هرچند تاکنون واشنگتن موضعی محتاطانه داشته، اما فشارهای داخلی در اسرائیل ممکن است منجر به درخواست کمک مستقیم نظامی از آمریکا شود.
- تشدید جنگ روانی: استفاده ایران از هک دوربینهای امنیتی اسرائیل (طبق گزارش بلومبرگ) نشاندهنده نبرد اطلاعاتی گسترده است که بر اضطراب عمومی در اسرائیل دامن میزند.
جمعبندی: آیا اسرائیل به آستانه تسلیم نزدیک میشود؟
به نظر میرسد ایران با ترکیبی از حملات پرحجم، دقیق و فرسایشی، در حال تغییر معادله امنیتی منطقه است. اگر اسرائیل نتواند در روزهای آینده پاسخ مؤثری بدهد، ممکن است مجبور به پیشنهاد یک آتشبس تحت شرایط سخت شود. آنچه روشن است، این است که دوران برتری بیچونوچرای نظامی اسرائیل در منطقه به پایان رسیده و تهران با این عملیات، پیامی واضح به تلآویو و واشنگتن فرستاده است: "هزینه حمله به ایران، غیرقابل تحمل خواهد بود."
تحول در برتری اطلاعاتی و نفوذ
- سقوط مزیت اولیه رژیم صهیونیستی: غافلگیری اطلاعاتی و شبکه نفوذی ابتدایی رژیم با انهدام شبکههای موساد (۵۰+ شبکه) و نابودی کامل شبکه ریزپرندهها خنثی شده است.
- پیامد: کاهش شدید توان جمعآوری اطلاعات، هدفیابی و هدایت هواپیماهای دشمن، بهخصوص در حملات تهران.
عدم تقارن در توان آتش
- ضعف ساختاری رژیم: وابستگی به پهپاد و هواپیما برای حملات نمادین، ناتوانی در تولید آتش حجیم و مداوم ..
- برتری قاطع ایران:
- حفظ زیرساخت کامل موشکی (شهرهای موشکی عملیاتی، سیستمهای پرتاب آسیبندیده).
- وجود ذخایر راهبردی (دهها هزار موشک در مقابل شلیک چند صدتایی).
- تداوم تولید موشک و لانچر حتی تحت فشار.
- توان اصابت به هر نقطه در سرزمینهای اشغالی (تلآویو، حیفا).
شکست راهبردی رژیم در اهداف کلیدی
- ناتوانی در ضربه به هستهای: برنامه هستهای ایران با تأسیسات حیاتی (بهویژه فردو) کاملاً مصون باقی مانده است.
- ناکارآمدی حملات نمادین: تمرکز بر سایتهای موشکی و ساختمانهای تخلیهشده حاکمیتی، نشاندهنده عجز در ایجاد خسارت راهبردی است.
- بازسازی سریع تأسیسات: تاسیسات آسیبدیده ایران حداکثر ظرف ۳ ماه قابل بازسازی هستند.
ابتکار عمل عملیاتی با ایران
- فریب اطلاعاتی-سایبری: حملات کوبنده به تلآویو و حیفا محصول عملیات فریب بود.
- شکستن خطقرمزهای رژیم: هدفگیری حیفا و عمق سرزمینهای اشغالی، محاسبات امنیتی رژیم را ویران کرد.
- واکنش روانی رژیم: حملات نمایشی به کوههای تهران و استودیوهای صداوسیما نشاندهنده یأس و عجز برای حفظ آبرو است.
- انتقال فعالیتها به سایتهای مخفی: خروج از چارچوب گزارشدهی به آژانس، افزایش تابآوری در برابر حملات آینده.
محاسبات راهبردی رژیم و نقش آمریکا
- درک شکست: رژیم خود را دارای "دست پایین" میداند و میکوشد با حملات تشدیدشده "دست بالا" را بازگرداند تا مذاکره از موضع قدرت ممکن شود.
- واکنش ایران: عدم اجازه به تغییر موازنه. ایران با حفظ فشار بالا (شلیک محدود از ذخایر عظیم) مانع از تحقق این هدف میشود.
- نقش آمریکا:
- شکست دیپلماسی رژیم: ناتوانی در متقاعد کردن آمریکا برای ورود مستقیم.
- ورود احتمالی آمریکا: اگرچه محتملتر شده، اما تغییری در معادله جنگ ایجاد نمیکند و حتی نشانهای از سستی رژیم است.
آینده محتمل پیشرو
- رژیم برای جبران شکست روانی، ممکن است هدفگیری عمدی مناطق مسکونی را تهدید کند (ریسک افزایش تلفات غیرنظامی).
