گزارش رسانهها حاکی از آن است که تاکنون بیش از 80 نفر برای شرکت در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری سال 1400 به طور رسمی یا غیررسمی اعلام آمادگی نموده و نامشان در رسانهها مطرح شده و یا به شکلی بر سر زبانها افتاده است.
گرچه این استقبال به نوعی بیانگر این واقعیت است که بهرغم دروغپردازی بیگانگان، نظام اسلامی همچنان از مقبولیت لازم در افکار عمومی ملت ایران و بهخصوص نخبگان برخوردار است، با این حال از آنجا که این اعلام آمادگیها هم از نظر کمیت و هم به لحاظ تنوع گرایش فکری و سیاسی و سلایق اجتماعی کاندیداهای مورداشاره کم سابقه است، لذا این افراد را میتوان در چند گروه متفاوت دستهبندی کرد.
گروه اول؛ کسانی هستند که خودشان هم میدانند که از جهات مختلف فاقد صلاحیتهای لازم برای کاندیداتوری هستند و قطعاً رد صلاحیت خواهند شد، اما طبق رول سنوات قبل در همراهی با خواسته ضدانقلاب و دشمنان این مرز و بوم، عمداً و به زعم خودشان با هدف ضربه زدن به نظام اسلامی و مخدوش ساختن عملکرد شورای محترم نگهبان، اقدام به ثبت نام میکنند.
گروه دوم؛ افرادی هستند که صرفاً با هدف کسب تأیید صلاحیت از شورای نگهبان برای سایر مقاصد ثبتنام میکنند و پس از اخذ تأیید صلاحیت، رسماً از گردونه رقابتها خارج میشوند.
گروه سوم؛ افرادی هستند که اگرچه ممکن است صلاحیتشان تأیید شود، اما خودشان هم میدانند که شانس موفقیت در رقابتها را هم ندارند، لیکن در پی استفاده از این فرصت برای محک زدن شرایط خود و مطرح شدن نامشان در افکار عمومی برای پیشبرد کارشان در زمینههای دیگر هستند.
گروه چهارم؛ افراد عمدتاً وابسته به احزاب و جریانهای سیاسی هستند که رسانهها از آنها بهعنوان ضربهگیر نام میبرند و هدف آنها این است که اگر احتمالاً فرد اصلی مورد نظر حزب و جناح سیاسی آنها ردصلاحیت شد، با حضور خود بهعنوان جایگزین، شانس موفقیت حزب و جناحی که به آن وابسته هستند، برای کسب موقعیت موردنظر را افزایش دهند.
گروه پنجم؛ افرادی هستند که از همان ابتدا قصد حضور جدی در رقابتها را ندارند و در واقع صرفاً از سرخیرخواهی، اعتبار و موقعیت اجتماعی خود را وقف کمک به پیروزی دیگران میکنند و در زمان مناسب به نفع فرد اصلح موردنظرشان از ادامه رقابتها کنارهگیری میکنند.
گروه ششم؛ افرادی هستند که تا حد زیادی واجد شرایط لازم هستند و صلاحیت آنها نیز تأیید خواهد شد، اما از نظر افکار عمومی نیازمند کسب تجربه بیشتر هستند و لذا احتمال رأی آوری آنها کم است، اما ورود آنها به صحنه رقابتهای انتخاباتی و مطرح شدن نامشان در رسانهها و افکار عمومی جامعه، میتواند شانس موفقیت آنها در دورههای بعدی را افزایش دهد.
گروه هفتم؛ افرادی هستند که تصویر و برداشت درستی از موضوع ندارند و لذا بر این باورند که توانایی لازم برای قبول این مسئولیت سنگین را دارند و چون مانعی هم برای ردصلاحیت آنها وجود ندارد، وارد میدان میشوند، در حالیکه چون فاقد صلاحیت کافی در حد مورد انتظار هستند، اگر صادقانه وارد میدان شوند و برای جلب نظر افراد جامعه از روشهای نامتعارف و ناجوانمردانه مثل؛ تخریب دیگران، دادن وعده و عیدهای کاذب، دادن شام و ناهار، اهدای تسهیلات و امکانات و امثال آن استفاده نکنند، معمولاً با عدم استقبال افکار عمومی مواجه میشوند.
گروه هشتم؛ افرادی هستند که ممکن است واجد شرایط نسبی باشند اما به دلایل مختلف از جمله؛ گمنام بودن، شرایط شغل قبلی، تخریب توسط گروههای رقیب یا رسانههای معاند و حتی عدم وابستگی جناحی، قادر به جلب اعتماد مردم در حد مورد نیاز نیستند.
گروه نهم؛ افرادی هستند که از جهات مختلف واجد بیشترین و بهترین شرایط هستند و احتمال موفقیت آنها وجود دارد و این گروه همان کسانی هستند که مردم باید از بین آنها اصلح را برگزینند.
بدیهی است که، حتی در بهترین شرایط نمیتوان مدعی شد که کاندیداهای تأیید شده توسط شورای نگهبان، همگی دارای تمامی شرایط مورد نظر در بهترین و کاملترین وضع ممکن هستند، زیرا تأیید صلاحیتها صرفاً به این معنا است که افراد مذکور علاوه بر اینکه واجد شرایط عمومی ثبتنام هستند، از نظر قانونی نیز تاکنون مرتکب هیچگونه جرمی نشدهاند و به عبارت دیگر فاقد مشکل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی محرض و ثابت شده هستند.
به عبارت دیگر اگرچه همه داوطلبینی که صلاحیتشان تأیید میشود مجاز به ادامه حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی هستند، اما حضور آنها لزوماً به این معنا نیست که همه افراد تأیید شده از نظر توانایی اداره امور کشور در یک سطح هستند و یا حتی نمیشود چنین استنباط کرد که فرد اصلح در بین آنها برای تصدی این مسئولیت، جامع الشرایط مطلق است.
این نکته مهمی است که همه ما باید مورد توجه قرار دهیم، تا در جامعه انتظاری بیش از توان فرد ایجاد نشود.