به گزارش فارس، در تاریخ گذشتگان واقعیتهای عجیبی وجود دارد که بعضا پیگیری و پرداختن به آنها محقق را به نتایج جالبی میرساند؛ کوه قلارنگ در فاصله ۱۱ کیلومتری شمال ایلام واقع شده که ۲۴۷۳ متر ارتفاع دارد این در حالی است وسط این کوه گورستانی نهفته شده است.
در وسط کوه قلارنگ یک مکان راز آمیز وجود دارد که به «گورستان کولی» معروف است؛ قبرستانی خاموش و عجیب در شهرستان سیروان، روستای باستانی زنگوان که چشمها و ذهنها را کنجکاو کرده است که راز قبرستان ۲ نفره کولی چیست؟
این قبرستان با ۲ سنگ قبر متوسط، مکانی جالب و پر راز و رمز برای ماجراجویی کسانی است که به دنیای ماورالطبیعه علاقه دارند؛ سنگ قبرهای موجود در قلارنگ به گفته مردم آن منطقه هنگام غروب صداهایی از آنان شنیده میشود که همه را متحیر کرده است.
شنیدن صدای ناله و شیون در وسط کوه قلارنگ
هواسی یکی از گردشگران روستای زنگوان که به کوه قلارنگ رفته است در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در ایلام، گفت: برای تفریح و کوهنوردی به این منطقه سفر کردم که هنگام غروب در کنار قبرستان صدایی به گوش رسید که شبیه ناله و شیون بود؛ زیاد توجه نکردم و به راه خود ادامه دادم.
وی افزود: به پشت سر که نگاه انداختم جیزی را ندیدم، تمام بدنم میلرزید، وحشت کرده بودم و باز همان صدای ترسناک در منطقه پیچید؛ چرا در این کوهستان فقط این دو نفر به تنهایی تدفین شدهاند؟ چرا از این قبرستان هیچ اثری ثبت نشده است؟
قبرستان محل دفن دو کولی است
یعقوبی یکی دیگر از اهالی روستای زنگوان در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: گذشتگان گفتهاند که اینجا محل دفن دو کولی بوده است و ما نیز آن را قبر کولی مینامیم.
وی افزود: این راز به گذشتگان برمیگردد و هیچ اطلاعات دقیقی از این قبر و این مردگان در دست نیست؛ من هر روز از این منطقه عبور میکنم اما نمیدانم این قبرها نظاره گر کدام تاریخ و قرن هستند و چه چیزی را روایت میکنند.
کولیها قندان، قوری و چاقو میساختند
اعظمی یکی دیگر از گردشگران سیروانی در گفتوگو با فارس گفت: گفتهاند که در آن زمان طایفه کولیها که کارشان ساخت قندان، قوری و چاقو بوده در آن محل اتراق کردهاند.
وی افزود: چون حرفه آنها درست کردن وسایل چوبی بوده برای ساخت وسایل به چوب نیاز داشتند و با بالا رفتن از درختان به پایین سقوط کرده و در همان جا تدفین میشوند.
اعظمی تصریح کرد: صدای ناله و شیون طبق شنیدهها دال بر این است که آنها در آن زمان بایستی در طایفه و قبرستان منطقه خودشان تدفین میشدند.
با بررسی و تحقیقات مختلف از بزرگان و مردم این صداها نشان از سرگردانی این دو روح به خاطر بیتوجهی مردم منطقه به آنها بوده که بایستی گذشتگان موقع تدفین آنها را در طایفه و قبرستان محل خودشان تدفین میکردند نه در جایی که آنها رها شدهاند.
جمشیدی یکی از بزرگان این روستا میگوید: روایت صدای ناله و شیون کولیهایی که از دنیا رفتهاند را بارها از زبان بزرگان و گذشتگانمان شنیدهام.
وی افزود: پدر بزرگم زمانی که من کودک بودم به من میگفت که این دو کولی که از درخت به پایین سقوط کرده و جان خود را از دست دادهاند فریاد سر میدهند و به رهگذران این را میخواهند بفهمانند که در طلب دنیا به آن چنگ نزنند.
این بزرگ روستا با بیان اینکه داستان زیبایی این کولیها را فقط در این حد به خاطر دارم که کولیها فریادی برای تنبیه و تلنگر به اهل دنیا میزنند تصریح کرد: پدر بزرگم میگفت کولیها از درخت زندگی بالا رفتند و وقتی با طمع درپی تجمیع مال و زندگی بودند از آن سقوط کردند و از دنیا رفتند.
این پیر طائفه معتقد بود درس زیبای این دو قبر آن است که باید هر فردی در زندگی بداند از کجا آمده در کجا هست و به کجا میرود؛ چرا که شیون این دو کولی سالیان سال است در پی فهماندن این موضوع به رهگذران هستند.