- ایران با حفظ انضباط راهبردی (شلیک حسابشده از ذخایر عظیم) و ادامه فشار بر عمق سرزمینهای اشغالی، رژیم را در بنبست نگه خواهد داشت.
- ورود آمریکا تنها به گسترش جغرافیایی جنگ میانجامد، نه تغییر نتیجه نهایی.
نتیجه راهبردی: ایران با حفظ زیرساختها و ذخایر حیاتی، ابتکار عمل را در دست دارد، درحالی که رژیم در دام واکنشهای نمادین و بیبازده برای جبران شکستهای راهبردی افتاده است.
۱. نقاط قوت ایران و نقاط ضعف دشمن
- برتری آتش سنگین: ناتوانی دشمن در تولید "آتش حجیم" بهدلیل اتکا به پهپاد/هواپیما، در مقابل قابلیت ایران در شلیک انبوه موشکهای دوربرد، مزیت راهبردی تعیینکنندهای ایجاد کرده است.
- سلامت زیرساختها: سلامت زیرساختهای موشکی و تداوم سریع تولید موشک و پرتابگر، پایدار بودن توان تهاجمی ایران را تضمین میکند.
- انعطافپذیری عملیاتی: توانایی اصابت به "هر نقطه در سرزمینهای اشغالی" با وجود تمرکز دفاعی دشمن، نشاندهنده پایداری سامانههای پرتاب و برنامهریزی هوشمند است.
۲. نوآوریهای راهبردی
- شکستن خطوط قرمز روانی: هدفگیری حیفا و عمق تلآویو، محاسبات امنیتی رژیم صهیونیستی را بهطور بنیادین مختل کرده و پیام "عدم وجود خط قرمز" را منتقل نموده است.
- ابتکار عمل تهاجمی: زمانبندی حمله (پیش از موعد) و انتخاب اهداف، ابتکار عمل را کاملاً در اختیار ایران قرار داده و دشمن را به واکنشهای نمادین (برای حفظ آبرو) محدود کرده است.
- راهبرد ترکیبی مرگبار: تلفیق موشکهای با دقت ۹۰٪ و پهپادهای انتحاری، سیستم پدافند هوایی دشمن (مثل گنبد آهنین) را فلج کرده است. این سناریو دقیقاً ضعفهای پدافندی رشدیافته را هدف گرفته است.
۳. آسیبپذیریهای دشمن
- تمرکز بیاثر بر موشکها: تلاش دشمن برای انهدام سایتهای موشکی با وجود سالم ماندن همه شهرهای موشکی ایران، اثربخشی حملاتش را زیر سؤال برده است.
- فقدان پاسخ راهبردی: حملات دشمن فاقد عمق راهبردی است و نتوانسته ظرفیت تهاجمی ایران را کاهش دهد. این نشاندهنده شکست اطلاعاتی در شناسایی اهداف حیاتی است.
- آسیبپذیری سرزمینی: توانایی ایران در اصابت به تمام نقاط، امنیت روانی ساکنان سرزمینهای اشغالی را تحلیل برده و هزینه سیاسی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است.
۴. ذخایر راهبردی و پتانسیل آینده
- ذخایر عظیم: شلیک "چند صد موشک" از "دهها هزار موشک" موجود، نشاندهنده توانایی ایران برای تداوم عملیات در درازمدت است.
- تداوم تولید: تداوم سریع تولید موشک و پرتابگر، هرگونه استراتژی "فرسایشی" دشمن را بیاثر میکند.
- پهپادهای انتحاری: گستردگی حملات پهپادی در عمق سرزمینهای اشغالی، فشار روانی و عملیاتی بر پدافند دشمن را مضاعف کرده است.
نتیجهگیری راهبردی
عملیات "وعده صادق ۳" با دستاوردهای کلیدی زیر، تغییر پارادایم در رویارویی با رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است:
- انتقال پیام انکارناپذیر بازدارندگی با هدفگیری نمادین حیفا و تلآویو.
- اثبات ناتوانی دشمن در خنثیسازی سامانههای موشکی ایران علیرغم تمرکز حملاتش.
- تثبیت ابتکار عمل تهاجمی ایران از طریق ترکیب مرگبار موشکهای دقیق و پهپادهای انتحاری.
- ایجاد بحران امنیت روانی در سرزمینهای اشغالی با شکستن تابوی جغرافیایی.
این عملیات، مدل "دفاع عمقی فعال" ایران را به یک تهدید راهبردی ملموس تبدیل کرده که قادر است بدون ورود به جنگ تمامعیار، هزینههای غیرقابل تحملی بر دشمن تحمیل کند. حفظ این برتری مستلزم تداوم سرمایهگذاری در پدافند هوایی، جنگ الکترونیک و توسعه نسلهای جدید موشکهای هایپرسونیک است.



